چه خوب است به فرزندانمان بیاموزیم که: لباس اولین سخنگوی ماست. پرچم ملی و مذهبی و نماد و نمود شخصیت ما به شمار می آید. آن کس که شایسته ستایش است محتاج ستایش نیست. کسی که زیبایی اندیشه دارد زیبایی تنها را به نمایش نمی گذارد. در تار و تور عنکبوت، حشرات ریز گرفتار می شوند، کبوتر دو بال، هرگز در تار عنکبوت گرفتار نمی شود.
فراموش نکنیم که بهترین و مؤثرترین روش تربیتی روش تربیتی الگویی است. به عبارت دیگر فرزندان ما نه از طریق شنیدن، که از طریق دیدن آموزش می بینند و تربیت می شوند. برخی از کارشناسان و روانشناسان علوم تربیتی معتقدند 75 درصد یادگیری های فرزندان از راه چشم و 25 درصد از طریق حواس دیگر صورت می گیرد. بنابراین والدینی که خود در گفتار و رفتار به ارزش ها و معیارهای دینی و اخلاقی پایبند می باشند، فرزندان تربیت شده و دینی خواهند داشت.
برای رسیدن به موقعیت و موفقیت مذکور، یعنی پرورش فرزندانی دینی و به ویژه نهادینه ساختن مسأله مهم حجاب در بین دختران توجه و تأکید به نکات ذیل ضروری است.
1- اعتقاد قلبی و التزام عملی والدین به دستورات دینی و ارائه الگویی عینی و عملی. پدران و مادرانی که در ارتباط با گروه غیر همجنس از وقار و ادب و حیای لازم برخوردارند با رفتار خود نحوه ارتباط سالم و مؤثر با غیر همجنس را به فرزندان خود آموزش می دهند. گاهی برخی از والدین این سؤال را مطرح می کنند که ما هر دو به این اصل مهم پایبند می باشیم یعنی مادر از حجاب برتر (چادر) و پدر از ادب لازم (در ارتباط با جنس مخالف) برخوردارند. اما دختر نوجوان خانواده، از حجاب مطلوب برخوردار نیست. چرا؟
پاسخ کوتاه و روشن این است که: اصلی ترین ریشه بدحجابی یا پوشش نامناسب، خودنمایی است. لذا اگر والدینی که از این کاستی اخلاقی و روانی (خودنمایی) رنج می برند فرزندانی خودنما خواهند داشت. خودنمایی خروجی های آزاردهنده فراوانی دارد؛ از جمله تجمل گرایی، حسادت، غیبت، اتلاف وقت، سفرهای پرخرج، فخرفروشی در زمینه پست، مقام، ثروت، موقعیت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، ... دختران نوجوانی که در این فضا تربیت می شوند همان خودنمایی والدین را از طریق بدحجابی و خودآرایی و نمایش بروز می دهند. بنابراین، صرف با حجاب بودن مادر و ارتباط سالم پدر با گروه غیرهمجنس برای نهادینه سازی حجاب در بین فرزندان دختر کفایت نمی کند. صفت رذیله خودنمایی باید ریشه کن شود. اینجاست که چون صد آید نود هم نزد ما خواهد بود.
2- طرح و تبیین اقناعی و برهانی مسأله حجاب برای فرزندان، از دیگر عوامل پذیرش و پای بندی دختران ما به امر حجاب خواهد بود که نباید مورد غفلت والدین قرار گیرد. صِرف بیان آیات و روایات آنهم با کج سلیقگی و عدم تفصیل و تشریح قانع کننده و عدم بهره بری از عالمان و آگاهان مربوط، نمی تواند فرزندان ما را مجاب و مجذوب حجاب نماید.
پدران و مادرانی که در ارتباط با گروه غیرهمجنس از وقار و ادب و حیای لازم برخوردارند با رفتار خود نحوه ارتباط سالم و مؤثر با غیر همجنس را به فرزندان خود آموزش می دهند.
قرار دادن محصولات فرهنگی مناسب در سبد اقتصادی خانواده، اختصاص وقت و هزینه لازم و دعوت از آگاهان و اندیشمندان برای تبیین عملی، عقلی و دینی مسأله حجاب برای فرزندان، از اصلی ترین پیش نیازهای تقویت بنیه فکری و فرهنگی فرزندان در حوزه حجاب و پوشش اسلامی است.
چه خوب است به فرزندانمان بیاموزیم که: لباس اولین سخنگوی ماست. پرچم ملی و مذهبی و نماد و نمود شخصیت ما به شمار می آید. آن کس که شایسته ستایش است محتاج ستایش نیست. کسی که زیبایی اندیشه دارد زیبایی تنها را به نمایش نمی گذارد. در تار و تور عنکبوت، حشرات ریز گرفتار می شوند، کبوتر دو بال، هرگز در تار عنکبوت گرفتار نمی شود. کبوتر با دو بال زدن دودمان عنکبوت را بر باد می دهد. درّ گران بها در کنار رودخانه های اطراف شهر بدست نمی آید. باید غواصی کرد و خطر کرد و به عمق دریا نفوذ کرد و صدف با درّ گرانبهایش را بدست آورد. کنار زدن حجاب و پائین کشیدن پرده حیاء بیشترین لطمه و خسارت را به جنس زن زده و خواهد زد. اینکه مدافعان کشف حجاب در جهان را مردان تشکیل می دهد بهترین سند گویایی است که مردان بیش از زنان از کشف حجاب بهره (بصری- جنسی) می برند.
فراموش نکنیم که شیطان با تأکید بر ظاهر زیبای خود (آتش) در برابر خدا ایستاد و به چالش پرداخت و رانده شد. نازیدن و بالیدن به جسم از شیطان آغاز شد که من از آتشم و آدم از خاک. آتش زیبا و نورانی نباید بر خاک سجده کند!!
