انقلاب اسلامی ایران از چنان اهمیتی در تاریخ انقلاب های جهان برخوردار است که از هنگام وقوع و پس از آن نظر بسیاری از صاحب نظران و اندیشمندان عرصه انقلاب ها را به خود معطوف ساخت.
کارشناسان و خبرگان این حوزه در موضوع ریشه های انقلاب اسلامی ایران با محور قرار دادن موضوعاتی مانند مسائل اقتصادی، امور اجتماعی، مسائل سیاسی، توسعه و... موارد متعددی را ذکر کرده اند که در قالب مقالات و کتب متعدد در دسترس است، اما به نظر می رسد با وجود کاوش ها و تلاش های بسیاری که در این باره انجام گرفته همچنان جای برخی موضوعات اصلی در بین موارد ارائه شده خالی است از این رو سوال «چرا مردم انقلاب کردند؟» هنوز سوالی تازه، زنده و نیازمند پاسخ قانع کننده است. موضوع اصلی متن حاضر پاسخی نو به سوال فوق است.
فریاد اعتراضی حضرت امام (ره) نسبت به عملکرد دولتمردان رژیم پهلوی به ویژه شخص شاه، موجب شد تا مردم داشته ها و میراث تاریخی خود را بازخوانی کنند، اما نه به منظور شمارش و سنجش آنها، بلکه برای ورود به معرکه قیام، در سایه نیرویی که این داشته ها و میراث تاریخی تولید می کردند. به نظر می رسد عوامل زیر بیش از سایر عوامل در وقوع حرکت انقلابی مردم ایران موثر بود.
الف) شناخت نسبت به مردم: ایشان به خوبی نسبت به حساسیت های مذهبی و ملی مردم آگاه بود و می دانست چنانچه مردم نسبت به آنچه که در این دو حوزه می گذرد و اقداماتی که به ارزش های این دو حوزه لطمه وارد می کند، ساکت نمی نشینند.
ب) شناخت عمیق نسبت به اعمال دولتمردان رژیم شاه: که به هیچ وجه به ارزش های دو حوزه مذهب و ملیت مردم ایران توجه نمی کردند. در واقع این دو عرصه که مورد شناخت حضرت امام (ره) بود، نقطه ضعف و آسیب پذیر رژیم شاه هم بود. از این رو به مجرد شنیده شدن فریاد اعتراض امام (ره) به همراه اشارات و توضیحاتی که در خصوص باورهای مذهبی و ملی مردم در این فریاد بود، امام (ره) مورد توجه مردم قرار گرفت. رژیم شاه از امور مذهبی کاملاً تهی بود و اقدامات ضد مذهبی اش هم آنچنان واضح و آشکار بود که نمی توانست ادای مذهبی بودن را درآورد. در حوزه مسائل ملی با وجود آنکه بسیار تظاهر می کرد، اما باطن رفتارش که سرسپردگی و کرنش در برابر اجانب بود، چندان اجازه نمی داد تا مردم فریب آن تظاهر را بخورند. به این ترتیب بود که مردم و حضرت امام (ره) علیه شاه در یک نقطه و موضع مشترک قرار گرفتند.
3- اعتماد مردم به امام (ره): اولین و برجسته ترین ویژگی حضرت امام (ره) برای ارتباط با مردم این بود که ایشان به درستی تمام در مکتب اسلام تربیت شده بود. مردم به شکل کلی و جمعی نمی توانستند به هر فریاد اعتراضی روی خوش نشان دهند و به زیر هر پرچمی که در مخالفت با شاه برافراشته می شد، جمع گردند. با به میدان آمدن امام (ره) بخشی از مردم هم که نسبت به ایشان شناخت بیشتری داشتند به میدان آمدند و رفته رفته به میزانی که شناخت مردم نسبت به حضرت امام (ره) بیشتر می شد به صحنه آمدن آنها هم گسترده تر می گردید و این روند تدریجی آنقدر ادامه پیدا کرد تا در زمانی کوتاه، همه مردم ایران به حضرت امام (ره) به عنوان رهبری دینی، خودساخته، سازش ناپذیر و کسی که به دنبال رهایی ملت از چنگال استکبار داخلی و خارجی است، اعتماد کردند و پس از آن بود که همه سرمایه خود را برای پیروزی انقلاب امام (ره) به میدان آوردند. 