آرزوهای طولانی و دراز، به یقین یکی از بدترین و خطرناکترین دشمنان سعادت انسان است؛ چرا که تجربه در تمام طول تاریخ نشان داده که انسان در بلندپروازی آرزوها، هیچ حدّ و مرزی را به رسمیّت نمیشناسد
یکی از مهمترین و موثرترین عوامل وارستگی انسان، "ذکر الموت" یعنی یاد مرگ و قیامت است، چرا که کسی که همواره به یاد مرگ و قیامت باشد، بیشک مراقب اعمال و رفتار و پندار خود خواهد بود. قهرا چنین انسانی تلاش میکند تا کارش را بر طبق رضای حق تعالی و مطابق با دستورات الهی انجام دهد.
امام علی(ع) در پایان خطبه 28 نهج البلاغه میفرماید: "ان اخوف ما اخاف علیکم اثنان اتباع الهوی و طول الامل؛ ترسناکترین چیزی را که بر شما از آن بیمناکم دو چیز است: هواپرستی و آرزوهای دراز". همین معنا، در خطبه 42 با توضیح بیشتری ـ به خاطر اهمیّت فوقالعادهای که دارد ـ آمده است، میفرماید: "ای مردم! بدانید که ترسناکترین چیزی که از آن بر شما خائفم، دو چیز است: پیروی از هوا و هوس و آرزوهای طولانی. پیروی از هوا و هوس، انسان را از حق باز میدارد و آرزوهای طولانی آخرت را به دست فراموشی میسپارد"(1).
آرزوهای طولانی و دراز، به یقین یکی از بدترین و خطرناکترین دشمنان سعادت انسان است؛ چرا که تجربه در تمام طول تاریخ نشان داده که انسان در بلندپروازی آرزوها، هیچ حدّ و مرزی را به رسمیّت نمیشناسد و هر قدر در آن پیش میرود، باز آرزو دارد از آن هم پیشتر رود. بدیهی است که چنین آرزوهای طولانی و بیحدّ و مرز، تمام قدرت فکری و جسمی او را به خود جلب و جذب میکند و چیزی برای پرداختن به امر آخرت و زندگی جاویدان او باقی نمیگذارد. از شگفتیهای این آرزوها این است که هر چه انسان پیشتر میرود جاذبههای کاذب آن بیشتر میشود و امواج غرور و غفلت آن سهمگینتر میگردد.
این همان است که قرآن مجید درباره آن خطاب به پیامبر اسلام، در اشاره به وضع گروهی از کفّار میفرماید: "ذرهم یاکلوا و یتمتعوا و یلههم الامل فسوف یعلمون؛ آنها را به حال خود واگذار! تا بخورند و از لذتهای این زندگی مادّی بهره گیرند و آرزوها(ی دراز)، آنها را در غفلت فرو برد، ولی بزودی خواهند فهمید"(حجر: 3)که چه اشتباه بزرگی کردهاند و چه فرصتهای پرارزشی را جاهلانه از دست دادهاند. در کلمات قصار نهج البلاغه آمده است: "من اطال الامل اساء العمل؛ آن کس که آرزوهای خود را طولانی کند، مرتکب اعمال بدی میشود"(2) که با استفاده از اسباب مشروع، هرگز نیل به آن آرزوها امکان پذیر نیست، و فقط، از طریق آمیختن حلال به حرام و پایمال کردن حقوق دیگران و به فراموشی سپردن فرمان خدا تنها به بخشی از آن خواهند رسید.
در آخر خطبه 86 نهج البلاغه، حضرت با تعبیر بسیار گویایی در این زمینه به همه انسانهایی که طالب سعادتند، هشدار داده و میفرماید: "و اعلموا ان الامل یسهی العقل و ینسی الذکر فاکذبوا الامل فانه غرور و صاحبه مغرور؛ بدانید! آرزوهای دراز، عقل را گمراه میسازد و یاد خدا را به فراموشی میسپارد. بنابراین به این گونه آرزوها اعتنا نکنید که فریب است و دارنده این آرزوها فریب خورده است".
این مسئله، به قدری اهمیّت دارد که امام علی (ع) در خطبه 81، آن را رکن اصلی زهد میشمرد و میفرماید: "ایها الناس الزهاده قصر الامل و الشکر عند النعم و التورع عند المحارم؛ ای مردم! زهد در سه چیز خلاصه میشود: کوتاهی آرزوها، و شکر گذاری در مقابل نعمتها و پرهیز از گناهان". آرزوهای آدمی همیشه فراتر از عمر و امکان و قدرت او است و به همین دلیل، هواپرستان و دنیا طلبان هرگز به آرزوی نهایی خود نمیرسند و غالباً به هنگام جان دادن با ناراحتی و زجر فراوان دنیا را وداع میگویند.