چه خوب است به فرزندانمان بگوییم: وقتی وارد تیم ورزشی خاصی می شوی باید رنگ، مدل لباست هماهنگ با همان تیم باشد. قواعد بازی همان تیم را باید به رسمیت بشناسی. لذا وقتی وارد تیم اسلام می شوی باید همه ی قواعد آن (اعم از پوشش، اخلاق، رفتار در همه عرصه) را بپذیری. این شعار یهودیان است که: آن بخش از دین را می پذیریم که با امیالمان هماهنگ است. به دخترانمان بگوئیم اگر ظاهر خوبی داری برای استفاده خوب از آن، خوب مراقب باطن و ظاهر خود باش. طلافروش به گاوصندوق نیاز دارد نه سبزی فروش.
خلاصه اینکه اگر والدین از بیان آثار و برکات حجاب اسلامی برای فرزندان خود عاجزند از دیگران و کسانی که احیاناً در بین خویشاوندان و آشنایان از بنیه علمی خوبی برخوردارند بهره گرفته و در نشست های خانوادگی بر آگاهی و شناخت فرزندان خود در حوزه حجاب بیفزایند.
کم نیستند دختران باحجاب نوجوانی که بدلیل ضعف بنیه فکری در این زمینه به محض ورود به محیط های بزرگتر (مثلاً دانشگاه) و فاصله گرفتن از والدین رو به بدحجابی و بد پوشی می آورند.
3- معاشرت با خوبان، یکی دیگر از عوامل تقویت کننده باورهای دینی و پای بندی فرزندان ما به ارزشهای دینی از جمله پوشش اسلامی به شمار می آید. معاشرت ها، زمینه های دوستی ها و پیوندها، مسافرت ها، حتی ازدواج های بعضاً تحمیلی را فراهم می سازد. تأثیرپذیری فرزندان نوجوان ما از همسالان و معاشران به شدت بالاست. لذا خویشاوندان و آشنایانی که نسبت به حجاب و اخلاق اجتماعی پای بند نیستند نباید در گروه معاشران ما قرار گیرند.
4- تبعیض بین فرزندان پسر و دختر، از عوامل عمده تحقیر و تزریق احساس حقارت در بین دختران و در نتیجه توسل آنان به خودنمایی و خودآرایی برای تسکین این احساس رنج آور خواهد بود. کمبود محبت، حاکم بودن فرهنگ مردسالاری در خانواده و محدود کردن آزادی های مشروع دختران از اصلی ترین عوامل تضعیف فرهنگ حجاب در بین دختران ما به شمار می آید.
5- کسب حلال- فراموش نکنیم که سلول های مغز انسان به عنوان ظرف و زمینه و ابزار اندیشه و علم و عقل با غذای آلوده مسموم شده و ورودی های سالم و مفید را نمی پذیرند. معده ای که با غذای مسموم آسیب دیده باشد، غذای مطبوع و لذیذ را نمی پذیرد. خداوند متعال می فرماید: کلوا من الطیبات و عملوا الصالحات غذای طاهر و عمل صالح با همند. پس والدین بویژه پدر خانواده باید در کسب و کار خود نهایت تلاش خود را بکار گیرد تا جسم و جان و روح و روان فرزندان خود را آماده پذیرش خوبی ها و زیبایی ها از جمله عفاف و حجاب نماید.
6- محله، مدرسه و محیط زندگی که تأثیرات خارق العاده ای در شکل گیری فکر و فرهنگ و تربیت فرزندانمان دارند باید با تأکید بر ارزشهای دینی و اخلاقی انتخاب شوند. در روش تربیتی مطلوب و مؤثر فرزندان مورد توجه و تربیت غیرمستقیم (قرار دادن آنان در محیطی مناسب) قرار می گیرند. فضای سالم، فرزندانی سالم تربیت خواهد کرد. فضا را دریابید.
7- گاهی ناکامی و شکست در درس و ازدواج و ارتباطات اجتماعی و ... موجب تن دادن به بدپوشی و لاابالیگری می شود. ارتباط آگاهانه و عاطفی والدین با فرزندان آسیب دیده و کاهش و تعدیل توقعات (علمی، ارتباطی و ...) از فرزندان، عوارض ناشی از ناکامی را به حداقل خواهد رساند.
8- امر و نهی و نصیحت و تاکیدات تکراری و تهوع آور موجب دوری فرزندان از والدین و همراهی و همدلی با همسالان و آسیب پذیری آنان خواهد شد. لذا همانطور که در سطور قبل گفته شد، یاری گرفتن از آگاهان و عالمان و التزام عملی به دستورات دینی و اخلاقی و ایجاد رابطه ای عاطفی و دوستان ما را از نصایح و امر و نهی های طولانی و بی اثر بی نیاز خواهد ساخت.
نظر |
جوخه ترور
بوش به اولمرت نصیحت کرد تا به جای جنگ علنی، جنگ سری و خاموش را علیه ایران در پیش گرفته و با استفاده از ابزارهای اطلاعاتی که افکارعمومی واکنش کمتری به آن نشان می دهند به اهداف خود برسد.
رویکرد تروریستی ـ اطلاعاتی که با ترور دانشمندان هستهای ایران به نقطه اوج خود رسیده را باید حاصل فرایندی است که از یک دهه قبل از آن، زمانی که عراق به اشغال نیروهای امریکایی در آمد مورد بررسی قرار داد.
