اگر گناه مهمترین عامل فقر و تنگدستی است پس چرا بسیاری از افراد که غرق در فساد و معصیتند اما از نظر مالی جزء طبقه مرفه جامعه به شمار می آیند. سوار بر گران قیمت ترین ماشینها هستند و در مجلل ترین خانه ها سکونت دارند؟
اشاره:
اگر گناه مهمترین عامل فقر و تنگدستی است پس باید آنان که اهل دین و دینداری نیستند غرق در فقر و فلاکت و عذاب باشند. اما آنچه که ما مشاهده می کنیم خلاف این است. چه بسیارند افرادی که غرق در فساد و معصیتند اما از نظر مالی جزء طبقه مرفه جامعه به شمار می آیند. سوار بر گران قیمت ترین ماشینها هستند و در مجلل ترین خانه ها سکونت دارند. حال این سوال مطرح است که چرا آن قانون الهی در مورد اینها اجرا نمی شود؟ نه تنها اجرا نمی شود بلکه روز به روز بر مال و منالشان نیز افزوده می گردد. همین امر سبب شده برخی توهم کنند که گویا آنها پیش خدا عزیزترند.
در پاسخ به این عزیزان توجه آنها را به چند اصل قرآنی جلب می کنیم:
اصل اول: داده و نداده خداوند ملاک توجه و یا بی توجهی او به بنده ای نیست
---------------------------------------------------------------------------------------
بر اساس آیات 15 تا 17سوره مبارکه فجر خداوند متعال گاهی انسان را با فراوانی نعمت امتحان می کند و گاهی با تنگدستی و کمبود نعمت و این در حالی است که خود انسان چیز دیگری گمان می کند. او خیال می کند اگر زیادتر از دیگران دارد نشان لطف ویژه خدا به اوست و به اصطلاح، خدا او را حسابی تحویل گرفته و اگر با فقر و تنگدستی مواجه شده این نشان بی توجهی خدا به اوست و او را تحویل نگرفته است. قرآن کریم بعد از نقل این پندار رایج بلافاصله با کلمه «کلا» خط بطلانی بر روی آن می کشد.
بنابراین اصل اول این شد که خداوند افراد را به شکلهای گوناگون مورد آزمایش قرار می دهد عده ای را با فقر و عده ای را با ثروت. نه فقر و نه ثروت، هیچکدام نشانه تقرب و عزیز بودن نزد خداوند متعال نیست؛ تنها ملاک همان تقواست که آیه «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ» (13/حجرات) به آن اشاره دارد.
پس اینکه برخی گمان کرده اند که «مال داری» نشانی از توجه ویژه خدا به این عده است توهمی بیش نیست.
اصل دوم: گناه فقرآور است
-------------------------------
سه نوع فقر وجود دارد: فقر برای ترفیع درجه، فقری که کفاره گناهان مومن است و فقری که عذاب و اثر سوء گناهان است.
فقر نوع دوم و سوم در اثر ترک واجبات و ارتکاب گناهان بوجود می آید .
اصل سوم: بلافاصله بعد از گناه عذاب نازل نمی شود
درست است که عذاب خدا بَغتَهً و آنی نازل می شود (95/اعراف) اما قبل از رسیدن به این مرحله یعنی مرحله نزول عذاب و برچیدن بساط گنهکاران و تبهکاران چند مرحله وجود دارد که باید طی شود.
مراحل قبل از حکم به نزول عذاب
-------------------------------------
مرحله اول:
بعد از اینکه بنده ای از بندگان خدا منحرف شد و دست به گناه و تباهی زد، فورا وارد مرحله عذاب نمی شود؛ بلکه خداوند متعال به او فرصت توبه و برگشت می دهد. (54/انعام،153/اعراف،119/نحل)
مرحله دوم:
اگر اصلاح نشد و از راه توبه به دامان پر مهر و رحمت الهی باز نگشت او را با سختی جسمی و مالی مانند فقر و بیماری متنبه می کند تا به خود آید؛ متوجه خدا شود؛ برگردد و اصلاح کند. (94/اعراف،168/اعراف،41/روم،21/سجده،48/زخرف)
اما اگر بعد از تمام این هشدارها و فرصتهای خدادادی به خود نیامد و به راه عبودیت و بندگی برنگشت حکم عذاب او صادر می شود. (74/توبه)
مرحله سوم:
نزول عذاب بلافاصله پس از اولین جرقه های گناه نیست. چندین مرحله طی می شود تا آن عذاب حتمی در مورد این گنهکار به وقوع بپیوندد.
اصل چهارم: اجرای مقدمات عذاب در حد فاصل زمانی بین صدور حکم تا وقوع آن
-----------------------------------------------------------------------------------------
از لحظه صدور حکم عذاب تا اجرا شدن آن مقدماتی وجود دارد که انجام می شود. هدف از این امور مقدماتی دردناک تر کردن آن عذاب برای این تبهکاران است.
