توصیه فارسی وان به مادران: گاهی اوقات شراب بخورید تا روی بچه تاثیر مثبت و آرامش بخش بگذارد.
نظر |
پیامبر(ص) می فرماید:ایمان بنده ای کامل نمی شود؛ مگر این که من نزد او از خودش محبوب تر باشم و عترت من نزد او محبوب تر از عترت خودش باشد و اهل بیت من پیش او از اهل بیت خودش و ذات من پیش او محبوب تر از ذات خودش باشد.
ایمان چیزی جز محبت نیست؛ البته کمال ایمان در نفی و اثبات است. این را به سادگی می توان از لااله الاالله به دست آورد که راه رستگاری را تبیین می کند. از این رو در برخی از روایات به دو بعدی بودن ایمان در نفی و اثبات اشاره شده و آمده است: هل الایمان الا الحب و البغض؛ ایمان جز حب و بغض نیست. بر این اساس یکی از مسائل کلیدی در فرهنگ اسلامی تولی و تبری است.
به سخن دیگر، انسان همان اندازه که به چیزی محبت و مهر می ورزد به همان اندازه از ضد آن نفرت و بیزاری دارد و نمی توان مهر و محبت به چیزی را با محبت به ضد آن جمع کرد. اگر انسان به کمال گرایش داشته و کمالات محبوب اوست، به همان اندازه نسبت به نواقص، بیزاری و نفرت دارد و هیچ گونه گرایشی نسبت به آن در خود نمی بیند.
محبت پیامبر(ص) محور ایمان
پیامبر(ص) تجسم اسمای الهی و صورت کاملی از آن است. اگر خداوند بخواهد به شکل و صورتی درآید، پیامبر گرامی(ص) همان صورت کامل است. اگر خداوند در آینه خلقت و آفریده ها تجلی کند، پیامبر(ص) همان آینه تمام نمای خداوندی و صورت و وجه الله می باشد. این گونه است که تمام حقیقت ذات (هو) در الله بروز و ظهور می کند و پیامبر(ص) صورت و وجه الله همان می شود.
در این حالت، سجده بر انسان کامل، به معنای سجده بر وجه الله و صورت مجسم خداوند است. اما سؤال این است که چگونه جایزه شده تا انسان ها بر کعبه سجده برند و آن را به عنوان نمادی وجه الله بپذیرند اما انسان کامل مسجود نشود؟ درحالی که در وجه الله بودن انسان هیچ شک و شبهه ای نیست، زیرا صورت کاملی از حقیقت الله است. می گویند: علت سجده به سوی خانه آن است که باطن آن توجه به ولی الله است که صورت کامل و وجه الله تمام است. پس همان گونه که همه هستی بر انسان کامل سجده برده و به فرمان الهی تحت تسخیر او قرار گرفته تا به کمال شایسته و بایسته خودشان دست یابند، همه انسان ها می بایست حقیقت و باطن کعبه یعنی انسان کامل را مسجود خویش قرار دهند.
اما از آن جایی که انسان سخت به گمراهی تمایل می یابد، لازم است تا بر این حقیقت، پوششی چون کعبه نهاده شود تا حقیقت نه گم شود و نه مورد سوء استفاده قرار گیرد. با این همه حکم الهی بر این قرار گرفت تا هر که اطاعت خداوندی می خواهد باید از انسان کامل اطاعت برد؛ چنان که هر آفریده ای دیگر می بایست در مسیر کمال خویش و رسیدن به خداوند از مسیر انسان کامل به این حقیقت دست یابد.
خداوند در اشکال گوناگون و عبارات مختلف و متنوع، این حقیقت را بیان داشته است. از جمله در آیه 31 سوره آل عمران از زبان وجه الله و صورت کامل الهی، حضرت ختمی مرتبت(ص) می فرماید: ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله، اگر خداوند را دوست می دارید و او محبوب شماست، از من پیروی کنید تا شما نیز محبوب خداوند گردید.
محبت پیامبر، راهکار رسیدن به کمال
پس راه دست یابی به حقیقت کمالی و متاله شدن تنها از راه محبت پیامبر(ص) می گذرد. از این رو خداوند او را مسیر رسیدن به هر کمالی و راه بازگشت به خود معرفی می کند که مقام فناء فی الله و لقاءالله است: الی ربک الرجعی؛ چنان که آن حضرت پایان مسیر کمالی هر موجودی از جمله بشریت است؛ زیرا کسی نمی تواند برتر از پیامبر(ص) باشد و وجه الله را تحقق بخشد: الی ربک المنتهی.