کارشناسان بر این باورند که حمایت آمریکا از برخی کشورهای عربی برای داشتن تاسیسات هستهای بیشتر در قالب فروش فناوری هستهای بوده است و نه انتقال دانش. به اعتقاد روزنامه "الاهرام"، دولتمردان آمریکا با این اقدام خود بیشتر به دنبال آن هستند تا کشورهای عربی را از داشتن منابع انسانی با دانش بالا و برتر دور کرده و بهجای آن فناوری و پروژههای آماده را به این کشورها که جزء متحدین و کشورهای دوست محسوب میشوند و در راس آنها کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس منتقل کنند و با این اقدام خود برتری تل آویو را بر کشورهای عربی حفظ کرده و اجازه ندهند اسرائیل با انجام عملیات ترور علیه دانشمندان این کشورها خود را به زحمت بیاندازد.
این در حالی است که روزنامه "الغد" دیگر روزنامه مصری از طرح جدید رژیمصهیونیستی برای ترور دانشمندان هستهای مصری پرده برداشت. به نوشته این روزنامه، دولت مصر پس از وقفهای چند دههای تلاش میکند ضمن تماس با دانشمندان هستهای خود که هم اکنون در جای جای دنیا مشغول فعالیت هستند، آنها را برای تشکیل هسته اصلی ساختار هستهای این کشور گردهم آورد. این پروژه گرچه پروژهای ملی و بزرگ محسوب میشود اما با این حال تحقق این امر با بزرگترین چالش ممکن برای مسئولین این طرح هم مواجه است.
به گفته کارشناسان بزرگترین دغدغه قاهره هم اکنون جوخههای تروری است که اسرائیل برای این منظور آموزش داده است. برای جوخههایی که چند دهه پیشتر موفق شده بودند دانشمندان هستهای مصری را مجبور به متوقف کردن این برنامه کنند به طور حتم در قرن بیست و یکم برای به هراس انداختن 120 دانشمند هستهای مصری که در مراکز مختلف دانشگاهی و علمی جهان پراکندهاند، کار چندان سختی نخواهند داشت.
کارشناسان به این روزنامه مصری خبر دادند برای کشوری که همواره جولانگاهی برای شبکههای جاسوسی رژیم صهیونیستی است، تامین امنیت این تعداد دانشمند آن هم در صورتی که بتوان آنها را مجاب به بازگشت به کشور کرد، خود یک چالش عظیم و حتی عملی ناممکن است.
بهخصوص که سناریوی دهههای هفتاد و هشتاد این کشور از یک سو قتل عام دانشمندان عراقی از سوی دیگر و بهخصوص عملیات تروریستی صورت گرفته در ایران علیه دانشمندان هستهای سازمانهای امنیتی مصری را در این شرایط خاص و ویژه به وحشت میاندازد.
به اعتقاد کارشناسان، رژیم صهیونیستی که پس از دو جنگ شکست خورده در خود توانایی روحی و روانی ورود به جنگ با یکی از بزرگترین قدرتهای منطقه خاورمیانه را نمییابد، راه جنگ خاموش را علیه زیر بنای قدرت این کشور در پیش گرفته است.
"هیلاری مان لاواریت"، کارشناس سابق شورای امنیت ملی آمریکا در امور خاور دور که سابقه حضور در وزارت امور خارجه این کشور را هم دارد در گفتگویی با شبکه الجزیره خبر داد ترورهای انجام گرفته علیه دانشمندان هستهای ایران در قالب توافقی انجام میپذیرد که بین "جرج بوش" و "ایهود المرت" در رابطه با نحوه تعامل با ایران انجام گرفته است.
این کارشناسان آمریکایی که در ویژه برنامهای ساعاتی پس از ترور شهید "روشن" با شبکه الجزیره سخن میگفت در این رابطه افزود: «زمانی که ایهود اولمرت در سال 2007 در دیدار با جرج بوش خواستار مقابله نظامی با مراکز هستهای ایران شد، بوش به وی نصیحت کرد تا به جای جنگ علنی، جنگ سری و خاموش را علیه ایران در پیش گرفته و با استفاده از ابزارهای اطلاعاتی که افکارعمومی واکنش نسبتا کم احساسیتری را به آن نشان می دهند به اهداف خود برسد.»
خانم لاواریت افزود: «نباید فراموش کنیم که 400 میلیون دلار بودجه برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران اختصاص داده شده در حالی که ایالات متحده و اسرائیل با شتاب خاصی فعالیتهای محرمانه را برای مهار جمهوری اسلامی ایران به جلو میبرند.»
این کارشناسان آمریکایی در رابطه با علت استفاده واشنگتن از رژیم صهیونیستی برای انجام عملیات تروریستی در ایران هم تاکید کرد: «در قانون ایالات متحده سازمانهای امنیتی این کشور اجازه انجام مستقیم و علنی چنین عملیاتی را ندارند اما با مشارکت اسرائیل، واشنگتن می تواند پشت این رژیم پنهان شده و عملا انگشت اتهام همگی به سوی تل آویو نشانه خواهد رفت تا وجهه آمریکا هم در صحنه جهانی حفظ شود.»
این درحالی است که "محجوب الزویری"، استاد دانشگاه دوحه و کارشناس امور ایران بر این باور است که این رویکرد تروریستی ـ اطلاعاتی که با ترور دانشمندان هستهی ایران به نقطه اوج خود رسیده را باید حاصل فرایندی که از یک دهه قبل از آن، زمانی که عراق به اشغال نیروهای آمریکایی در آمد، مورد بررسی قرار داد؛ بهخصوص که خلأ امنیتی به وجود آمده در عراق باعث شد تا کردستان عراق به جولانگاهی برای موساد و دیگر سازمانهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی تبدیل شده و این رژیم زمینه را برای انجام حملات نرم خود به کشورهای منطقه فراهم سازد.
