حدیث
حُبِّبَ اِلَیَّ مِن دُنیاکم ثَلاثٌ: تَلاوَةُ کِتابِ اللهِ وَ النَّظَرُ فی وَجهِ رَسولِ وَ الانفاقُ فی سَبیلِ اللهِ؛
از دنیای شما سه چیز محبوب من است: 1- تلاوت قرآن 2- نگاه به چهره رسول خدا 3- انفاق در راه خدا.
وقایع الایام خیابانی، جلد صیام، ص295
فى صِفَةِ النَّبىِّ صلى الله علیه و آله طَبیبٌ دَوّارٌ بِطِبِّهِ قَد أَحکَمَ مَراهِمَهُ وَأَحمى (أمضى) مَواسِمَهُ یَضَعُ ذلِکَ حَیثُ الحاجَةُ إِلَیهِ مِن قُلوبٍ عُمىٍ وَآذانٍ صُمٍّ وَأَلسِنَةٍ بُکمٍ، مُتَتَبِّعٌ بِدَوائِهِ مَواضِعَ الغَفلَةِ وَمَواطِنَ الحَیرَةِ... ؛
در توصیف پیامبر صلى الله علیه و آله مى فرماید: پزشکى است که با دانش خود، همواره میان مردم مى گردند، مرهمهایش را به خوبى فراهم و ابزار کارش را آماده کرده و آنها را هر جا که لازم باشد، از دلهاى کور و گوشهاى کر و زبانهاى گنگ به کار مى برد. غفلت گاه ها و جایگاه هاى حیرت را جستجو و با داروى خود آنها را درمان مى کند.
نهج البلاغه، خطبه 108
إِنّا نَجِدُ فِى التَّوراةِ: مُحَمَّدٌ النَّبىُّ المُختارُ لافَظٌّ وَ لاغَلیظٌ وَ لا صَخّابٌ فِى السواقِ وَ لا یَجزى السَّیِّئَةَ السَّیِّئَةَ وَ لکِن یَعفو وَیَغفِرُ؛
ما در تورات چنین مى خوانیم: محمّد پیامبر برگزیده، نه تندخوست و نه خشن و نه اهل جارو جنجال. در کوچه و بازار، بدى را با بدى جواب نمى دهد، بلکه مى بخشد و گذشت مى کند.
الطبقات الکبرى، ج1، ص360
کانَ صلى الله علیه و آله... یُعطى کُلَّ جُلَسائِهِ نَصیبَهُ وَ لا یَحسَبُ أَحَدٌ مِن جُلَسائِهِ أَنَّ أَحَدا أَکرَمُ عَلَیهِ مِنهُ؛
پیامبر صلى الله علیه و آله بهره هر یک از هم نشینان خود را عطا مى فرمودند و چنان معاشرت مى نمودند که کسى گمان نمى کرد شخص دیگرى نزد پیامبر از او گرامى تر باشد.
بحارالأنوار، ج16، ص152، ح4
وَهُوَ خاتَمُ النَّبیّینَ، أَجوَدُ النّاسِ کَفّا وَاَرحَبُ النّاسِ صَدرا وَأَصدَقُ النّاسِ لَهجَةً وَأَوفَى النّاسِ ذِمَّةً وَأَلیَنُهُم عَریکَةً وَأَکرَمُهُم عِشرَةً مَن رَآهُ بَدیهَةً هابَهُ وَمَن خالَطَهُ مَعرِفَةً أَحَبَّهُ یَقولُ ناعِتُهُ: لَم اَرَقَبلَهُ وَلا بَعدَهُ مِثلَهُ؛
او خاتم پیامبران است. بخشنده ترین مردم بود، سعه صدرش از همه بیشتر (پرحوصله ترین مردم) و راستگوترین و پایبندترین آنان به عهد و پیمان. از همه نرمخوتر بود و رفتارش بزرگوارانه تر. هر کس بدون سابقه قبلى او را مى دید، هیبتش او را مى گرفت و هر کس با او معاشرت مى نمود و او را مى شناخت دوستدارش مى شد و هر کس مى خواست او را وصف کند، مى گفت: نظیر او را در گذشته و حال ندیده ام.
بحارالأنوار، ج16، ص190، ح27
کانَ صلى الله علیه و آله أَلیَنَ النّاسِ وَ أَکرَمَ النّاسِ وَ کانَ رَجُلاً مِن رِجالِکُم إِلاّ أَنَّهُ کانَ ضَحّاکا بَسّاما؛
رسول خدا صلى الله علیه و آله نرمخوترین و بزرگوارترین مردم بود. او هم مردى چون مردان شما بود، با این تفاوت که همواره خنده و تبسّم بر لب داشت.
الطبقات الکبرى، ج1، ص365
کانَ النَّبىُّ صلى الله علیه و آله لا یَقومُ وَ لا یَجلِسُ إِلاّ عَلى ذِکرِ اللّه ؛
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله بر نمى خاست و نمى نشست مگر با ذکر خدا.
