طبیعت اسلام ناب، طبیعتى پُرجاذبه است و دلهایى را که آلودهى غرضورزى و کینهتوزى نباشد، به خود جلب مىکند و این همان است که انقلاب ما و امام ما، دوباره در جهان مطرح کردند و بر دلها و چشمهاى نیازمند و جستجوگر عرضه داشتند.
در انقلاب اسلامى ایران، چند خصوصیت مهم وجود داشت که همه منطبق بر حرکت اسلامى صدر اول بود:
نخست، هدفگیرى سیاسى؛ یعنى ارادهى قاطع بر حاکمیت دین خدا و اینکه قدرت از دست شیطانهاى ظالم و فاسد گرفته شود و حاکمیت و قدرت سیاسى جامعه بر اساس ارزشهاى اسلامى شکل گیرد.
دوم آنکه براى تحقق این هدف، از تودههاى مؤمن و آگاه و دردمند و فداکار - و نه از احزاب و گروهها و سازمانهاى سیاسى - نیروى انسانىِ لازم گرفته شد و رهبر حکیم، نصرت را پس از توکل به خدا، از نیروى لایزال مردم جستجو کرد و در سایهى مجاهدت پانزده ساله، جنود رحمان را از بندگان خدا به وجود آورد و در راه خدا به حرکت درآورد: «هوالّذى ایّدک بنصره وبالمؤمنین».
سوم آنکه خطوط اصلى جامعهى مطلوب، یعنى استقرار شریعت اسلامى که متضمن عدل اجتماعى و استقلال سیاسى و استغناى اقتصادى و رشد علمى و اخلاقى است، در منظر همگان قرار گرفت و شعار «نه شرقى، نه غربى، جمهورى اسلامى» که به معناى تبدیل واقعى و همهجانبهى بنیانهاى زندگى جاهلى به بنیانهاى اسلامى است، مطرح گردید.
چهارم آنکه رهبر حکیم و فقیه که عبد صالح و الگوى مسلمانى بود، خود پیشاهنگ این حرکت در ایمان و عمل شد و این ایمان، جان او را چنان لبریز کرده بود که توانست دلهاى بىایمان و ظرفهاى تهى را از فیضان ایمان خود در صحنهى عمل، لبریز و سیراب کند و فروغ ایمان و امید او، دیوارهاى قطور یأس و بىایمانى را بشکافد و فضاى مبارزه و عمل را پُر کند: «امنالرّسول بما انزل الیه من ربّه».
پنجم آنکه صدق و صفا و هوشیارى رهبر، هرگونه کجروى و سازش و معامله با دشمن را و خلاصه هر آن چیزى را که موجب انحراف از هدف شود، ناممکن ساخت و صراط مستقیم انقلاب به سمت هدفها، استوار و بىاعوجاج باقى ماند.
این، آن چیزى بود که در ایران اتفاق افتاد و رهبرى که با تقوا و صدق عمل، توانسته بود تأیید و هدایت الهى را جلب کند، حرکت خود را شروع کرد و در ظرف پانزده سال مجاهدت و تلاش مستمر، توانست تودههاى عظیم مردم را بتدریج در خدمت هدف - که همان حکومت اسلامى، تشکیل نظام اسلامى و اجراى احکام اسلامى بود - به حرکت درآورد و حکومت طاغوتى و فاسد و وابستهى حاکم بر ایران را که از سوى قدرتهاى استکبارى و غارتگرِ ثروتهاى کشور ما حمایت هم مىشد، ساقط کرد و در ظرف یازده سال پس از پیروزى، با مجموعهى پیچیده و بىنظیرى از توطئه و خصومت و خیانت و تهاجم و تحریم و حملهى نظامى و غوغاى تبلیغاتى و غیره دستوپنجه نرم کرد و از این مصاف تاریخى، مظفر و منصور بیرون آمد و اکنون نظام جمهورى اسلامى که محصول تلاش عظیم امام و امت است، در اوج اقتدارى که ناشى از مقاومت و سرسختى در برابر زورگویان و استغناء از غارتگران است، چشم دوست و دشمن را به خود جلب و دلهاى مستضعفان و زجردیدگانِ همهى مناطق عالم را مجذوب کرده است.