از یاسر و نادر خادمان امام رضا (علیه السلام) نقل شده است گفتند: ابو الحسن، صلوات الله علیه، به ما فرمود: اگر من بالاى سرتان بودم و شما خواستید از جا برخیزید، در حالى که غذا مى خورید برنخیزید تا از خوردن دست بکشید و بسیار اتفاق مىافتاد که امام بعضى از ما را صدا مى زد و چون به ایشان گفته مى شد آنان در حال خوردن هستند، مى فرمود: بگذاریدشان تا از خوردن دست بکشند.
1. حلم:
در شناخت حلم حضرت رضا علیه السلام، شفاعت وى در نزد مامون و در حق جلودى کافى است. جلودى کسى بود که به امر هارون رشید به مدینه رهسپار شد تا لباس زنان آل ابو طالب را بگیرد و بر تن هیچ یک از آنان جز یک جامه نگذارد. وى همچنین بر بیعت مردم با امام رضا (علیه السلام) انتقاد کرد.
پس مامون او را به حبس افکند و بعد از آن که پیش از وى دو تن را کشته بود او را خواست. امام رضا (علیه السلام) به مامون گفت: اى امیر مؤمنان! این پیرمرد را به من ببخش!جلودى گمان برد که آن حضرت مى خواهد از وى انتقام گیرد.
پس مامون را سوگند داد که سخن امام رضا (علیه السلام) را نپذیرد مامون هم گفت: به خدا شفاعت او را درباره تو نمى پذیرم و دستور داد گردنش را بزنند.
2. تواضع:
در بخش صفات و اخلاق آن حضرت از قول ابراهیم بن عباس نقل کردیم که گفت: چون امام رضا (علیه السلام) تنها بود و براى او غذا مى آوردند آن حضرت غلامان و خادمان و حتى دربان و نگهبان را بر سر سفره اش مى نشاند و با آنها غذا مى خورد.
همچنین از یاسر خادم نقل شده است که گفت: چون آن حضرت تنها مى شد همه خادمان و چاکران خود را جمع مى کرد، از بزرگ و کوچک، و با آنان سخن مى گفت. او به آنان انس مى گرفت و آنان با او. کلینى در کافى به سند خود از مردى بلخى روایت مى کند که گفت: با امام رضا (علیه السلام) در سفر به خراسان همراه بودم. پس روزى خواستار غذا شد و خادمان سیه چرده خود را نیز بر سفره خود نشاند.
از یعقوب بن اسحاق نوبختى نقل شده است که امام رضا (علیه السلام) تمام ثروت خود را در روز عرفه تقسیم نمود. پس فضل بن سهل به وى گفت: این ضرر است. امام فرمود: بل سود و بهره است. چیزى را که پاداش و کرامت بدان تعلق مى گیرد ضرر محسوب مکن یکى از یارانش به او عرض کرد: اى کاش غذاى اینان را جدا مى کردى. فرمود: پروردگار تبارک و تعالى یکى است و مادر و پدر هم یکى. و پاداشها بسته به اعمال و کردارهاست.
3. اخلاق نیکو:
از ابراهیم بن عباس نقل شده که گفت: امام رضا (علیه السلام) با سخن هرگز به هیچ کس جفا نکرد و کلام کسى را نبرید تا مگر شخص از گفتن باز ایستد. و حاجتى را که مى توانست برآورده سازد رد نمى کرد. پاهایش را دراز نمى کرد و هرگز روبه روى کسى که نشسته بود، تکیه نمى داد و هیچ کس از غلامان و خادمان خود را دشنام نمى داد. هرگز آب دهان بر زمین نمى افکند و در خنده اش قهقهه نمى زد، بلکه تبسم مى نمود.کلینى در کافى به سند خود نقل کرده است که مهمانى براى امام رضا (علیه السلام) رسید. امام شب در کنار مهمان نشسته بود و با وى سخن مىگفت که ناگهان وضع چراغ تغییر کرد. مرد مهمان دستش را دراز کرد تا چراغ را درست کند ولى امام او را از این کار بازداشت و خود به درست کردن چراغ پرداخت و کار آن را راست کرد.
سپس فرمود: ما قومى هستیم که میهمانان خود را به کار نمى گیریم.
همچنین در کافى به سند خود از یاسر و نادر خادمان امام رضا (علیه السلام) نقل شده است گفتند: ابو الحسن، صلوات الله علیه، به ما فرمود: اگر من بالاى سرتان بودم و شما خواستید از جا برخیزید، در حالى که غذا مى خورید برنخیزید تا از خوردن دست بکشید و بسیار اتفاق مى افتاد که امام بعضى از ما را صدا مى زد و چون به ایشان گفته مى شد آنان در حال خوردن هستند، مى فرمود: بگذاریدشان تا از خوردن دست بکشند.
4. کرم و سخاوت:
یکى از شاعران به نام ابراهیم بن عباس صولى به خدمت آن حضرت آمد و امام به او ده هزار درهم داد که نام خودش بر آن ضرب شده بود. همچنین آن حضرت به ابو نواس سیصد دینار جایزه داد و چون جز آن، مال دیگرى نداشت استر خویش را هم به وى بخشید. و نیز به دعبل خزاعى ششصد دینار جایزه داد و با این وجود از وى معذرت هم خواست.
در مناقب از یعقوب بن اسحاق نوبختى نقل شده است که گفت: مردى به ابو الحسن رضا (علیه السلام) برخورد کرد و گفت: به قدر مردانگى ات بر من ببخش. امام گفت: به این مقدار ندارم. مرد گفت: به قدر مردانگى خودم ببخش. امام فرمود: این قدر دارم. سپس فرمود: اى غلام دویست دینار به او بده.
همچنین در مناقب از یعقوب بن اسحاق نوبختى نقل شده است که امام رضا (علیه السلام) تمام ثروت خود را در روز عرفه تقسیم نمود. پس فضل بن سهل به وى گفت: این ضرر است. امام فرمود: بل سود و بهره است. چیزى را که پاداش و کرامت بدان تعلق مى گیرد ضرر محسوب مکن.
