چهارمین اثر وى آیات شیطانى اعتراضاتى را در کشورهاى اسلامى برانگیخت. این کتاب رمانى است در 547 صفحه که انتشارات معتبرى چون موسسه پنگوئن، در سلسله کتابهاى وایکینگ در سال 1988 میلادى به چاپ رسانده است و دستگاه هاى جایزه پراکنى غرب سریعأ براى این خوش خدمتى، این اثر جدید را نامزد دریافت جایزه کردند.محتواى این کتاب در نه فصل تنظیم شده و عناوین فصلها نشان مى دهد که اسلام و تاریخ اسلام به عنوان زمینه اصلى نگارش رمان برگزیده شده است...
سلمان رشدى و کتاب آیات شیطانى سـلمـان رشـدى، نـویـسـنـده هـنـدى الاصـل، بـه سـال 1326 ه ش، در خـانـواده اى مـسـلمـان در بـمـبـئى مـتـولد شـد. بـا تـشـکـیـل پـاکـسـتـان، او هـمـراه خـانـواده خـود بـه کـراچـى رفـت و در سـیـزده سـالگـى جـهـت تحصیل به انگلستان اعزام شد و مدتى با نوشتن مقالات تبلیغى در انگلستان به تامین مخارج زندگى پرداخت و سپس شناسنامه انگلیسى گرفته و تبعه آنجا شد. رشدى در مصاحبه با مجله اشپیگل در 21 اردیبهشت 1371 (11 ماه مه 1992) درباره خانواده اش مى گوید: (خـانـواده مـن بـه اسـلام گـرایـش داشـتـنـد، ولى در خـانـه مـا از دیـن خـبـرى نـبـود. فـقـط سـالى یـک بـار مـرا بـراى عـبـادت به مسجد مى بردند، مـثـل مـراسـم سـال نـو در نـزد مـسیحیان. من یک دایه مسیحى داشتم که با او درخت کریسمس را تزئین مى کردم و سرور مى خواندم. بمبئى یک شهر چند مـذهبى است. اکثر دوستان من غیر مسلمان بودند. پدرم از قانون قرآن در منع نوشیدن مشروبات الکلى تبعیت نمى کرد. خوشبختانه مى توانم بگویم که پدر و مادر من مسلمانان بدى بودند.) رشدى در طول زندگى خود در انگلستان به! دینى و بى اعتقادى مطلق مى رسد و در نهایت، منکر و جود خدا مى شود و این عقیده را رسما در مصاحبه با مجله اشترن در 7 آبان 1371 (29 اکتبر 1992) تحت عنوان (من قهرمان نیستم ) بیان مى کند. او در پاسخ به سوال خبرنگار مجله، آیا به خداى یگانه و فرستاده اش حضرت محمد (صلى الله علیه و آله و سلم ) ایمان دارد؟ گفت:(این عمل در یک دوران شک و دودلى انجام گرفت. من خواستم با یک اشاره دراماتیک به مسلمانان نشان بدهم که هرگز دشمن شما نبوده ام. اما در این مـورد مـن داشتم خودم را فریب مى دادم. از همین رو، دوباره به صدا در آمده، گفتم، نه، من ایمان نیاورده ام، من یک فرد مذهبى نیستم. اگر کسى از من سئوال کند که آیا خدا وجود دارد، خواهم گفت، نه ). نـویـسـنـده اى بـا ایـن طـرز تـفـکـر و عـقـایـد، کتابى تحت عنوان (آیات شیطانى ) مى نویسد و آن را (اثرى، حاوى ضدیت و شک بنیادى مى نامد " 1 " ) و در آن به مقام مقدس حضرت ختمى مرتبت (صلى الله علیه و آله و سلم ) و به مقدسات مسلمین اهانت مى کند. چهارمین اثر وى آیات شیطانى اعتراضاتى را در کشورهاى اسلامى برانگیخت. این کتاب رمانى است در 547 صفحه که انتشارات معتبرى چون موسسه پنگوئن، در سلسله کتابهاى وایکینگ در سال 1988 میلادى به چاپ رسانده است و دستگاه هاى جایزه پراکنى غرب سریعأ براى این خوش خدمتى، این اثر جدید را نامزد دریافت جایزه کردند. محتواى این کتاب در نه فصل تنظیم شده و عناوین فصلها نشان مى دهد که اسلام و تاریخ اسلام به عنوان زمینه اصلى نگارش رمان برگزیده شده است. این عناوین عبارتند از: 1- جبرئیل فرشته. 