این محبت می بایست دایمی و همیشگی باشد و رحلت پیامبر(ص) هیچ تأثیری در آن نداشته باشد؛ زیرا حقیقت محمدی و نور ایشان در نفس آن حضرت، یعنی در امیرمؤمنان علی(ع) ادامه دارد (آل عمران، آیه 61) و آن نیز اکنون در شکل مهدوی (عج) بروز و ظهور یافته است.
کسانی که رفیق و هم سفر محبت می شوند، حضرت پیامبر(ص) در اشکال گوناگون با ایشان رفیق و همراه است تا آنها را به مقام منتهای رجعت و سفر برساند. (نساء، آیه 69) پس هر که محبت خدا را دارد، محبت پیامبر(ص) را دارد و از طریق اتباع و اطاعت، این محبت را بروز و ظهور می دهد و کسی که محبت و اطاعت پیامبر(ص) را پذیرفته، پس از هجران و رفتن ظاهری آن حضرت(ص) به اهل بیت نور(ع) توسل می جوید (بحار الانوار، ج 8، ص 188) و همان مسیر کمالی شدن را می پیماید. در این راه کمالی می بایست نخست از خود و اهل بیت خویش بگذرد تا اهل بیت پیامبر(ص) و پیامبر(ص) از خودش و اهل بیت خودش محبوب تر باشد و جان خویش و خاندان خویش را فدای آنان سازد. اگر کسی فنای خود و اهل بیت خویش را در پیامبر(ص) و اهل بیت پیامبر(ص) تجربه نکند، چگونه می تواند مدعی فنای در ذات الهی شود؟ زیر گام نخست رجعت، فنای در پیامبر(ص) و اهل بیت اوست که منتهای سیر آدمی است.
از این رو پیامبر(ص) می فرماید: لایومن عبد حتی اکون احب الیه من نفسه و یکون عترتی احب الیه من عترته و یکون اهلی احب الیه من اهله و یکون ذاتی احب الیه من ذاته؛ ایمان بنده ای کامل نمی شود؛ مگر این که من نزد او از خودش محبوب تر باشم و عترت من نزد او محبوب تر از عترت خودش باشد و اهل بیت من پیش او از اهل بیت خودش و ذات من پیش او محبوب تر از ذات خودش باشد. (بحارالانوار، مجلسی، ج 17، ص13)
این حدیث در حقیقت ترجمه این آیه است که می فرماید: النبی اولی بالمومنین من انفسهم؛ پیامبر اولی از مؤمنین به جان های خودشان است. (احزاب، آیه 6) پس اگر کسی محبت ایشان را بر محبت به خود و خاندانش ترجیح ندهد بویی از حقیقت ایمان نبرده است. بنابراین هیچ کس حق ندارد جان را برتر و بالاتر از جان جانان بداند؛ چرا که ایمان واقعی در این است که جان خویش را فدای جان جانان نماید که پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) ایشان است.
در اسلام نسبت به انجام مستحبات یک سفارش کلی شده است که ائمه علیهم السلام فرموده اند: «مستحبات را تا جایی به جا آورید که به واجبات شما ضرر نزند.هم چنین فرموده اند: «مستحبات را تا جایی که نشاط دارید و از آن ها لذت می برید بجا آورید و هر گاه احساس کردید که میلی به آنها ندارید مستحبات را رها کرده به سراغ واجبات بروید و به واجبات اکتفا کنید»
این حالت روحی و روانی ، یعنی نگرانی نسبت به درک فضیلت اوقات و ایام و انجام اعمال و عبادات از نشانه های لطف خداوند متعال به انسان است و این دغدغه یکی از نعمت های بزرگ الهی است که اگر به خوبی از آن استفاده کنید می توانید موفق به انجام کارهای خوب و رسیدن به درجات عالی شوید!
در اسلام نسبت به انجام مستحبات یک سفارش کلی شده است که ائمه علیهم السلام فرموده اند: «مستحبات را تا جایی به جا آورید که به واجبات شما ضرر نزند»[1]هم چنین فرموده اند: «مستحبات را تا جایی که نشاط دارید و از آن ها لذت می برید بجا آورید و هر گاه احساس کردید که میلی به آنها ندارید مستحبات را رها کرده به سراغ واجبات بروید و به واجبات اکتفا کنید»[2]
با توجه به این اصل کلی اگر شما علاقه و نشاط به انجام امور مستحب و درک فضیلت های اعمال غیر واجب دارید، بهتر است از راهی که علمای اخلاق ارائه کرده اند، یعنی «مرابطه» استفاده نمائید. البته برای انجام مثل خواندن نمازهای نافله، دائم الوضو بودن، نماز شب، قرائت و تدبر در قرآن، راز و نیاز با خدا، انجام اعمال مخصوص هر ماه و... ، باید یک برنامه زمان بندی داشت و هر کدام را در زمان خاص خود انجام داد و لذت و نشاط از آن را در وجود خود ایجاد کرد.