کلینى در کافى به سند خود از الیسع بن حمزه نقل کرده است که گفت: در مجلس ابو الحسن رضا (علیه السلام) بودم. مردم بسیارى به گرد آن حضرت حلقه زده بودند و از وى درباره حلال و حرام پرسش مىکردند که ناگهان مردى بلند قامت و گندمگون داخل شد و گفت: السلام علیک یا بن رسول الله.
رسول خدا می فرماید: آن که به نهان نکویى آورد با هفتاد حج برابرى مى کند و آن که پلیدى و زشتى را اشاعه مى دهد، مخذول و خوار است من یکى از دوستداران تو و پدران و نیاکان تو هستم، من از حج باز مى گردم و خرجى خود را گم کرده ام و با آنچه همراه من است نمى توانم به یک منزل هم برسم، پس اگر صلاح بدانى که مرا به دیارم روانه کنى که براى خدا بر من نعمتى داده اى و اگر به شهرم رسیدم آنچه از تو گرفته ام به صدقه مى دهم. امام (علیه السلام) به او فرمود: بنشین خدا تو را رحمت کند.
آنگاه دوباره با مردم به گفت و گو پرداخت تا آنان پراکنده شدند و تنها سلیمان جعفرى و خیثمه و من مانده بودیم پس امام فرمود: اجازه مى دهید داخل شوم سلیمان گفت: خداوند فرمان تو را مقدم داشت. پس امام برخاست و به اتاقش رفت و لختى درنگ کرد و سپس بازگشت و در را باز کرد و دستش را از بالاى در بیرون آورد و پرسید: آن خراسانى کجاست؟
پاسخ داد: من اینجایم. فرمود: این دویست دینار را برگیر و در مخارجت از آن استفاده کن و بدان تبرک جو و آن را از جانب من به صدقه بده. اکنون برو که نه من تو را ببینم و نه تو مرا. مرد بیرون رفت. سلیمان به آن حضرت عرض کرد: دایتشوم بخشش بزرگى کردى و رحمت آوردى، پس چرا چهره از او پوشاندى؟
فرمود: از ترس آن که مبادا خوارى خواهش را در چهره او ببینم. مگر این سخن رسول خدا را نشنیدى که مىگوید: آن که به نهان نکویى آورد با هفتاد حج برابرى مىکند و آن که پلیدى و زشتى را اشاعه مىدهد، مخذول و خوار است و... آیا سخن اول را نشنیده اى که مىگوید: متى آته لا طلب حاجة رجعت الى اهلى و وجهى بمائه (1)
5. فراوانى صدقات:
پیش از این از ابراهیم بن عباس صولى نقل کردیم که گفت: امام رضا (علیه السلام) بسیار نکویى مى کرد و در نهان صدقه مى داد و بیشتر این عمل را در شبهاى تاریک به انجام مىرساند.
6.حرمت مؤمن :
یسع بن حمزه مىگوید: من در مجلسى با حضرت رضا(صلی الله علیه وآله) مشغول صحبت بودم و عده زیادى هم براى پرسش از مسائل حلال و حرام جمع شده بودند. که مردى بلند قامت و گندمگون داخل شد و سلام کرد و عرضه داشت. من دوستى از دوستداران شما و اجداد شما هستم و از حج مى آیم، زاد و توشه ام گم شده اگر ممکن است کمکى بفرمائید که من به شهرم برسم که این نعمتى است بر من از جانب خداى تعالى، پس چون به شهرم رسیدم آنرا از جانب شما صدقه مى دهم چون من احتیاجى به صدقه ندارم.
حضرت فرمود: بنشین، خدا ترا رحمت کند. حضرت رو کردند به مردم و با آنها سخن گفتند تا وقتى که متفرق شدند و فقط آن مرد و من و سلیمان جعفرى و خیثمه باقى ماندیم. حضرت فرمود، اجازه مى دهید من به داخل منزل بروم؟
بلند شدند و داخل رفتند و بعد از لحظاتى آمدند پشت در و دست مبارک خود را از بالاى در خارج کردند و فرمودند: کجاست آن مرد خراسانى؟ آن مرد گفت: بله اینجا هستم. حضرت فرمود: این دویست دینار را بگیر و کار خود را انجام بده و به آن متبرک شو و از طرف من هم لازم نیست صدقه دهى، بیرون برو که من ترا نبینم و تو مرا نبینى. آن مرد خارج شد.
امام رضا (علیه السلام) با سخن هرگز به هیچ کس جفا نکرد و کلام کسى را نبرید تا مگر شخص از گفتن باز ایستد. و حاجتى را که مى توانست برآورده سازد رد نمى کرد. پاهایش را دراز نمى کرد و هرگز روبه روى کسى که نشسته بود، تکیه نمى داد و هیچ کس از غلامان و خادمان خود را دشنام نمىداد. هرگز آب دهان بر زمین نمى افکند و در خنده اش قهقهه نمى زد، بلکه تبسم مى نمود. وقتى حضرت آمدند، سلیمان گفت فدایت شوم شما که عطاى وافر و زیادى به این مرد فرمودید چرا روى نازنین خود را از او پوشاندید؟ حضرت فرمود، تا مبادا ذلت سؤال را در چهره اش ببینم. آیا مگر نشیندهاى که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: هر کس حسنه و کار نیک خود را مستور بدارد، برابر است با هفتاد حج و هر کس سیئه و کار زشت خود را آشکار کند خوار مى شود و هر کس زشتى خود را بپوشاند و عمل خلافش را در پنهان انجام دهد بخشیده خواهد شد؟!
