فقط یه وطن فروش می تواند این حرف را بزند
«منافع ملی" ایران ایجاب می کند تا ضمن تمایز نهادن میان آمریکا و اسرائیل، مستقیماً با دولت آمریکا وارد مذاکره ی همه جانبه شده و ایران را از خطر تهاجم نظامی، نابودی همه ی زیر ساخت ها و کشته شدن مردمش در امان بدارد.»!!
اکبر گنجی روزنامه نگار و اصلاح طلب مقیم لندن در یادداشتی که در سایت بی بی سی منتشر شد به تحلیل و بررسی علت مخالفت بیشتر دولت مردان آمریکایی با "حمله نظامی به ایران" پرداخته است.
گنجی در این باره می نویسد: در اوج دوران جنگ طلبی تیم بوش/چینی گزارش هفده نهاد امنیتی آمریکا در سال 2007 درباره ی برنامه ی هسته ای ایران انتشار یافت. آن گزارش فضا را به کلی تغییر داد. یعنی:
الف- دروغ بودن این اتهام را که "ایران در حال ساختن تسلیحات اتمی است"، برملا کرد.
ب- بهانه سازی های حمله ی نظامی به ایران، دود شد و به هوا رفت.
ج- از همه مهمتر، نشان داد که بخش هایی از دولت آمریکا به شدت مخالف تهاجم نظامی به ایران اند. این گروه با افشای آن گزارش مهم ، فضا را به زیان جنگ طلبان تغییر داده و جنگ را منتفی ساختند.
در چنین فضایی اوباما با شعارهای ضد جنگ، دیپلماسی و گفت و گوی با ایران در انتخابات بر رقیب تندروی خود پیروز شد و کاخ سفید را در اختیار گرفت. اما "دیوار بلند بی اعتمادی" یک بار دیگر مانع صلح و سازش و برقراری روابط دوجانبه میان ایران و آمریکا شد. آیت الله خامنه ای یک مدعای روشن و دقیق دارد: دولت آمریکا- همراه بلوک غرب- به دنبال سرنگونی جمهوری اسلامی است ، نه حل مسائل مورد اختلاف طرفین.
وی در ادامه با اشاره به سیاسی کاری آژانس بین المللی انرژی هسته ای در ارائه گزارش های خود علیه برنامه هسته ای کشورمان و همچنین دروغ سازی های مقامات آمریکایی و اسرائیلی در این خصوص می نویسد: «تا زمانی که مسائل مورد نزاع جمهوری اسلامی و دولت های غربی حل نشود و توافقی به دست نیاید، آژانس گزارشی مبنی بر صلح آمیز بودن پروژه ی هسته ای ایران منتشر نخواهد کرد. در تجربه ی عراق، صدام حسین کل عراق- از جمله کاخ ها و اتاق خوابش- را در اختیار بازرسان آژانس قرار داد و چیزی یافت نشد، اما در نهایت دولت آمریکا و انگلستان به همین بهانه های دروغین به عراق حمله کردند.»
گنجی در ادامه به مخالفان جنگ با ایران در دستگاه های نظامی و امنیتی و بخش عمده ای از دولتمردان آمریکایی اشاره می کند و مدعی می شود این نهاد ها هر از گاهی با انتشار مدارکی دست به افشاگری هایی می زنند تا به بوسیله آن مانع جنگ با ایران شوند وی در این خصوص می نویسد: مجموعه ی تحریم هایی که علیه ایران به تصویب رسیده است، و تحریم های دیگری که در راه اند، به اضافه ی عدم عقب نشینی آیت الله علی خامنه ای ، قطار جنگ را به حرکت در آورده و به سوی مقصد می راند. بخش های مهمی از دولت آمریکا مخالف حمله ی نظامی به ایران بوده و مخالفت خود را به اشکال گوناگون دائما اعلام کرده و می کنند. اوباما و این گروه نگران آنند که دولت اسرائیل با حمله ی غیر منتظره به ایران، آمریکا را به طور ناخواسته وارد جنگ سازد. او طی ماه های گذشته بارها از طریق مذاکره ی مستقیم و ارسال نماینده ی ویژه به آن کشور از دولتمردان اسرائیل خواسته است که از حمله ی نظامی به ایران خودداری ورزند. در این شرایط ، مخالفان جنگ در دستگاه های نظامی و امنیتی، هر از گاهی مدارکی را افشا می کنند تا مانع جنگ شوند. به شواهد و قرائن زیر بنگرید:
یکم- افشای ترور دانشمندان هسته ای ایران توسط موساد و سازمان مجاهدین: افشای اقدامات تروریستی موساد- از طریق سازمان مجاهدین خلق- یکی از کنش های این گروه است. ریچارد سیلور استین، کارشناس امنیتی آمریکائی در گفت و گو با "پایگاه خبری حقوق انسانی و اولیه بشر" می گوید بنا بر اطلاعات موثق سرویس اطلاعاتی موساد با بهره گیری از عوامل مجاهدین خلق، پادگان سپاه پاسداران در ملارد که محل نگهداری موشکهای شهاب سه بوده را منفجر کرده است. ریچارد سیلوراستاین، روزنامهنگار یهودی آمریکایی به نقل از یک منبع اسرائیلی که وی را دارای سابقه ی سیاسی و نظامی معرفی کرده، نوشته است که ترور مصطفی احمدی روشن در 21/10/1390 ، کار مشترک موساد و سازمان مجاهدین خلق است.