مثلا در مرحله اول، از دائم الوضو بودن شروع کنید و در مرحله بعد انجام نافله های روزانه و... اما منظور از «مرابطه»[3]این است که برای انجام واجبات و مستحباتی که نفس انسان از آنها فرار می کند، و هم چنین برای ترک محرمات و مکروهاتی که نفس انسان به آنها علاقه نشان می دهد، باید دستورات چهارگانه (مشارطه، مراقبه، محاسبه و معاتبه) را در وجود خود پیاده کنیم.
1- مرحله اول «مشارطه» است و عبارتست از اینکه شخص در هر شبانه روز یک بار در اول روز (بعد از نماز صبح) با نفس خود عهد و پیمان می بندد که چه کارهایی را انجام بدهد و چه کارهایی را ترک کند و مزیت ها و ضررهای هر کدام را برای نفس خود بیان (تلقین) می کند و از نفس خود تعهد می گیرد و با او شرط می کند که در انجام این اعمال کوتاهی نکند و اگر کوتاهی کند عقاب خواهد شد و نوع عقوبت و مجازات را نیز معلوم کند.
2- مرحله دوم «مراقبت» است که انسان باید در طول روز متوجه و مراقب نفس خود باشد و او را به حال خود رها نسازد. چرا که اگر نفس به حال خود رها شود، همه سفارش های گذشته را فراموش خواهد کرد و عهد و پیمان را خواهد شکست. هم چنین باید مواظب و مراقب باشد اعمالی را که انجام می دهد خالصانه، به دور از شرک و ریا و منت باشد.
3- مرحله سوم «محاسبه» است که باید در پایان روز، قبل از خوابیدن زمانی را تعیین کند و به حساب کارهای روزانه و تطبیق آن با قرارداد و شرط و شروط ها و و وصیت های اول روز بپردازد و اگر اعمال مطابق آن شرط ها بوده است، نفس را دعا و خدا را شکر کند و اگر کوتاهی کرده، از او قضا و جبران آن را طلب کند و اگر احیانا معصیتی را مرتکب شده، در مقام نکوهش او برآید و نفس خود را به زجر افکند و تلافی آن را از او بخواهد.
4- مرحله چهارم «معاتبه و استیفاء» است، یعنی اگر بعد از محاسبه، نفس خود را خیانت کار و مقصر یافت، نباید به سادگی از او بگذرد زیرا اگر بی تفاوت باشد باعث جرأت نفس در انجام محرمات بیشتر می شود و معصیت های زیادتری را مرتکب خواهد شد.
پس باید در مقام عقاب و تنبیه نفس بر آید و او را با انجام عبادت های سخت (روزه های پی در پی) و صدقه دادن اموالی که مورد علاقه اوست، تنبیه کرد. و اگر غذای مشتبهی خورده است، او را گرسنگی دهد و اگر غیبت مسلمانی را کرده، مدح او را بگوید، و اگر در نمازی سهل انگاری کرده باشد، نماز بسیار به جا آورد و... و خلاصه اگر هر تخلفی کرده مناسب با همان تخلف و طبق همان مجازاتی که در مرحله «مشارطه» برای او تعیین کرده است، نفس خود را مجازات نماید.
اگر شما این دستور العمل را در مورد مستحباتی که دوست دارید، انجام دهید و مرحله به مرحله اجرا کنید، انشاء الله موفق خواهید شد.
نکته دیگری که در بوجود آوردن این حالت های مورد علاقه در انسان بسیار موثر است، همنشینی با افرادی است که اهل این امور مستحبی هستند، افراد نماز شب خوان، افراد اهل عبادت و... که از دوستی و مصاحبت و همنشینی با این افراد نباید غفلت کرد. اگر خدای متعال لذت این گونه اعمال و عبادت ها را به انسان بچشاند، دیگر آنها را رها نخواهد کرد. خداوند این حال را نصیب و روزی همه علاقمندان بگرداند انشاء الله.
************
پی نوشت:
[1]- بحار، ج 78، ص 109- نهج البلاغه، حکمت 279- میزان الحکمه، ج 10، ص 195.
[2] - فروع کافی، ج 3، ص 454- میزان الحکمه، ج 10، ص 194، چاپ دفتر تبلیغات.
[3]- نراقی، ملا احمد، معراج السعاده، ص 544-550.
منبع : پایگاه حوزه