اول: زیاد کردن اموال و دارائی گنهکاران
«ثُمَّ بَدَّلْنَا مَکاَنَ السَّیِّئَةِ الحَْسَنَةَ حَتىَ عَفَواْ وَّ قَالُواْ قَدْ مَسَّ ءَابَاءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ» (95/اعراف)
سپس [هنگامى که این مصایب، مایه بیدارى آنان نشد] به جاى آن سختیها، رفاه و فراوانى نعمت به ایشان دادیم تا [از نظر مال، ثروت، جمعیت و قدرت] فزونى یافتند و چشمگیر شدند، [ولى این رفاه و فراوانى نعمت نه تنها در بیدار کردنشان مؤثّر نیفتاد، بلکه بر پایه همان پندار و عقاید باطل خود] گفتند: به گذشتگان ما نیز به طور طبیعى تهیدستى و سختى و رنج و بیمارى می رسید [ما هم مدتی مانند آنها سختی کشیدیم و تمام شد و این امور هیچ ربطى به دین داری و بی دینی ندارد]
سوال بسیاری از مردم دقیقا در همین مرحله شکل می گیرد که می بینند عده ای با اینکه از دین و دینداری دورند اما غرق در نعمتند. چون بی خبر از کار خدایند سخت متعجب می شوند و گمان می برند که چون اینها پیش خدا عزیزند در رفاه و آسایشند؛ غافل از اینکه آنچه می بینند لطف ویژه نیست، مقدمات عذاب است.
جالب این است که خودشان هم بعضا همین گونه توهم می کنند و خیال می کنند خدا تحویلشان گرفته است: «أَ یَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنِینَ * نُسارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیْراتِ بَلْ لا یَشْعُرُونَ» (55-56/مومنون)؛ آیا اینان گمان مىکنند که اگر مال و فرزندان [و یا هر نعمتی که] به ایشان دادیم، از این جهت بوده که دوستشان داشتهایم و یا نزد ما احترام داشتند لذا خواستهایم خیرشان را زودتر به ایشان برسانیم؟ نه؛ بلکه مطلب، عکس این است، ولى آنان حقیقت امر را درک نمىکنند.
دوم: مهلت دادن به گنهکاران
مهلت دادن به گنهکاران از قوانین الهی است تا آنها با بیشتر آلوده کردن خود، عذاب دردناک تری را بچشند. و این همان مضمونى است که خداى تعالى در آیات 182و 183 سوره مبارکه اعراف مىفرماید: «وَ الَّذِینَ کَذَّبُواْ بَِایَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُونَ* وَ أُمْلىِ لَهُمْ إِنَّ کَیْدِى مَتِین»؛ و کسانى که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جایى که نمىدانند [به ورطه سقوط و هلاکت مىکشانیم تا عاقبت به عذاب دنیا و آخرت دچار شوند.] و به آنان مهلت مىدهیم [زیرا از سیطره قدرت ما بیرون رفتنى نیستند] یقیناً تدبیر و نقشه من استوار است. (المیزان15/53)
اصل پنجم: آنچه به شکل نعمت در دست گنهکاران است در حقیقت عذاب است و نقمت
-------------------------------------------------------------------------------------------------
«وَ لا تُعْجِبْکَ أَمْوالُهُمْ وَ أَوْلادُهُمْ إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الدُّنْیا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ کافِرُونَ» (85/توبه)
اموال و فرزندانشان تو را به شگفت نیاورد [اینها براى آنان خوشبختى نیست] خدا فقط مىخواهد آنان را در دنیا به اموال
و فرزندانشان عذاب کند، و در حالى که کافرند جانشان درآید.
گاهی عذابی سهمگین در چشم دنیا بین ما نعمت جلوه کرده و باعث اشتباه ما می شود. شاید هم تقصیری نداشته باشیم؛ زیرا با عذاب نعمت گونه بیگانه ایم از این رو اکثر ماها در تشخیص این گونه عذابها دچار خطای دید شده و آن را نعمت و رحمتی برای خود یا دیگران می پنداریم.
خداوند متعال در این آیه درصدد رفع آن خطای دید انسانهاست لذا می فرماید: این رونق اقتصادی و نیروی انسانی بی دین ها شما را به شگفت وا ندارد و برای شما سوال برانگیز نباشد؛ زیرا در واقع ما داریم آنها را از دو راه اقتصادى و انسانى عذاب می کنیم.
اینها که اعتقادی به آخرت و حساب و کتاب آنجا ندارند لذا تمام همت و علاقه شان را صرف همین دو بخش می کنند و زمانی هم که لحظه جدایی ایشان با محبوب هایشان فرا می رسد دردشان شروع و ناله شان به هوا بلند می شود. خواه این جدایی در مقاطعی از همین دنیا و از سوی مال و فرزند باشد خواه هنگام مرگ و از سوی خود همین شخص باشد.
خلاصه بحث:
--------------
ثروت و رفاه ظاهری کسانی که سروکاری با دین و دینداری ندارند هرگز به معنای عزیز بودن آنها نزد خداوند متعال نیست. آنچه آنها دارند در واقع وسایل عذابی است که خدا برای آنها فراهم کرده تا هم در گناه بیشتری فرو روند و هم با گرفتن ناگهانی آن همه دارایی که ایشان به آن دل بسته اند عذابی سخت به آنها بچشاند. البته باید دقت کرد که این به معنای گناهکار بودن هر ثروتمندی نیست.
منبع: tebyan.net
نظر |