آرى، راز بزرگ در اعتلاى امروزین اسلام و بیدارى عمومى مسلمین، این بود که در کانون این حرکت - یعنى ایران اسلامى - مولود مبارک انقلاب بار دیگر از شجرهى طیبهى اسلام به وجود آمد و محصول آن - یعنى جمهورى اسلامى - با بنیهى مستحکمى که از ایمان اسلامى رهبر و ملت یافته بود، در راه و جهت درست پایدار ماند و وسوسهى شیطانها و تیغ خشم و کین آنان بر او کارگر نشد و با مظلومیتى قدرتمندانه و سرافراز، چهرهى منوّر خود را در برابر چشم جهانیان قرارداد و با وجود و بقا و استقامت و صلابت خود، مبلّغ اسلام شد.
طبیعت اسلام ناب، طبیعتى پُرجاذبه است و دلهایى را که آلودهى غرضورزى و کینهتوزى نباشد، به خود جلب مىکند و این همان است که انقلاب ما و امام ما، دوباره در جهان مطرح کردند و بر دلها و چشمهاى نیازمند و جستجوگر عرضه داشتند. در مدرسهى انقلاب که امام ما بنیان گذارد، بساط اسلام سفیانى و مروانى، اسلام مراسم و مناسک میانتهى، اسلام در خدمت زر و زور و خلاصه اسلام آلت دست قدرتها و آفت جان ملتها برچیده شده و اسلام قرآنى و محمّدى(صلّىاللَّه علیهوالهوسلّم)، اسلام عقیده و جهاد، اسلام خصم ظالم و عون مظلوم، اسلام ستیزنده با فرعونها و قارونها و خلاصه، اسلام کوبندهى جباران و برپاکنندهى حکومت مستضعفان، سربرکشیده است.
در انقلاب اسلامى، اسلام کتاب و سنت، جایگزین اسلام خرافه و بدعت؛ اسلام جهاد و شهادت، جایگزین اسلام قعود و اسارت و ذلت؛ اسلام تعبد و تعقل، جایگزین اسلام التقاط و جهالت؛ اسلام دنیا و آخرت، جایگزین اسلام دنیاپرستى یا رهبانیت؛ اسلام علم و معرفت، جایگزین اسلام تحجر و غفلت؛ اسلام دیانت و سیاست، جایگزین اسلام بىبندوبارى و بىتفاوتى؛ اسلام قیام و عمل، جایگزین اسلام بىحالى و افسردگى؛ اسلام فرد و جامعه، جایگزین اسلام تشریفاتى و بىخاصیت؛ اسلام نجاتبخش محرومین، جایگزین اسلام بازیچهى دست قدرتها؛ و خلاصه اسلام ناب محمّدى(صلّىاللَّهعلیهوالهوسلّم)، جایگزین اسلام امریکایى گردید. و مطرح شدن اسلام بدین صورت و با این واقعیت و جدیت است که موجب خشم سراسیمه و دیوانهوار کسانى شده است که دل به زوال اسلام در ایران و در همهى کشورهاى اسلامى بسته بودند و یا از اسلام، فقط نامى بىمحتوا و وسیلهیى براى تحمیق و اغفال مردم را مىپسندیدند. و لذا از روز اول پیروزى انقلاب تا امروز، هیچ فرصتى را براى تهاجم و ضربه زدن و توطئه و بدخواهى نسبت به جمهورى اسلامى و کانون حرکت جهانى اسلام - یعنى ایران - از دست ندادهاند.
* پیام مقام معظم رهبری به مناسبت اولین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى(ره) 1369/03/10
نظر |