2- ماهوند. 3- الوون دئوون. 4- عایشه.5- شهر پیدا و ناپیدا. 6- بازگشت به جاهلیا. 7- عزرائیل فرشته.8- شکافتن دریاى عرب. 9 چراغ شگفت انگیز. آیات شیطانى سه مضمون و مقوله اصلى دارد که هر کدام به شیوه نویسنده مطرح شده و مورد طعن و رد قرار گرفته اند: 1- دیـن و انـدیـشه دینى: اعتقاد به خدا به عنوان هسته اصلى اندیشه دینى نقد مى شود و معمولا شخصیتهاى قصه به اعتبار این که مسلمان هستند و در خانه اى با اعتقادات اسلامى متولد شده اند، به انکار خدا مى رسند. 2- اسلام یک دین خرافى عقب مانده از تمدن و دموکراسى و آزادى معرفى و پیامبر اسلام به عنوان شخصیت اصلى این دین مورد توهین و افترا قرار مى گیرد. 3- انقلاب اسلامى ایران به عنوان پدیده اى موثر در دنیاى امروز مورد توجه قرار مى گیرد و نویسنده مى کوشد تا چهره اى مخدوش و ضد تاریخ و تمدن و آزادى و... از رهبر انقلاب اسلامى ترسیم کند. پـس از انـتـشـار کـتـاب آیات شیطانى در شهریور 1367، وسایل ارتباط جمعى غرب در ابتدا تلاش کردند کتاب مزبور تنها بعنوان یک اثر ادبى مـعـرفـى شـود تـا سـبـب واکـنـش مـلتـهـاى مـسـلمـان نـگـردد. امـا تـوزیـع ایـن کـتـاب از هـمـان ابـتـدا خـشـم مـسـلمـیـن را بـه دنـبـال آورد. در مـهـر سـال 1367، مسلمانان هند و سپس پاکستان با تظاهراتى علیه نویسنده کتاب مزبور، نفرت خود را از انتشار آن اعلام کردند و طى همین ماه، چاپ و حتى ورود کتاب آیات شیطانى در پاکستان، هند و سپس عربستان ممنوع شد. در 25 دى 1367، یـعـنـى یـک ماه قبل از صدور حکم امام (ره )، مسلمانان شهر برادفورد انگلیس نسخه هایى از کتاب آیات شیطانى را سوزاندند و در 24 و 25 بهمن همان سال، در جریان تظاهراتى که علیه کتاب مزبور در پاکستان و هند روى داد دست کم هفت نفر کشته شدند. صدور حکم تاریخى امام خمینى (ره) فتواى امام خمینى (ره ) که در 25 بهمن 1367 صادر شد، چنین است: " 2 " انالله و انا الیه راجعون بـه اطـلاع مـسـلمـانـان غـیـور سـراسر جهان مى رسانم، مولف کتاب آیات شیطانى - که علیه اسلام و پیامبر و قرآن تنظیم و چاپ و منتشر شده است - هـمـچـنـیـن ناشرین مطلع از محتواى آن، محکوم به اعدام مى باشند. از مسلمانان غیور مى خواهم تا در هر نقطه اى که آنان را یافتند سریعا آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسى جرات نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود شهید است، انشاء الله. ضمنا اگر کسى دسترسى به مولف کتاب، دارد ولى خود قدرت اعدام آن را ندارد او را به مردم معرف نماید تا به جزاى اعمالش برسد. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته - روح الله الموسوى الخمینى بازتاب صدور حکم امام (ره ) پس از صدور حکم امام نشر و توزیع کتاب آیات شیطانى در کشورهاى ایران، هند، پاکستان، بنگلادش، مصر و آفریقاى جنوبى رسماً ممنوع اعلام شد. رشدى از لحظه صدور حکم مخفى شد و پلیس اسکاتلند یارد حفاظت وى را با صرف هزینه هاى کلان بر عهده گرفت و 4 روز بعد از مسلمانان جهان پوزش طلبید، وى گفت: (از اینکه کتابم موجب ناراحتى پیروان صمیمى اسلام شده است، عمیقا متاسفم ). خبرگزارى یونایتدپرس ضمن انتشار بیانیه از قول رشدى نوشت: (من به عنوان نویسنده این کتاب متوجه شدم که مسلمانان در بسیارى از نقاط جهان واقعا از انتشار این کتاب ناراحت شده اند. با توجه به این واقعیت که ما در جهانى زندگى مى کنیم که مذاهب بسیارى در آن وجود دارد، این تجربه ثابت کرد همه ما باید حساست دیگران را مدنظر داشته باشیم ). در حقیقت عذر خواهى سلمان رشدى، مى توانست موضوع رسمى دولت انگلیس در پى واکنش ملتهاى جهان و حکم امام (ره ) تلقى شود. در اسفند 1367، کشورهاى عضو سازمان کنفراس اسلامى در هیجدهمین اجلاس وزیران امور خارجه در ریاض، سلمان رشدى را مرتد لقب دادند و خواستار مبارزه با چاپ و انـتـشـار و ورود کـتـاب کـفـرآمـیـز آیـات شـیـطـانـى بـه کـشـورهـاى اسـلامـى شـدنـد. در اوایل فروردین 1368 متفکرین، نویسندگان و خبرنگاران مصرى طى یک گردهمایى در قاهره، سلمان رشدى را مرتد اعلام کردند و و خواستار اجراى حـکـم شرعى درباره او شدند. همچنین از اوایل سال 1368 موج چاپ و انتشار کتابهایى در رد کتاب آیات شیطانى در سراسر جهان شروع شد که مى توان به کتاب آیه هاى ایمانى نوشته محمد ظهیرالدین قادرى اشاره کرد. در سـوم اسفند 1367، در جریان اجلاس وزیران امور خارجه کشورهاى اروپایى تصمیم گرفته شد که کشورهاى عضو، نمایندگان سیاسى خود را از ایران در اعتراض به صدور حکم امام (ره )، علیه رشدى فرا خوانند. در پاسخ به این اقدام آیه الله خامنه اى رئیس جمهور وقت ایران روز بعد در پایان سفر خود به یوگسلاوى طى مصاحبه ویژه اى در بلگراد اظهار داشتند: مساله سلمان رشدى هیچ راه حل دیگرى ندارد. تیرى است که خوب شلیک شده است و لاجرم به هدف خواهد خورد. در نـهـم اسـفـنـد سـال 1367، مـجـلس شـورا، طـى جـلسـه فـوق العـاده اى بـا اعـلام ضـرب الاجـل یـک هـفـتـه اى براى انگلیس، هر گونه رابطه سیاسى با لندن را منوط به عذر خواهى مقامات انگلیسى و تجدید نظر در مواضع غیر اصولى نسبت به جهان اسلام و کتاب آیات شیطانى نمود. وزیـر خـارجـه انـگـلیس ضمن ابراز تاسف از انتشار کتاب رشدى، خود و دولت متبوع خود را جدا از مسئولیت انتشار این کتاب دانست. اما این اظهارات و مـوضـعـگـیـرى ها چون فاقد عذر خواهى رسمى و علنى بود، ایران در 16 اسفند 1367، در پایان مهلت یک هفته اى، رسما روابط سیاسى خود را با انـگـلیـس قـطـع کرد. با این اقدام که حاکى از ایستادگى و واکنش قاطع جمهورى اسلامى در برابر توطئه هاى ضد اسلامى است، فروش، تکثیر و انـتـشار و ورود کتاب ضاله، آیات شیطانى، علاوه بر کشورهاى عضو کنفرانس اسلامى بتدریج در برخى از کشورهاى غیر