7.اطعام مسکین
معمربن خلاد مىگوید: وقتى حضرت رضا(صلی الله علیه وآله) مى خواستند غذا بخورند یک کاسه بزرگى را کنار سفره مى گذاشتند و از بهترین غذاها، از هر کدام مقدارى، در آن کاسه مى ریختند و مى فرمودند: آنرا به مساکین بدهند.
سپس این آیه مبارکه را قرائت مى فرمودند: فلا اقتحم العقبة - سوره بلد آیه 11 - «پس انسان. آن گردنه هاى سخت را نتواند پیمود.» و بعد مى فرمود، چون خداوند مى دانست که براى هر انسانى، آزاد کردن بنده، مقدور نیست راهى براى رسیدن به بهشت قرار داد با اطعام طعام.
عبادتهاى سنگین و ختم قرآن و سجدههاى طولانى
برادر دعبل مىگوید: حضرت رضا(صلی الله علیه وآله) پیراهنى از خز سبز رنگ و انگشترى از عقیق به برادرم «دعبل» عنایت کردند و فرمودند، اى دعبل برو «قم» که در آنجا فایده خواهى برد، و فرمود: این پیراهن را محافظت کن.
زیرا که من در این پیراهن در هزار شب، هر شب هزار رکعت نماز خواندهام و در آن هزار بار قرآن را از ابتدا تا انتها ختم کرده ام. صولى مى گوید: از جدهام پرسیدند که درباره رفتار حضرت رضا(علیه السلام) سخنى بگوید.
جده من که زنى بسیار عاقل و سخاوتمند بود گفت: حضرت رضا(علیه السلام) که همیشه نمازش را در اول وقت مى خواند وقتى نماز صبحش تمام مى شد به سجده میرفت و سر مبارک خود را بر نمى داشت تابالا آمدن آفتاب. و آن حضرت در این مدت به ذکر خداى تعالى مشغول بود.
***************************
پى نوشت:
1 - هرگاه بیایم نزد او تا حاجتى طلب کنم به سوى خانوادهام بازمىگردم در حالى که صد دینار دارم.
شاه که از جنون ضد کمونیستی کم نظیری رنج میبرد، به ساواک دستور داد تا سالی 600 هزار دلار به سرویس جاسوسی فرانسه برای حمایت از این پروژه بپردازد.
سال 1351 که دیدارهای "کنت دمارانش" با "محمدرضا پهلوی" آغاز گشت، آنها خیلی زود رفاقتی نزدیک با یکدیگر به هم زدند، تا جایی که الکساندر دمارانش "لقب مشاور ویژه اعلیحضرت" را گرفت.
29 سرویس جاسوسی او به سرعت درگیر مسائل انقلاب اسلامی شد و به عنوان یکی از نخستین سرویسها، ابتدای دهه 1350 به بررسی جامع فعالیتهای شیعیان در ایران پرداخت.
رویکرد اطلاعاتی الکساندر دمارانش به انتخاب یک دستیار ایرانی برای رئیس سرویس جاسوسی فرانسه انجامید، 30 که تا سال های پس از انقلاب اسلامی نیز در پست خود ماند. این دستیار که از او با عنوان "جوان سرشناس" یاد شده است، در همه جلسات تحلیل "مسئله ایران" کنار دست رئیس سرویس، روسای اطلاعاتی فرانسه در خاورمیانه و رئیس ایستگاه جاسوسی ایران مینشست و سرپرستی "گروه متخصصان ایران" را برعهده داشت. دمارانش در یکی از همین جلسات جملهای کنایه آمیز گفت که استراتژی آینده جهان لیبرال سرمایه داری در برابر جهان اسلام را بازمی تاباند: فکر کنید ما مردان زمان جنگهای صلیبی هستیم.
گزارش های سرویس از طریق بولتنهای اطلاعاتی BR به اطلاع شاه میرسید و علائم طغیان در میان روحانیت را هشدار میداد. برپایه همین علائم "سرهنگ ال"، رئیس ایستگاه جاسوسی فرانسه در تهران، مجری پروژه نفوذ به درون جامعه شیعی ایران شد و با استفاده از دامهای اطلاعاتی کوشید تا به درون مغز و ذهن کسانی که دشمن غرب تعریف میشدند، نفوذ کند. در واقع فرانسویها فکر میکردند که اگر روزی شیعیان در ایران به قدرت برسند، شبکهای از ایرانیان مسلمان و نخبگان شیعه به کارشان میآید. برای همین، یک شبکه اطلاعاتی در مساجد و هیئتهای مذهبی تشکیل دادند و مدام به گسترش آن میاندیشیدند. این شبکه از نیمه دهه 1360 با سرویسهای جاسوسی موساد و سیا پیوند خورد تا طرح براندازی تشیع تا سال 1388 را پیش ببرد.
گرچه "پروژه نفوذ" را نیز سازمان جاسوسی سیا در گسترهای وسیعتر با صدها عامل اجرائی تعقیب میکرد و مسئله ایران چنان اهمیتی یافت که در اسفند 1351 "ریچارد هلمز"، رئیس سابق CIA در مقام سفیر آمریکا به همراه همسر انگلیسی اش وارد تهران شد اما روش تحلیل کنت دمارانش با هلمز کاملا متفاوت بود. او میگفت آمریکاییها اطلاعات خود را از درون فیلتر "ذهنیت غربی" رد میکنند و سپس به تفسیر آن می پردازند؛ در حالی که باید اطلاعات را بر اساس "ذهنیت روحانیون" و "انقلابیون شیعه" تفسیر کرد و به تصویری روشن از انگیزهها و اهداف آنان رسید.
از دیگر سو، روش تحلیل سیاسی رهبران ایالات متحده در تقسیم جهان به 2 بلوک دوستان و دشمنان را نمیپسندید و معتقد بود آنها به تفاسیر مخالف با این قاعده کلی جغرافیایی- سیاسی، تمایلی نشان نمیدهند.
