برخی از فعالان سیاسی و مذهبی در ماه های اخیر با دیدن علائمی از یک انحراف اعتقادی- سیاسی خطر شکل گیری فرقه ای انحرافی را هشدار می دهند که گاه از آن به نوحجتیه یا حجتیه ای های جدید یاد می شود.برخی از فعالان سیاسی و مذهبی در ماه های اخیر با دیدن علائمی از یک انحراف اعتقادی- سیاسی خطر شکل گیری فرقه ای انحرافی را هشدار می دهند که گاه از آن به نوحجتیه یا حجتیه ای های جدید یاد می شود. شاید علت این نامگذاری ، سابقه گرایش برخی لیدرهای این جریان به تفکر حجتیه در گذشته و یا نقاط اشتراک آنان در قرائت انحرافی از عقیده مهدویت و پدیده ظهور باشد، اما در یک مورد از نتایج مشترک این قرائت ها نمی توان تردید داشت و آن هم اینکه، حجتیه سنتی در دوره پیش از پیروزی انقلاب با حمایت با واسطه ساواک و دستگاه های امنیتی انگلیس و آمریکا به نفی سیاست دینی و رهبری حضرت امام خمینی و به عبارتی دقیق تر تئوری ولایت فقیه و رهبری انقلاب اسلامی رو آورده بود و امروز نیز حجتیه جدید با حمایت با واسطه برخی جریانات فرامرزی و احتمالاً فراماسونری باز هم به نفی ولایت مطلقه فقیه و مقابله با رهبری نظام مقدس جمهوری اسلامی می پردازد. البته با این تفاوت که حجتیه سنتی با لیدرهای سنتی و چهره ای متحجر چون، شیخ حلبی شناخته می شد، اما لیدرهای حجتیه نو را باید در چهره هایی مکلا و شبه روشنفکر دید که از روحانیت و مرجعیت نیز عبور کرده و مدعی شفاف و زلال بودن شده و با ادبیاتی صوفیانه نیز سخن می گویند.
از آنجا که یکی از عوامل اصلی در بروز برخی چالش های سیاسی احتمالی در آینده این تفکر انحرافی است، در این نوشتار به توضیح ابعادی از آن می پردازیم:
الف) چیستی و ماهیت حجتیه جدید
جریان حجتیه ای جدید را می توان، باندی برخاسته از انحراف و نفوذ معرفی کرد که با سوء استفاده از عقیده به مهدویت و تأثیرپذیری از برداشت های انحرافی و گمراهانه از شرایط و شکل ظهور پدید آمده است. در واقع ریشه های فکری و عقیدتی این جریان به انجمن حجتیه برمی گردد ولی به جای فرار از سیاست و محدود شدن به مبارزه با بهائیت و بی اعتنایی به سیاست، حجتیه جدید به مصادره سیاست دینی و حتی حکومت اسلامی و به کارگیری آن در راستای اهداف قدرت طلبانه و انحرافی خویش رو آورده است.
مطابق عقاید این جریان که در لایه های خواص مطرح می شود ما در آستانه ظهور امام عصر(عج) قرار داریم و تاکنون حکومت های اسلامی در مرحله حکومت مستضعفین قرار داشته که با شیوه عادی اداره می شده است، اما اینک دوره حکومت حقه فرا رسیده که در آن صاحبان قدرت خاص حق حاکمیت دارند و حاکمیت حقه بر اساس اصل «السابقون السابقون اولئک المقربون» بر عهده مقربانی است که از قدرت خاص الهی یا قدرت خاصه برخوردار باشند. بنابراین با تشکیل حکومت اسلامی توسط حضرت امام خمینی(ره) و تداوم آن توسط رهبر معظم انقلاب ما در دوران حاکمیت مستضعفین بوده ایم و اینک نوبت گذار به حکومت حق فرا رسیده است. این مرحله شبیه به عصر غیبت صغری است که تنها نواب یا نمایندگان خاص حضرت بقیه الله(عج) رابط بین حضرت و مردم بودند و لذا در دوره گذار یا عصر ظهور صغری نیز تنها اولیایی که از قدرت خاص بهره مندند و امکان ارتباط مستقیم با حضرت و اخذ حکم از حضور ایشان را دارند، می توانند اعمال ولایت خاص الهیه کرده یا نظام ارزشی حکومت حق را بر پا دارند. بنا بر این عقیده در دوره گذار، ولایت فقیه که نیابت عام را داشته، پشت سرگذاشته شده و تعقیب اهداف حکومت حقه توسط خواص که از قدرت خاص الهی برخوردارند صورت می گیرد.