رسول مکرم اسلام(ص) این مطلب را در ضمن مثال جالب و روشنی بیان کرده است. آن حضرت روزی سه قطعه چوب را گرفت، یکی را در پیش روی خود بر زمین فرو نشاند و دومی را کمی آن طرف تر، ولی سومی را بسیار دورتر قرار داد. سپس رو به یاران کرد و فرمود: "میدانید اینها چیست؟" عرض کردند: خدا و پیامبرش، آگاهتر است. حضرت فرمود: "این قطعه چوبی که در برابر من قرار داد، بهمنزله انسان است، و قطعه دوم ـ که کمی از آن دورتر است به منزله اجل و پایان زندگی است و اما آن قطعه سوم ـ که در فاصله دوری قرار دارد ـ آرزوها است که انسان، به سراغش میرود، ولی اجل پیش از رسیدن به آن مانع و حایل میشود"(3).
یاد مرگ و قیامت تاثیر بسیاری بر دوری از آرزوهای طولانی دارد. یاد مرگ میتواند آرزوها را کوتاه کند و موجب بیقراری و کنارهگیری از خانه فریب (دنیا) گردد و آدمی را برای سرای جاودان آماده سازد. در دستورات اسلامی نیز بر کوتاهی فکر و اندیشه در مورد ساعتهای آینده دنیا، و منع از مشغول ساختن ذهن به امور دنیایی آتی، و مغتنم شمردن فرصتها بسیار سفارش شده است؛ همچنان که پیامبر اکرم (ص) میفرماید: "چون به صبح میرسی درباره عصر فکر نکن و چون به عصر رسیدی درباره صبح فکر نکن. از سلامتی برای بیماریت و از جوانی برای پیریت، و از زندگی برای مرگت استفاده کن؛ زیرا نمیدانی فردا زندهای یا مرده"(4). همچنین ذکر شده است که هرگاه کسی کاری را به زمان آینده محوّل میکرد، حضرت مسئله مرگ را به او یادآوردی میکرد و وی را سخت مورد توبیخ قرار میداد.
بسیار روشن است انسانی که همواره در یاد مرگ باشد، هیچ گاه عملی انجام نمیدهد که در قیامت نتواند پاسخگوی آن باشد و بدین سبب، عذاب الهی را بر خود هموار سازد؛ بلکه آرزوها را کوتاه نموده، سعی در طاعت و بندگی خدا خواهد داشت تا بهشت الهی را جایگاه خویش قرار دهد؛ همچنان که پیامبر اکرم(ص) فرمودند: "آیا همه شما دوست دارید وارد بهشت شوید؟ عرض کردند: آری ای پیامبر خدا! فرمود: آرزوها را کوتاه کنید، مرگ را پیش چشم خویش قرار دهید و از خداوند چنان که سزاوار است شرم کنید!"(5).
انسانی که دلبستگیهایی به دنیا پیدا کرده، بعضی از این دلبستگیها به دلبستگی دیگری میانجامد تا او را هلاک میکند؛ همچنان که حضرت عیسی (ع) فرمود: "مثل طالب الدنیا مثل شارب ماء البحر کلما ازداد شربا ازداد عطشا حتی یقتله؛ حکایت طالب دنیا، حکایت کسی است که از آب دریا مینوشد، هر چه بیشتر بنوشد، بر عطش او افزوده شود تا او را بکشد"(6).
با یاد مرگ، به تدریج دیدگاه انسان نسبت به دنیا تغییر میکند؛ به طوری که به مقدار اندکی از آن راضی میگردد. امیرالمؤمنین (ع) در این باره میفرماید: "من اکثر ذکر الموت رضی من الدنیا بالیسیر؛ کسی که بسیار یاد مرگ کند، به مقدار کمی از دنیا راضی میشود"(7).
یاد مرگ، میل انسان به دنیا را نابود و پس از آن، ریشههای غفلت را قطع میکند؛ اما کدام غفلت؟ غفلت از کمال واقعی و غفلت از کسی که از رگ گردن (یا رگ قلب) به انسان نزدیکتر است.
با قطع ریشههای غفلت، چشم از وعدههای دروغین دنیا برداشته میشود و دل به وعدههای خداوندی قوت میگیرد و آنگاه است که طبع انسان که به واسطه دلبستگیهای دنیایی و گناه دگرگون شده و از لطافت فطریش به قساوت کشیده شده است، لطافت از دست رفته را باز مییابد. با بیداری دل از خواب غفلت، دیگر جایی برای هوسها باقی نمیماند، زیرا دنیا جایگاه بلند خود را در دل انسان از دست میدهد و خوار و کوچک میشود؛ از این رو است که رسول خدا (ص)، تفکر یک ساعت درباره مرگ را از عبادت یک سال بهتر میداند؛ چنانکه امام صادق(ع) فرمود: منظور از این سخن، یاد مرگ است.
به همین سبب است که امیرمومنان علی(ع) آن را به عنوان یکتا موعظه گر انسان، کافی میداند و از رسول خدا(ص) حکایت میفرماید که حضرتش(ص) اصحاب خویش را بسیار به یاد مرگ سفارش می رد و میفرمود: "ای بندگان خدا!... پس بسیار یاد مرگ کنید در آنجا که نفسهای تان شما را به امیال و شهوات فرا میخواند که مرگ، به عنوان موعظه گر، بس است و بسیار یاد مرگ کنید که آن ویرانگر خوشیهای شما و سد بین شما و امیال و شهوات شما است"(8).
نظر |