در 20.11.90 ، شبکه "ان. بی. سی" به نقل از یک مقام آمریکایی اعلام کرد که ترور "دانشمندان هسته ای" ایران توسط نیروهای سازمان مجاهدین خلق و با حمایت مالی، آموزشی و نظامی سرویس مخفی اطلاعاتی اسرائیل انجام شده است. او افزود که دولت اوباما نیز از این عملیات تروریستی اطلاع داشته ولی نقشی در آنها ندارد. ان بی سی می افزاید که دو مقام آمریکایی نقش مجاهدین خلق در ترورها را تایید کرده اند و یک مقام دیگر آمریکایی نیز گفته است: "تمام حدس های شما درست است". دولت آمریکا مخالف این ترورها بوده اما یک مقام دولت اسرائیل در پاسخ به ان بی سی گفته بود:"تا زمانی که تمام اسناد مورد ادعای ان بی سی را نبینیم، وزارت خارجه اسرائیل به شایعاتی که در سطح جهان مطرح می شوند، واکنش نشان نخواهد داد".
دوم- انجام عملیات تروریستی موساد در ایران به نام سازمان سیا: منابع اطلاعاتی آمریکا نه تنها اقدامات تروریستی موساد در ایران را افشا می کنند، بلکه سوء استفاده ی موساد از نام سازمان CIA و استخدام مزدور به نام آن سازمان را هم برملا می سازند.
مجله ی فارین پالیسی افشا کرده است که موساد نیروهای جندالله را به نام سازمان سیا استخدام و برای عملیات تروریستی در ایران مأمور کرده است. دولت آمریکا نیز از این اعمال اطلاع کامل داشته و گویی فقط تا حدی دلخور شده است. مارک پری در گفت و گوی با بی بی سی گفته است که تحقیقات 18 ماهه ی وی کاملاً معتبر است و موساد به نام سازمان سیا برای انجام عملیات تروریستی در ایران جاسوس استخدام می کند.
سوم- فاقد اهمیت اعلام کردن دستاوردهای جدید هسته ای ایران: در بهمن ماه محمود احمدی نژاد از دستاوردهای هسته ای جدید جمهوری اسلامی سخن گفت و در 26 بهمن از آنها رونمایی کرد.
دولت آمریکا به سرعت اعلام کرد که این دستاوردها "چندان تازه و چندان مهم" نبوده است. ویکتوریا نولاند- سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا- در 26 بهمن 90 به خبرنگاران گفت که ایران در مورد دستاوردهای خود اغراق کرده است. جی کارنی- یکی از سخنگویان دفتر ریاست جمهوری آمریکا- هم گفت که مراسم رونمایی از دستاوردهای تازه هسته ای توسط مقامات ایران به منظور منحرف کردن توجه ها از آسیب هایی بوده است که تحریم های بین المللی به حکومت این کشور وارد می کند.
چهارم- تکذیب پهلو گرفتن ناوهای ایرانی در اسکله های سوریه: یکی دیگر از رویدادهای تنش زا در شرایط کنونی، اعلام پهلو گرفتن ناوهای ایران در اسکله های سوریه از سوی جمهوری اسلامی بود. در 2/12/90، جورج لیتل- سخنگوی پنتاگون- اعلام کرد:"مطلقا هیچ نشانه ای از پهلو گرفتن کشتی های ایرانی در بنادر سوریه نداریم". به گفته او، دولت آمریکا پهلو گرفتن کشتی های ایرانی را باور نمی کند و "به نظر می رسد این یک ترانزیت نسبتا عادی از کانال سوئز و حالا بازگشت از آن باشد".