دمارانش همین نگاه را سبب شکلگیری بزرگ ترین تعابیر غلط اطلاعاتی در قرن بیستم میدانست که کار را به جنگ جهانی چهارم رساند؛ چون هیچ تلقی درستی درباره نیروهای مذهبی در حال جوشش از درون جامعه ایران وجود نداشت. بنابراین، پس از به قدرت رسیدن آنها نیز استراتژی مطلوبی برای مهارشان تدوین نگشت. تخمینها و تحلیلهای اشتباه به سیاستها و تصمیمات ناکارآمد انجامید و این، یک حلقه اطلاعاتی گمشده بود که دمارانش پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز برای جستجویش حتی تا پشت جبهههای دفاع مقدس و اردوگاه اسیران جنگی در عراق رفت.
همراه با اجرای "پروژه نفوذ" و "شبکه سازی در مساجد"، دمارانش پیشنهاد مشارکت در چندین عملیات مخفی سیاسی را به شاه ایران داد که یکی از آنها تاسیس دانشگاه جهانی سوئیس در سال 1352 بود. دمارانش میگفت که چون حکومت سلطنتی پشتوانه تئوریک لازم را ندارد، نیازمند یک پشتوانه معرفتی است. کنت به شاهان ایران و عربستان پیشنهاد داد که روشنفکران و دانشگاهیان "راستگرا" تربیت کنند؛ یعنی جمعی از نخبگان که هم گرایشهای محافظه کارانه به سود رژیم سلطنتی داشته باشند و هم فضای روشنفکری مارکسیستی را بشکنند.
هر 2 شاه شیفته طرح شدند. امتیاز این پیشنهاد، پوشش امنیتی آن بود، چون سوئیس را همواره نماد یک کشور بیطرف می شناختند که خیلی دشوار به مشارکت در پروژههای بزرگ جاسوسی تن میدهد. با این حال، دو پادشاه پول کلانی را برای تاسیس دانشگاه جهانی خود کنار گذاشتند و سرانجام دمارانش در مذاکراتش، موافقت دولتمردان این کشور بیطرف را برای مشارکت در یک "جنگ علمی" به نفع سلطنتطلبان گرفت.
سال 1353، او نظر مساعد شاه را برای سرمایهگذاری در یکی از بخشهای بزرگترین عملیات جاسوسی قرن بیستم (عملیات سری PSB) در حوزه "علوم انسانی" و "روشنفکری" با اسم رمز کیوکپریا (Qkopera) جلب کرد که رفیق مشترکشان، "ریچارد هلمز" نیز در کادر رهبری آن حضور داشت. یکی از اهداف عملیات، انتشار مجلات روشنفکری ضدکمونیستی بود و از دل آن ده ها ژورنال فکری برای ساختن فضای گفتمان های لیبرالی درآمد؛ مانند مجله معروف اینکانتر که یهودیان سرشناسی چون "س رآیزایا" برلین و "ریمون آرون" آن را راهبری می کردند،اما سال 1966 ارتباطات گسترده آنان با سازمان سیا فاش گشت و آبروی بزرگ ترین تئوریسین های جهان لیبرال سرمایه داری رفت.
سایت وزارت خارجه رژیم صهیونیستی با اشاره به پرسشهایی که در زمینه هولوکاست مطرح شده در پاسخ به یکی از آنها، آورده است: اتاق گازهای خفه کننده یهودیان را پیدا نکردیم اما نقشههای ساخت آن را از شرکت سازنده این اتاقها داریم.
سایت وزارت خارجه رژیم صهیونیستی با اشاره به سوالاتی که در مورد هولوکاست وجود دارد، بخصوص سوالات مطرح شده از سوی رئیس جمهور کشورمان، پاسخهای جالبی داده که از نظر خوانندگان میگذرد.
* آمار 6 میلیون کشته شده یهودی در اسناد "سازمانهای یهودی" وجود
سؤال: به ادعای یک مقام جمهوری اسلامی ایران، هنگام آغاز جنگ جهانی دوم، شمار کل یهودیان در سراسر جهان حتی به 6 میلیون نفر نیز نمیرسید، پس چطور میتوان ادعا کرد که در جنگ جهانی دوم 6 میلیون نفر یهودی کشته شدند؟
پاسخ: آنانی که چنین ادعا میکنند یا ناآگاه هستند و یا مغرضانه میکوشند آمار و ارقام را تحریف کنند، تا شاید با این ترفند بتوانند ادعای واهی خود را به اثبات برسانند. هنگام آغاز جنگ جهانی دوم، شمار یهودیان در سراسر جهان رقمی حدود 16 میلیون نفر بود که 11 میلیون نفر آنها در اروپا زندگی می کردند. این آمار توسط اسناد موثق "سازمانهای یهودی" بدست آمده است!
* واقعهای مانند هولوکاست موضوعی نیست که یک هیئت بینالمللی آن را بررسی کند!
سؤال: چرا برای یک امر مهم و سیاسی مانند این سؤال که آیا هولوکاست وجود داشته، نسبت به پیشنهاد «احمدی نژاد» برای برپایی یک هیئت تحقیقاتی بینالمللی بی اعتنائی میشود؟
پاسخ: رویدادهای تاریخی و وقوع فجایعی! از این قبیل موضوعی نیست که یک هیئت تحقیقاتی بینالمللی بتواند به بررسی آن بپردازد و اظهار نظر کند! «احمدی نژاد» هنگامی که چنین خواستهای را مطرح میکند، در واقع قصد دارد یکی از شنیعترین فاجعههای تاریخ جهان! را به یک موضوع سیاسی و به یک جدل مرامی و دیپلماتیک برای بهره گیریها در نزاع و ستیز کنونی ایران با اسرائیل مبدل سازد.