اسلامى نیز ممنوع شد و این توطئه شوم فرهنگى که علیه اسلام و مقدسات مسلمین طراحى شده بود، در نطفه خفه گردید. نظر شهید آوینی در مورد فتوای امام شأن قدسی فتوای حضرت امام، اذن چون و چرا کردن به هیچ کس نمی دهد و ما نیز نه در مقام دفاع، کـه در مقام تـذکـر، نـکاتی چنـد را کـه در ایـن شرایط لازم تشخیص داده ایـم بـه عـرض مـی رسانیم: 1- آنچه که زمینه ای آماده برای نشر مطالبی از این قبیل فراهم می کند لیبرالیسم حاکم بر فضای فرهنگی و هنری کشور است. باید میان آزادی های انسانی و لیبرالیسم تفاوتی آن سان که شایسته است قائل شد. در مواجهه با حکم حضرت امام، هویت حقیقی آزادی های لیبرالیستی در دموکراسی غربی آشکار شد: « آزادی دین در غرب، نقابی است برای پوشاندن چهره ی انکار دین. » 2- برای جلوگیری از غلبه لیبرالیسم باید با این تفکر مبارزه کرد که: « ما باید آنگونه حرکت کنیم که پسندِ دنیای امروز و مجامع بین المللی است. » ضرورت ایجاد رابطه با دولت های دیگر و مجامع بین المللی اگر ما را بدانجا سوق دهد که بخواهیم معیار حرکت خود را پسند جهانی قرار دهیم، مسلّم بدانیم که آنچنان با شتاب به درون چرخ دنده سلطه سیاسی استکبار غرب بلعیده خواهیم شد که حتی استخوان هایمان نیز خرد خواهد گشت. 3- آیا ما نسبت به سرنوشت خویش بی تفاوت شده ایم و دیگر چشم از افق اسلام برگرفته ایم؟ حکم کردن در این باب از یک سو موکول به وجود معرفت کافی درباره این جامعه است و از سوی دیگر موکول به وجود معرفت کافی نسبت به انسان و حقیقت وجود او. (حلزون های خانه به دوش صفحه ی 29) مبانى فقهى حکم حکم تاریخى امام (ره )، داراى مبانى فقهى است و مورد قبول و اجماع علماى همه فرقه هاى اسلامى است که مى توان تحت عنوانهاى زیر به آنها اشاره کرد. ارتداد در کـتـاب آیـات شـیطانى اساسى ترین مقدسات اسلامى، همچون قرآن کریم و پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) مورد اهانت قرار گرفته است، از این رو مولف کتاب، ارتداد خود را به اثبات رسانده است و حتى این اهانت چنان واضح است که شخصیتهاى سیاسى و مذهبى غیر مسلمان نیز آن را به صراحت اعلام کرده اند. در فقه اسلامى تصریح شده است که (یکى از راههاى ثبوت ارتداد، استهزاى دین و اهانت به آن است.)) در کتاب جواهر الکلام آمده است: " 3 "یتحقق الارتداد بکل فعل صریحا على الاستهزاء بالدین و الاستهانه به. ارتداد با هر عملى که صراحت در استهزاء دین و توهین به آن داشته باشد، تحقق مى یابد. دانشمندان اهل سنت نیز همین گونه نظر داده اند که مسخره گرفتن دین کفر است، چون نشانه انکار دین است. الاستهزاء على الشریعه کفر ذلک من امارات التکذیب. " 4 " استهزاء بر شریعت کفر است زیرا از نشانه هاى تکذیب است. در کتب مختلف، از پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت شده که فرمودند:من بدل دینه فاقتلوه. " 5 " هر کس دین خود را تغییر دهد او را بکشید. اهانت به پیامبر اسلام رشـدى بـا نـوشـتـن ایـن کـتـاب بـه دشنام پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم ) و جسارت به حریم آن بزرگوار پرداخته است، و کیفر چنین جنایتى در فقه اسلام قتل مى باشد که مورد اتفاق نظر همه فرق اسلامى است. در مـتـون فـقـه مـالکـی مـانند شرح کبیر، آمده است: (هر کس پیامبرى را ناسزا گوید، یا لعن کند، یا عیبى به او بگیرد، یا نسبت ناروایى به او بدهد، یا حق او را سبک بشمارد، یا یکى از مقامات عالیه او را مثل علم یا زهد انکار کند، باید کشته شود، و از او تقاضاى توبه نمى شود، حتى اگر توبه نماید توبه او قبول نخواهد بود، و حد الهى درباره او جارى مى شود. " 6 " صـاحـب جـواهـر نـیـز مـى گـویـد: اگـر کـسـى بـه پـیـامـبـر نـاسـزا گـویـد، شـنـونـده مـى تـوانـد و بـلکـه بـر او واجـب اسـت کـه وى را بـه قتل رساند و هیچ گونه اختلافى در بین فقها درباره این حکم وجود ندارد. " 7 " اهانت به انبیاى بزرگ رشـدى بـه حـریـم مـقـدس بـرخـى دیـگـر از پـیـامـبـران (عـلیـه السـلام ) هـمـچـون حـضـرت ابـراهـیـم و حـضـرت اسـمـاعـیل نیز جسارت کرده و زشت ترین اعمال را به آنها نسبت داده است و به تعبیر امام (ره )، (مساله کتاب آیات شیطانى کارى حساب شده براى زدن ریشه دین و دیندارى و در راس آنها اسلام و روحانیت است.) فتنه گرى و محاربه تـالیـف آیـات شـیـطـانى تا وقتى که به عنوان سند ارتداد نویسنده آن تلقى شود، در حد یک گناه شخصى است که کیفر آن مرگ است. ولى او با اهانت به پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم )، گناه بزرگترى مرتکب شده است زیرا علاوه بر آنکه به کفر روى آورده است، مقدسات مسلمین را مـورد هتک قرار داده، به عنوان فتنه جو و محارب، عامل اجراى طرحهاى توطئه آمیزى مى شود که دشمنان اسلام براى نابودى این مکتب طراحى کرده اند و پرواضح است که مبارزه برنامه ریزى شده علیه اسلام و طرح توطئه براى هجوم به مقدسات اسلامى، جرمى به مراتب سنگین تر از ارتداد یا دشنام به پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) تلقى مى شود. به عبارت دیگر، هر کس دست خود را در جهت ضربه زدن به اسلام به حرکت در آورد، چه سلاح به کف داشته باشد و امنیت جامعه را ازبین ببرد و چه با قلم در صدد ضربه زدن به مبانى اعتقادى و فرهنگى مسلمانان باشد، محارب است، تا جایى که شیخ حر عاملى یکى از بابهاى حدالمحارب را باب قتل دعوت کنندگان به بدعت قرار داده است. " 8 زنده بودن فتوای امام اما امروز علیرغم گذشت سالها زنده بودن فتواى امام هنوز زندگى چون زندانى را براى سلمان رشدى و حامیان او ایجاد کرده است؛در سال 1991 مترجم آیات شیطانى به ژاپنى، هیتوشى ایگاریشى در توکیو به قتل رسید، و به مترجم ایتالیایى کتاب هم در میلان حمله شد. در سال 1993 ناشر نروژى کتاب مورد حمله مسلحانه قرار گرفت. در سال هشتاد و سه خورشیدى نیز حضرت آیت الله خامنه اى رهبرمعظم جمهورى اسلامى در پیامى به زائران مکه بر واجب القتل بودن سلمان رشدى تاکید کرد و حکم امام خمینى(ره) را غیر قابل تغییر خواندند.
نظر |