پنجم- ایران غیر مهاجم : ایران طی یک صد سال گذشته به هیچ کشوری حمله نکرده است. اما جنگ طلبان می خواهند که از ایران چهره ای مهاجم، متجاوز و یاغی بسازند. در صورتی که محل نزاع حمله ی ایران به هیچ کشوری نیست، بلکه محل نزاع تهاجم نظامی احتمالی اسرائیل و دولت های غربی به ایران است.
ژنرال رونالد بورجس- مدیر سازمان اطلاعات دفاعی - در 28/11/90 در کمیته ی نیروهای مسلح سنای آمریکا اعلام کرد که ایران در صورتی که مورد حمله قرار گیرد به این حمله پاسخ خواهد داد، ولی بعید به نظر می رسد که تهران آغازگر درگیری باشد. او به سناتورها گفت:
"ایران در صورتی که مورد حمله قرار گیرد، این کشور ممکن است بتواند به طور موقت تنگه هرمز را ببندد و ممکن است به حملات موشکی علیه نیروهای آمریکا و متحدین ما در منطقه دست بزند. ایران می تواند عناصر تروریست را در سرتا سر جهان به کار بگیرد. ولی براساس برآورد سازمان (اطلاعات دفاعی) بعید است ایران تعمدا محرک یا آغازگر درگیری باشد".
ششم- گزارش امنیتی 2011 آمریکا و تکذیب مجدد ساختن بمب اتمی : از همه ی اینها مهمتر، انتشار گزارش جدید نهادهای امنیتی آمریکا درباره ی ایران توسط روزنامه ی لس آنجلس تایمز- در 4/12/90- بود. بر مبنای این "گزارش اطلاعاتی بسیار محرمانه" ، ایران در حال ساخت یا تلاش برای ساخت تسلیحات اتمی نیست، بلکه صرفاً "در حال انجام تحقیقاتی است که می توانند به توانایی ساخت سلاح اتمی ختم شوند". مطابق گزارش یادشده، اگر چه ایران در حال غنی سازی اورانیوم با درصد پائین است، اما هیچ شاهد و قرینه ای وجود ندارد که محتوای این گزارش خیلی محرمانه را نقض کند. لس آنجلس تایمز به نقل از "مقامات عالی رتبه ی" دولت اوباما نوشته است که حتی دولت اسرائیل نتوانسته است هیچ خدشه ای بر این گزارش وارد آورد.
اتفاق مهم بعدی، مقاله روزنامه ی نیویورک تایمز درباره ی همین گزارش در 6/12/90 بود، که این روزنامه هم همان خبر را تأیید می کند که هیچ مدرکی وجود ندارد که ایران به دنبال ساخت بمب اتمی است.
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، در 9/12/90، وجود گزارش نهادهای اطلاعاتی آمریکا را تأیید کرد و گفت:
"جامعه ی اطلاعاتی آمریکا معتقد است که ایران هنوز تصمیم به تولید سلاح هسته ای، بخشی به دلیل اختلافات عمیق میان رهبران آن کشور در مورد درست بودن این امر نگرفته است".
پس از کلینتون نوبت به جی کارنی- سخنگوی کاخ سفید- رسید که در 10/12/90 ضمن تأیید گزارش نهادهای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا، اعلام کرد که دولت اش شواهد کاملا شفاف و قانعکنندهای در دست ندارد که نشان دهد ایران تصمیم جدی برای ساختن سلاح اتمی دارد. او افزود که دولت باراک اوباما از طریق آژانس بینالمللی انرژی اتمی و منابع دیگر، در جریان پیشرفتها و اقدامات ایران در بیشتر مراکز هستهای این کشور هستند و شواهد نشان می دهد که ایران در این مرحله به دنبال ساخت سلاح هستهای نیست.
سیمون هرش که معمولاً با منابع مهم دولت آمریکا در ارتباط است، در 16 خرداد 1390 دقیقاً همین خبر را به نقل از منابع اطلاعاتی و امنیتی در مجله ی "نیویورکر"(6 ژوئن 2011) بیان کرده بود. خبری که در آن زمان از طریق هرش انتشار یافت، اینک از رسانه های دیگری نیز به اطلاع همگان رسانده می شود تا مانع فضاسازی دروغین و آغاز جنگ شود.