المناقب لابن شهرآشوب، ج1، ص127
فى صِفَةِ النَّبِىِّ صلى الله علیه و آله - کانَ رَجُلاً أَفضَلَ قَومِهِ مُروءَةً وَ أَحسَنَهُم خُلقا وَ أَکرَمَهُم مُخالَطَةً وَ أَحسَنَهُم جِوارا وَ أَعظَمَهُم حِلما وَ أَمانَةً وَ أَصدَقَهُم حَدیثا وَ أَبعَدَهُم مِنَ الفُحشِ وَ الذى وَ مارُئِىَ مُلاحیا وَ لامُماریا أَحَدا حَتّى سَمّاهُ قَومُهُ المینَ لِما جَمَعَ اللّه لَهُ مِنَ المورِ الصّالِحَةِ فیهِ، فَلَقَد کانَ الغالِبُ عَلَیهِ بِمَکَّةَ المینَ؛
داود بن حصین ـ در اوصاف پیامبر صلى الله علیه و آله ـ : او مردى بود که از همه قوم خود جوانمردتر، خوش اخلاق تر، خوش برخوردتر، همسایه دارتر، بردبارتر، امانتدارتر، راستگوتر، و از بدزبانى و آزاررسانى به دورتر بود. هرگز دیده نشد که با کسى کشمکش و مجادله کند. خداوند اخلاق وصفات پسندیده رادرآن حضرت جمع کرده بودتاجایى که قومش او را امین نامیدند و در مکه غالبا با لقب امین از ایشان یاد مى شد.
الطبقات الکبرى، ج1، ص121
ما کانَ خُلقٌ أَبغَضَ إِلى رَسولِ اللّه صلى الله علیه و آله مِنَ الکَذِبِ وَ مَا اطَّلَعَ مِنهُ عَلى شَى ءٍ عِندَ أَحَدٍ مِن أَصحابِهِ فَیَبخَلُ لَهُ مِن نَفسِهِ حَتّى یَعلَمَ أَن أَحدَثَ تَوبَةً؛
هیچ خصلتى نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله منفورتر از دروغ نبود و هرگاه مطلع مى شدند یکى از اصحابشان دروغى گفته است، به او بى اعتنایى مى کردند تا آن که مى فهمیدند توبه کرده است.
الطبقات الکبرى، ج1، ص378
کانَ النَّبىُّ صلى الله علیه و آله... یُجالِسُ الفُقَراءَ وَ یُواکِلُ المَساکینَ؛
در مناقب ابن شهر آشوب آمده است: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله با تهیدستان مى نشستند و با مستمندان غذا مى خوردند.
المناقب لابن شهرآشوب، ج1، ص127
کانَ النَّبِىُّ صلى الله علیه و آله قَبلَ المَبعَثِ مَوصوفا بِعِشرینَ خَصلَةً مِن خِصالِ الأَنبیاءِ، لَوِانفَرَدَ أَحَدٌ بِأَحَدِها لَدَلَّ عَلى جَلالِهِ، فَکَیفَ مَنِ اجتَمَعَت فیهِ؟! کانَ نَبیّا أَمینا، صادِقا، حاذِقا، أَصیلاً، نَبیلاً، مَکینا، فَصیحا، نَصیحا، عاقِلاً، فاضِلاً، عابِدا، زاهِدا، سَخیّا، کَمیّا، قانِعا، مُتَواضِعا، حَلیما، رَحیما، غَیورا، صَبورا، مُوافِقا، مُرافِقا، لَم یُخالِط مُنَجِّما وَلا کاهِنا وَلاعَیّافا؛
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله پیش از آن که مبعوث شود، بیست خصلت از خصلت هاى پیامبران را دارا بود که اگر فردى یکى از آنها را داشته باشد، دلیل بر عظمت اوست چه رسد به کسى که همه آنها را دارا باشد، آن حضرت پیامبرى امین، راستگو، ماهر، اصیل، شریف، والامقام، سخنور، خیرخواه، خردمند، بافضیلت، عابد، زاهد، سخاوتمند، دلیر و جنگاور، قانع، فروتن، بردبار، مهربان، غیرتمند، صبور، سازگار و نرمخو بود، با هیچ منجّم (قائل به تأثیر ستارگان)، غیب گو و پیش گویى هم نشین نبود.
المناقب لابن شهرآشوب، ج1، ص107
کانَ رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله أکْثَرَ ما یَجلِسُ تُجاهَ القِبلةِ؛
پیامبر خدا هنگام نشستن، بیشتر رو به قبله مى نشست.
میزان الحکمة، ح 2518
اَنـَا اَدیبُ اللّه وَ عَلىٌّ اَدیبى، اَمَرَنى رَبّى بِالسَّخاءِ وَ الْبِرِّ وَ نَهانى عَنِ الْبُخْلِ وَ الْجَفاءِ وَ ما شَى ءٌ اَبْغَضُ اِلَى اللّه عَزَّوَجَلَّ مِنَ الْبُخْلِ وَ سوءِ الْخُلُقِ، وَ اِنَّهُ لیُفْسِدُ العَمَلَ کَما یُفْسِدُ الخَلُّ الْعَسَلَ؛
من ادب آموخته خدا هستم و على، ادب آموخته من است. پروردگارم مرا به سخاوت و نیکى کردن فرمان داد و از بخل و سختگیرى بازَم داشت. در نزد خداوند عزّوجلّ چیزى منفورتر از بخل و بد اخلاقى نیست. بد اخلاقى، عمل را ضایع مى کند، آن سان که سرکه عسل را.
مکارم الاخلاق، ص 17
اِنَّ اَحْسَنَ الْحَدیثِ کِتابُ اللّه وَ خَیْرَ الْهُدى هُدى مُحَمَّدٍ صلى الله علیه و آله وَ شَرَّ الاُْمورِ مُحْدَثاتُها؛
بهترین سخن، کتاب خدا و بهترین روش، روش پیامبر صلى لله علیه و آله و بدترین امور بدعت هاست (پدیده هاى مخالف دین).
بحارالأنوار، ج 77، ص 122، ح 23
نظر
![]() |