شخصیت حضرت آیتالله بهجت درجامعه بهگونهای بود که اگر کسی علیه ایشان حرفی میزد، به ضرر شخص مقابل تمام میشد، لذا افرادی منافقگونه به ایشان ابراز لطف میکردند، ولی در عمل منتظر موقعیتی بودند که دشمنی خود را با ایشان عملی کنند.
اشاره:
پس از رحلت آیتالله بهجت، شایعات بسیاری پیرامون معظمله و ارتباط ایشان با بزرگان نظام به گوش رسید، همه آنهایی که در زمان حیات این مرجع بزرگ نتوانسته بودند، زیادهگویی کنند؛ رحلت این عالم ربانی را بهترین فرصت برای رسیدن به مقاصد سیاسی خود یافتند، با اینحال روش زندگی مرحوم بهجت و طرز فکر ایشان، نشان میداد که بسیاری از این خبرها، فقط شایعه است و به هیچ وجه صحت ندارد. حالا که بیش از دو سال از ضایعه تلخ از دست دادن ایشان میگذرد، فرصت مناسبی است که برخی از این شایعات را بررسی کنیم. گفتوگوی ما با حجتالاسلام علی بهجت بیشتر رنگ و بوی سیاسی دارد.
* بعد از فوت آیتالله بهجت، شایعاتی در اختلاف ایشان با مقام معظم رهبری از سوی برخی معاندان مطرح شد. موافقید در اینباره اظهارنظر کنید؟
برای پاسخ به این سئوال باید دو نکته را مطرح کنم؛ اول اینکه بعضیها به ظاهر نسبت به مقام معظم رهبری اظهار تواضع میکنند، ولی در باطن هیچ تبعیتی از ولی فقیه ندارند. دوم اینکه برخی افراد بودند که از آیتالله بهجت کینه داشتند، چراکه ایشان به آنها حتی یکبار هم وقت ملاقات نداده بود و به آنها اعتماد نکرد. علت آن را هم نمیدانم که آیا در ظاهر چیزی از آنها دیده بود و یا از باطن و نیات آنها خبردار بود. این افراد بهصورت ذاتی با ایشان مشکل داشتند. شخصیت حضرت آیتالله بهجت درجامعه بهگونهای بود که اگر کسی علیه ایشان حرفی میزد، به ضرر شخص مقابل تمام میشد، لذا این افراد منافقگونه به ایشان ابراز لطف میکردند، ولی در عمل منتظر موقعیتی بودند که دشمنی خود را با ایشان عملی کنند. لذا بعد از فوت ایشان کارشان بهجایی رسید که میخواستند در امور مرجعیت هم دخالت بکنند، به همین دلیل به شایعهسازی روی آوردند که بهحمدالله فقط عرض خود بردند.
* میتوانید نشانهای بدهید که بدانیم این افراد چه کسانی بودند؟
فعلا معذورم، اما اگر بخواهند در آینده باز از این اقدامات انجام بدهند، آنوقت بیان خواهم کرد. از قضا در این جریانات، مقام معظم رهبری مظلوم واقع میشوند. درباره خود من هم شایعهسازی کردند.
* شما دیگر چرا؟
امام حسین علیهالسلام روز عاشورا به مردم کوفه فرمودند با من چکار دارید؟ من چه جرمی مرتکب شدهام؟ گفتتند جرمی مرتکب نشدهای، ولی چون پدرت علی است و ما از علی کینه و بغض داریم این کار را میکنیم. حالا جرم من هم این است؛ پدرم من نیز علیگونه زندگی میکرد. نه به اینها باج داد، نه اجازه ملاقات و نه امضا. البته کار اینها از این حد گذشته، چراکه اینها حاضرند بدون امضای متشرع، در مسائل مرجعیت هم دخالت کنند و هر کاری میخواهند بکنند و اگر من حاضر نباشم با اینها همکاری کنم، اتهامات مفصلی به من میزنند. اجازه دهید کمی صریح سخن بگویم؛ اگر برخی مسئولین ما درست بودند، جامعه ما الان بهشت بود. مشکل اینجاست! مشکل این نیست که جامعه بد است. به خدا بهترین انسانها در ایران زندگی میکنند. مگر همین انسانها نبودند که پرورش شده دست طاغوت بودند. تا حضرت امام فرمود، همه رفتند تا لب مرز شهادت، بلکه تا آن سوی مرز شهادت هم رفتند. شما دقت کنید ببینید وقتی کاری بر عهده برخی مسئولین سپرده میشود، اینها چهکاری را مطابق اسلام انجام میدهند؟ میخواهند در همهجا سمت داشته باشند و همه کارها را قبضه میکنند تا کس دیگری صاحب آن کار نشود. اگر آنها را از در بیرون کنید، از پنجره میآیند داخل. عدهای هستند که همه کارها را در دست گرفتند و زیر پرده کارهایی میکنند. واقعا حقی که بخواهند وارد آن کار شوند، حق شرعی هم ندارند، اینها میخواهند از مسائل مملکت تا مسائل مربوط به حوزههای علمیه و مرجعیت را زیر نظر داشته باشند و همهچیز تحت فرمانشان باشد.