هفتم- نتیجه : انتشار این نوع خبرها توسط رسانه ها ، بدون موافقت حداقل برخی از مسئولان امنیتی امکان ناپذیر است. به تعبیر دیگر، آنها آگاهانه این گزارش ها را در اختیار رسانه ها قرار می دهند تا مانع جنگ شوند. برای این که از نظر دولتمردان آمریکایی مخالف حمله ی نظامی به ایران:
1-7- حمله ی نظامی ممکن است موقتاً پروژه ی هسته ای ایران را عقب بیندازد، اما آن را نابود نمی سازد. برای این که ایران دارای "دانش هسته ای" است و نابود کردن دانش ناممکن است. از سوی دیگر، ایران قادر به آماده سازی زیرساخت های نظامی لازم و تکنولوژی های مربوطه نیز هست. به نوشته ی روبرت پاری، سناتور جو لیبرمن رهبری گروهی از سناتورها را بر عهده گرفته و در حال ساختن "خط قرمز"ی است که مطابق آن به دنبال سلاح اتمی نرفتن ایران، فاقد اهمیت است، آن چه مهم است دست یابی به "دانش" و "توانایی" در این زمینه است. دست یابی به دانش و توانایی نیز باید خط قرمزی باشد که حمله ی نظامی را توجیه سازد.
2-7- اگر ایران مورد تهاجم نظامی قرار گیرد، ممکن است تمامی تأسیسات هسته ای خود را به اعماق زمین منتقل سازد و از نظر سیاسی خود را مجبور به ساخت بمب اتمی بیابد.
3-7- تبعات منطقه ای و بین المللی تهاجم نظامی به ایران آن قدر بزرگ است که آن را فاقد ارزش می سازد. کشته شدن سربازان آمریکایی، بحران های اقتصادی و افزایش نفرت جهان اسلام از آمریکا ، تعدادی از این پیامدها هستند.
اکبر گنجی که بعد از فرار از ایران و پناه بردن به دامن غرب همواره در زمین غرب علیه ایران بازی کرده است در پایان یادداشت خود ضمن تمایز قایل شدن بین آمریکا و اسرائیل خواستار عقب نشینی ایران از مواضع خود و نشستن بر پای میز مذاکره با آمریکا شده و آنرا به نفع "منافع ملی " دانسته و مدعی می شود: «"منافع ملی" ایران ایجاب می کند تا ضمن تمایز نهادن میان آمریکا و اسرائیل، مستقیماً با دولت آمریکا وارد مذاکره ی همه جانبه شده و ایران را از خطر تهاجم نظامی، نابودی همه ی زیر ساخت ها و کشته شدن مردمش در امان بدارد. ایران باید حفظ شود تا مردمش زندگی صلح آمیز عادلانه ای با مردم منطقه داشته باشند. گفت و گوی ایران و آمریکا به سود "منافع ملی" ایران و بسط دموکراسی و حقوق بشر است.»
گفتنی است در خصوص " احتمال حمله نظامی غرب به ایران " باید گفت:
هدف غربی ها در ماه های اخیر از تشدید بحث ها درباره احتمال قریب الوقوع بودن درگیری نظامی با ایران، این دورنما را به ایران منتقل می کنند که اگر در مقابل تحریم ها کوتاه نیاید آن وقت با گزینه ای دهشتناک تر یعنی درگیری نظامی مواجه خواهد شد. این سر جای خود بحثی مفصل است که اساسا هدف طرح بحث «ایجاد تهدید معتبرنظامی علیه ایران» که ابتدا اسرائیلی ها آن را مطرح کردند این بوده است که با جدی کردن گزینه جنگ برای ایران، آن را وادار به کوتاه آمدن کنند نه اینکه واقعا خود را برای درگیری با ایران آماده سازند.
اما اولا، مهم نیست که غربی ها چه در سر داشته و دارند؛ آنچه اکنون به واقع مهم است این است که ایران تهدیدهای نظامی علیه خود را جدی نمی داند و در نتیجه این گزینه آنطور که غربی ها می خواسته اند معتبر نشده است.
ثانیا، دقیقا بر خلاف آنچه آمریکایی ها تصور می کنند، ایران راهبرد ایجاد تهدید معتبر نظامی را به ضرر خود نمی داند.رهبر معظم انقلاب در خطبه های نماز جمعه خود که در دهه فجر فرمودند "تهدید به جنگ به ضرر غربی هاست". این پاسخی مستقیم به راهبرد ایجاد تهدید معتبر نظامی است. فقط کافی است نگاهی به قیمت های جهانی نفت بیندازید تا عمق این موضوع معلوم شود.
ثالثا، همانطور که رهبر فرزانه انقلاب در همان خطبه ها تبیین کردند، روشن شد که ایران اگر ضرورت پیدا کند نه فقط هراس و ابایی از ورود به درگیری نظامی با غربی ها ندارد بلکه با اتخاذ نوعی راهبرد پیش دستانه تصمیم دارد از هر کشور و گروهی که وارد مبارزه با اسرائیل شود رسما و علنا پشتیبانی کند.