جالب اینکه این جریان برای پوشش دادن به اهداف انحرافی خویش همچون انجمن حجتیه از ادبیات مربوط به عقیده مهدویت و ظهور استفاده می کند. یعنی همان گونه که انجمن نام دفترهای شهرستانی خود را بیت امام زمان(عج) می نامید. این جریان هم از مفاهیمی چون عدالت، انتظار، حکومت و مدیریت جهانی و ... استفاده می کند و برخی اقدامات خود را نیز به هدایت ها یا احکام ابلاغی و الهامی از سوی حضرت ولی عصر(عج) معرفی می کند.
ب) شاخص ها و علائم
گرچه این انحراف و نمونه های تاریخی آن مثل بهائیت و حتی وهابیت در بستر عقاید دینی و گرایشات دینی- اجتماعی شکل می گیرد، اما عامل تعیین کننده در آن پیوند یا همسویی بین نوعی برداشت و قرائت انحرافی از عقاید با مطامع و اهداف غیر دینی و یا اشتباه و بیراهه رفتن بر اثر جهل و سوء برداشت یا القائات یک عامل نفوذی برای بهره گیری از افراد معتقد و القای یک برداشت انحرافی به او و یا تحریک مطامع و هوای نفسانی اش می باشد. به عنوان مثال، وقتی فضای احساسی کلاس های درس و قرائت های خاص سیدکاظم رشتی مورد توجه یک عنصر نفوذی انگلیس قرار می گیرد،می تواند «محمدعلی باب» را ابتدا متقاعد نماید که مورد عنایت خاصه حضرت بقیه الله(عج) است، سپس او را به آنجا بکشاند که خود منجی و مهدی موعود است.
همچنین گاهی القائات اطرافیان و فضای خاص سیاسی- اجتماعی، وسوسه استفاده ابزاری و موقت از عقاید را به عنوان یک ضرورت گذرا مطرح ولی در ادامه به آن شکلی فرقه ای و بازگشت ناپذیر می دهد که شاید جریان «مهدی سودانی» و استفاده ابزاری از این عقیده برای مبارزه با استثمار و بیگانه را بتوان نمونه تاریخی آن دانست، اما جریان انحرافی حجتیه جدید به نوعی از تمام این زمینه ها و عوامل انحرافی سود جسته است که می توان علائم آن را در این موارد جست وجو کرد:
1- تأثیرپذیری از قرائت ناصواب انجمن حجتیه که در ادبیات این جریان بازتاب دارد.
2- تلاش برای مصادره شرایط اجتماعی و نارضایتی از تبعیض و بی عدالتی برخاسته از سیاست های اشتباه دوران کارگزاران و اصلاح طلبان و به کارگیری شعار عدالت برای جذب آرای مردمی که دنبال گزینه ای جدید و ناجی بوده اند.
3- بی توجهی به علما و روحانیت و محوریت قرائت های شخصی و غیر تخصصی از پدیده ظهور و مهدویت.
4- تلاش برای القای پدید آمدن علائم و نشان های آخرالزمان و جای دادن برخی عوامل و عناصر خود در فهرست مربوط به آن علائم که اصرار بر معرفی سید یمانی، سیدخراسانی و شعیب بن صالح، سفیانی و ... در همین راستا قابل ارزیابی است.
5- عبور از شریعت و اسلام تحت پوشش ادبیاتی عرفانی که گذشتن دوره اسلامیت و فرا رسیدن دوره انسانیت را توجیه آماده سازی حکومت حقه و گذار از حکومت مستضعفین قرار می دهد.
6- تلاش برای نشان دادن کرامت و علائم ارتباط با عالم غیب و معنا که استفاده از برخی قوای شیطانی عناصر مرتبط با علوم غریبه و عوالم اجنه برای برآوردن این هدف می باشد.
7- گرایش به اباحه گری و نقض برخی احکام شریعت مثل نشست و برخاست با برخی گروه ها و تیپ های بی اعتنا به رعایت احکام شرعی و یا به حاشیه بردن امر به معروف و نهی از منکر و مقابله با طرح های مربوط به حجاب و عفاف.
8- چنگ اندازی به بیت المال با توجیه فراهم آوردن عقبه اقتصادی برای گذار به سوی حکومت حقه.