* جرم انگاشتن انکار واقعه هولوکاست برای خنثی کردن نقشههای هیتلر پرستان است!
سؤال: چرا در اکثر کشورهای اروپایی انکار کردن وقوع هولوکاست جرم محسوب میشود و انکار کنندگان با احتمال محاکمه و مجازات روبرو هستند؟ آیا چنین امری با آزادی بیان مباینت ندارد؟
پاسخ: دولتهای اروپا و ملتهای اروپا خود بخوبی میدانند که بر سر قوم یهود چه آوردند! در سالهای نخست پس از جنگ جهانی دوم، بازماندگان رژیم هیتلری و نئونازیها برای آنکه شاید بتوانند دوباره قدرت را در اروپا به دست گیرند، به انکار هولوکاست پرداختند تا فردی چون هیتلر را انسانی قابل پرستش نشان دهند و اندیشههای ددمنشانه او را دوباره ترویج کنند. خطر ظهور دوباره نازیسم اروپا را تهدید میکرد و گرایشهای یهود ستیزانه (حتی پس از نابودی هیتلر) از بین نرفته بود و بنابراین رهبران اروپای نوین (که در حقیقت کشورهای خود را هم در وقوع هولوکاست مقصر میدانستند) لازم دانستند نقشههای هیتلر پرستان را خنثی کنند و انکار هولوکاست را جرم بدانند! و چنین افرادی را مورد مجازات قرار دهند.
* نویسندگان کتابهای انکار هولوکاست اعتراف کردهاند که تاریخ شناس نبودند!
سؤال: تا کنون دهها کتاب توسط «دانشمندان برجسته تاریخ شناس» انتشار یافته که ادعا میکنند با ارائه مدارک «متقن» ثابت کردهاند که هولوکاست وجود نداشته و شش میلیون نفر قربانی نشدهاند. اینها چرا مورد تعقیب و مجازات قرار گرفتهاند؟
پاسخ: افرادی که از آنها نام برده شد خود اعتراف میکنند که تاریخ شناس نیستند! کتابهای این افراد را نیز نمیتوان یک پژوهش تاریخی دانست، بلکه حداکثر یک تلاش شبه روشنفکرانه به هدف آن است که حقایق تاریخی انکار شود و جنایات کم اهمیت جلوه گر شود و هیتلر مورد «اعاده حیثیت» قرار گیرد.
* هولوکاست را مطرح میکنیم تا دیگر به یهودیان ظلم نشود!
سؤال: در جنگ جهانی دوم دست کم 50 میلیون نفر نظامی و غیرنظامی کشته شدند. از آن هنگام بیش از 60 سال گذشته است. پس چرا یهودیان همچنان مسأله هولوکاست را در جهان مطرح میکنند؟ آیا آنها قصد مظلوم نمائی ندارند؟ آیا هدفشان آن نیست که از اروپا (و به ویژه آلمان) و دیگر کشورهای جهان باج سیاسی و مالی و اقتصادی بگیرند؟
پاسخ: با آنکه 60 سال از پایان جنگ جهانی دوم میگذرد، حملات یهودستیزانه و تعرض جسمی نسبت به یهودیان و تبلیغات علیه اسرائیل و انکار هولوکاست همچنان ادامه دارد! بنابراین، قبح و کراهت رژیم نازی و جنایاتی که علیه یهودیان مرتکب گردید باید برای همگان و به ویژه نسلهای جدید بازگو شود تا آنان از این جنایات آگاه گردند و به خطرات آن پی ببرند و هوشیار باشند که چنین فجایعی دیگر هرگز علیه ملت اسرائیل، قوم یهود تکرار نشود.
* پیش از آغاز جنگ کشتار 6 میلیون یهودی شروع شده بود!
سؤال: یک مقام ایرانی ادعا کرده که طبق محاسباتی که به عمل آورده، آلمانیها برای کشتن شش میلیون نفر (رقم انتشار یافته درباره قربانیان یهودی) دست کم به شش سال وقت نیاز داشتند و بنابراین چنین رقمی نمیتواند واقعی باشد. چگونه ممکن است در ظرف مدت کوتاهی شش میلیون نفر را در حمامهای گاز خفه کنند و جسد آنان را بسوزانند؟
پاسخ: این یکی از بدترین ادعاهای انکارگران هولوکاست است! شش میلیون نفر یهودیان اروپا، نه تنها در بازداشتگاههای مرگ بیرحمانه به قتل رسیدند، بلکه کشتار دو تا سه میلیون نفر آنها به شیوههای گوناگون و در شرایط متفاوت، در خارج از اردوگاهها روی داد! و حتی پیش از آغاز جنگ جهانی دوم، یهودی کشی در آلمان آغاز شده بود.
* اتاق گاز نیست اما نقشههای آن را داریم
سوال: یهودیان چگونه ادعا میکنند که آلمانها، قربانیها را در حمامهای گاز کشنده خفه میکردند و سپس اجساد آنها را میسوزاندند. در حالیکه در چند اردوگاه چندین کوره آدم سوزی یافت شده، ولی حتی یک حمام گاز خفه کننده شناسایی نشده است. چه سند و مدرکی برای اثبات این مدعا ارائه میشود؟
پاسخ: آلمانها پیش از آنکه در جنگ شکست بخورند و کوتاه زمانی پیش از آنکه سربازان متفقین به اردوگاهها برسند، کوشیدند شواهد و آثار جنایات خود را از بین ببرند که یکی از مهمترین این آثار حمامهای گاز خفه کننده بود.
با اینهمه، اسناد و شواهدی در مورد این اماکن وجود دارد. نقشههای شرکتی که حمامهای گاز در آشوویتس را ساخت وجود دارد و حتی دستورالعمل معمار ساختمان خطاب به کارگران نیز در دست است! که نشان میدهد این حمام گازها وجود داشته است.