4- آشنایی مردم با گذشته تاریخی شان از مجاری غیر رسمی: رژیم شاه در حوزه اطلاع رسانی به مفهوم کلی، سیاستی هماهنگ با حفظ امنیت خود و نیز تأمین منافع کشورهایی که در ایران صاحب نفوذ بودند، مانند آمریکا و انگلیس، اتخاذ کرده بود. در این سیاست کلی و کلان می بایست از صدا و سیمای آن زمان مطالبی پخش می شد که چارچوب ذهنی ایرانیان را در جهت تأیید موقعیت نظام حاکم و نوع ارتباطش با بیگانگان شکل می داد. نشریات و کتاب های منتشر شده هم در مطابقت با این سیاست اجازه انتشار داشتند. در کنار این دستگاه عریض و طویل رسمی اطلاع رسانی یک دستگاه اطلاع رسانی غیر رسمی نیز وجود داشت که مطالبی ارائه می کرد که با مطالب ارائه شده از سوی دستگاه اطلاع رسانی رسمی صد در صد متفاوت بود. این دستگاه غیر رسمی اطلاع رسانی سخنرانی های ایراد شده در مساجد و هیأت های مذهبی و نیز جلساتی مانند آن بود. حاضرین در این جلسات با مسائلی آشنا می شدند که تقریباً صد در صد مربوط به حوزه دین بودند و ماهیتاً وضع موجود حکومت را نفی می کردند. مطالب فراگرفته شده در مراکز دینی اندک اندک توسط حاضرین در آن جلسات به دیگران منتقل و بر دامنه فراگیری آن افزوده می شد. در این میان، مهم محتوایی بود که در مراکز دینی به آن پرداخته می شد. آشنایی هر چه بیشتر مردم با محتوای مطالب این مراکز که در ذات خود نافی حکومت شاه بودند، بذر اعتراض و مخالفت با رژیم پهلوی را در بستر آماده شده مردم می کاشت و هنگامی که این مردم فریادهای اعتراض آمیز امام (ره) را می شنیدند با جان و دل آن را می پذیرفتند و آماده قیام می شدند. 5- تضاد بین داشته ها و موقعیت موجود: دسترسی مردم از طریق مراکز آموزشی - خبری غیررسمی که غالباً در اختیار مذهبیان بود به ارزش ها و آموزه های دینی که هم آرمان ها را بیان و هم تحمل زندگی ذلت بار را نفی می کرد، مردم را وادار به تأمل در رهنمودها و اهداف اسلام در زندگی دنیوی و ارتباط آن با آخرت و نیز مقایسه آن با وضع موجود در رژیم شاه می نمود. این مقایسه که ناخواسته و به واسطه دو وضعیت کاملاً متفاوت انجام می گرفت دو پیامد مهم به همراه داشت: الف- وضعیت حاکم وضعیتی نیست که مورد تأیید اسلام باشد، زیرا مسیر آن در مسیر کاملاً مخالف با مسیر ارائه شده از سوی اسلام است و نمی تواند تأمین کننده سعادت دنیوی و اخروی مردم باشد. ب- مردمی که با آموزه ها و احکام اسلامی آشنا شده بودند به این نکته واقف گردیدند که اسلام سکوت و گردن نهادن آنها به چنین رژیم ظالم و ضد دینی را نمی پذیرد و از آنها می خواهد که در برابر چنین رژیم فاسد و ضد دین قیام کنند و حکومت اسلامی را به جای آن اقامه کنند. 6- هدایت و رهبری: مردم پس از آشنایی صحیح با وظایف دینی و اینکه می بایست با سرنگونی حکومت جور اقدام به تأسیس نظام اسلامی کنند، متوجه این مهم شدند که برای اقدام به چنین کار بزرگی به یک رهبر دینی آگاه و شجاع که قادر باشد تمام راه را طی کند نیاز دارند. این آگاهی اولیه، نگاه ها را متوجه امر هدایت و رهبری کرد. هدایت و رهبری از آن جهت مهم بود که مسیر طولانی، پرخطر و مملو از حوادث پیش بینی نشده بود. حرکت مقتدرانه و مواضع کوبنده حضرت امام (ره) و همراهی و مساعدت خواص موجب شد تا مردم دریابند که آن کسی را که برای هدایت و رهبری خود در این اقدام تاریخ ساز جست وجو می کردند آیت الله العظمی حاج آقا روح الله خمینی است. بعد از آن بود که به ندای ایشان لبیک گفتند و برای حمایت از وی تمام سرمایه خود را به میدان آوردند و با سرنگون ساختن رژیم شاهنشاهی 0052 ساله و تحقیر ابرقدرت های حامی شاه و تأسیس نظام اسلامی، توانایی اسلام برای کشورداری الهی را در معرض نگاه متعجب جهانیان قرار دادند. بدین گونه بود که عصر خمینی آغاز گردید. 1- نفس فریاد اعتراضی حضرت امام (ره): حضرت امام (ره) از دو موضوع، شناخت بسیار دقیقی داشتند. 2- مسلمان بودن مردم ایران: اسلام به عنوان یک دین آسمانی پس از ورود به ایران در تمام ادوار مهمترین نقش را در زندگی ایرانیان داشته است. در فراز و فرودهای بسیار پس از ورود اسلام به ایران، مسائل مختلفی در تاریخ ایرانیان وجود داشته که به اقتضای شرایط از اساس دستخوش تغییر و تحول شده اما آنچه که مسلم است اینکه ایرانیان در دوره پس از ورود اسلام به ایران در سخت ترین شرایط همچنان مسلمان زندگی کرده اند. مسلمان بودن ایرانیان، این آمادگی را در مردم ایجاد کرده بود تا هر گاه شخص مورد اعتمادی یک مطالبه دینی را اعلام می کرد، مردم به وی پاسخ مثبت می دادند.
نظر |