* شایعهای مطرح است درباره اینکه آیتالله بهجت به هیجوجه در مسائل سیاسی دخالت نمیکردند، شما تأیید میکنید؟
آیتالله بهجت با مطرحشدنشان در جامعه مخالف بودند، هرگز حاضر نبودند مثل من اینجا بنشینند و با شما صحبت بکنند و یا شما مثلا فیلم بگیرید و مطالب آن را در صدا و سیما و مطبوعات منتشر کنید. حتی خاطرم هست، آمدند به ایشان گفتند که ما میخواهیم با توصیه علامه محمدتقی جعفری، مطالبی را از احوالات مرحوم شیخ مرتضی طالقانی و احوالات معنوی و کرامات ایشان از شما بپرسیم برای منتشر کردن شرححال ایشان. ولی ایشان حاضر نبودند حتی در این بحث هم وارد شوند.
متأسفانه امروزه برای درس اخلاق گفتن در حوزه، عمل مدرس شرط نیست، بلکه خوب گفتن و خوب حرف زدن شرط است اگر خوب ملاحظه کنیم این کاملا ضداخلاق است. لذاست که میبینید حوزهها آنطور که باید پرورش پیدا نمیکنند و در علم هم از ترقی خبری نیست چه برسد به عمل. علتش این است که حوزه خواست از دانشگاه تقلید کند که رشد کند، ولی راه رفتن خود را هم فراموش کرد، به اصطلاح معروف آمد ابرو را درست کند، زد چشمش را کور کرد. آقا میفرمود غلط است کسی خودش را اصلاح نکرده به فکر اصلاح دیگران باشد. برخی مثلا فکر میکنند چهار تا کتاب خواندهاند، دیگر احاطه بر همه پیدا میکنند. آیتالله بهجت در سیاست کاملا صاحبنظر بودند و کاملا نظرات دقیقی ارائه میدادند، منتهی به اهل سیاست، اوائل هم با خود امام. سال 40 که من یادم هست جلسهای با امام داشتند و مطالب سیاسی آن زمان را بررسی میکردند. در این زمان هم اگر نکتهای را لازم میدانستند ارائه بدهند، بهخود مقام معظم رهبری میگفتند. به افراد دیگر کاری نداشتند.
* بحث مقام معظم رهبری و مسائلی که در جامعه مطرح بود، بهطور کلی شایعه بود؟
خیر! اینطور نبود که همه صحبتهای مطرح شده در جامعه شایعه باشد. البته عرض کردم که مقام معظم رهبری در این جریانات کاملا مظلوم واقع شدند و رابطه ایشان با آیتالله بهجت بسیار رابطه گرم و صمیمیای بود. مثلا اینکه آیتالله بهجت فرموده بودند دیدارهایشان با رهبری مخفی بماند و در صدا و سیما پخش نشود، این درست است؛ چراکه ایشان دوست نداشتند در صدا و سیما و در جامعه مطرح شوند.
* موافقید درباره حرفهایی که درباره ارتباط آیتالله بهجت و امام عصر (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) به گوش میرسید، توضیحاتی بفرمایید؟
اگر در کتبی که در مورد ایشان نوشته شده و نقل قولهایی که ایشان مانده دقت کنید، نوشته شده که آیتالله بهجت گفتهاند: «شخصی را میشناسم که با امام زمان ملاقات کرده و یا شخصی که فلان مقام معنوی را دارد، به محضر حضرت رسیده.» برای ما محرز است که ایشان با حضرت صاحب ارتباط داشتهاند، ولی وقتی میخواستند نقل کنند، میگفتند شخصی هست که اینگونه رویت کرده و با ضمیر سوم شخص بیان میکردند.
* در مورد رابطه شما با فرزندان مقام معظم رهبری نیز برایمان مطالبی را بازگو کنید.
من گاهی در اوایل رهبری آیتالله خامنهای، عرض میکردم که یکی از علامات برجسته ایشان این است که فرزندانشان به این شکل متعالی رشد کردهاند؛ فرزندان ایشان واقعا انسانهای پاکی هستند و دلیل آن هم نجابت خانوادگی است. برای همه این بزرگواران آرزوی سلامتی میکنم.
منبع: نشریه پنجره - شماره 89
نظر |