9- ادعای تمسک به ولایت به معنای فراتر از ولایت فقیه و اتصال به ولایت حقه حضرت ولی عصر.
10- استفاده از ادبیات مخاطب پسند و جایی که لازم باشد شعاری و به دور از عمل (منافقانه).
ج) اهداف نهایی جریان انحرافی
برخی تحلیلگران معتقدند این جریان به دنبال مصادره نظام جمهوری اسلامی به جای مقابله با آن است که اولین گام، بی ثبات سازی رهبری در نظام و بی اعتبارسازی ولایت فقیه و همچنین بازوان ولایت از یکسو و منزوی ساختن مرجعیت و روحانیت و یا ایجاد تقابل و شکاف بین آنان و نظام از سوی دیگر می باشد. از این رو آنان حکومت حقه را بدیلی برای حکومت اسلامی می دانند.
در نیل به این هدف جذب و همراه کردن لایه هایی از مسئولان و سپس بهره گیری ابزاری از آنان برای فشار بر رهبری و نظام یک شیوه اقدام می باشد. همچنین بهره برداری از ظرفیت های درونی نظام و بیت المال برای جذب هوادار و همچنین جلب نظر یا به عبارتی فریب مردم نیز یکی دیگر از ابزار نیل به این هدف می باشد.
جذب، به کارگیری و ارتقای افراد کم مایه ولی مطیع و در اختیار و ارائه کمک های بی حساب و کتاب به آنها نیز از دیگر ابزار نیل به این هدف می باشد که بتواند مقاومت احتمالی رهبری و مدافعان نظام را در شرایط لازم با سیاست قهر و فشار و اگر هم لازم باشد با تحریک افکار عمومی و القای این که اقتدارگرایی نظام، اجازه کار و خدمت را نمی دهد، کنترل نماید. این سیاست در واقع برگردان همان سیاست فشار از پایین،چانه زنی از بالا است که روزگاری اصلاح طلبان با اقتباس از آن سوی مرزها در داخل دنبال می کردند. گر چه علمدار اصلاحات به جای مصادره اعتقاد به ظهور و مهدویت به مقابله با آن پرداخت و در بحبوحه فتنه سبز این عقیده را برگرفته از عقاید یهودی و مسیحیت اعلام و وجود شریف امام عصر(عج) را منکر شد، لذا خط جریان انحرافی و افراطیون اصلاح طلبی در مقابله با اصل ولایت فقیه و بی ثبات سازی نظام با گفتمان امام و رهبری به مثابه لبه های دو قیچی عمل می کند ولی تابلوی بیرونی آن ها متفاوت است.
د) آینده جریان حجتیه جدید
همانگونه که حضرت امام(ره) ابتدا نسبت به جریان حجتیه قدیم سکوت داشتند ولی پس از انحرافات آشکار آنان سکوت خویش را شکسته و انزوای تاریخی شان را رقم زدند و در بدنه آنان که عمدتاً در واکنش به جریان بهائیت و علاقه به امام زمان(عج) توسعه یافته بود، به شدت ریزش پدید آمد، امروز نیز جریان حجتیه جدید محکوم به انزوا و طرد است. به علاوه جریان حجتیه قدیم که از سوی برخی منحرفین حوزوی ترویج می شد، نتوانست در برابر هشدار علما و روحانیت آگاه دوام آورد و لذا تکلیف حجتیه جدید که فاقد هرگونه عقبه مذهبی و اجتماعی جدی است و هشدار روحانیت و علما آن را به چالش جدی انداخته، قطعاً در دستیابی به اهدافش ناکام خواهد ماند. هر چند بخشی از فرصت ها و انرژی های گرانقدری که می تواند به سرعت پیشرفت و توسعه و خدمت به مردم اختصاص یابد، مقداری معطل خواهد ماند.
شاید یکی از عواملی که مدارا و خویشتنداری در برخورد سریع با این جریان را بر مدافعان نظام تحمیل کرده، دادن فرصت به آن دست از اغفال شدگانی است که این جریان قصد مصادره و ابزار قرار دادن آنها برای ربودن نظام و عبور از رهبری و اسلام ناب را دارند. حفظ این اشخاص، کاستن از ریزش ها و مجاب ساختن مردم مستلزم صبر همراه با تدبیری است که رهبری الگوی شایسته آن است. ما نیز سرباز رهبریم.
نویسنده: رسول سنایى راد
منبع: هفته نامه صبح صادق 1390/02/26
نظر |