حجم وسیع اطلاعات غلطی را در نظر بگیرید که فاکس نیوز به جای حقیقت به مخاطبان خود القاء می کند؛ مثلاً این ادعا که صدام حسین، دیکتاتور سابق عراق دارای سلاحهای کشتار جمعی بوده و در حملات 11 سپتامبر نقش داشته است یا اینکه تغییرات هوایی واقعی نیستند یا اینکه باراک اوباما مسلمان است و در ایالات متحده آمریکا به دنیا نیامده است و یا اینکه همه اعراب مسلمان و همه مسلمانان تروریست هستند و یا هزاران ادعای کذب محض دیگر.
فاکس نیوز برای القای این مطالب کذب از تکنیک هایی استفاده می کند که هر چقدر شما بیشتر به این تکنیک ها آشنا باشید، اثر آنها بر روی شما کمتر خواهد بود. 14 تکنیک تبلیغاتی که فاکس نیوز برای شستشوی مغزی مردم آمریکا از آنها استفاده می کند به قرار زیر است:
نظر |
علامه مصباح یزدی گفت: «حیات جامعه اسلامی به ولایتفقیه است و حتی دشمنان سرسخت نظام، کشور ما را به ولایتفقیه میشناسند و پیشرفتهای امروز کشور در زمینههای مختلف در سایه همین ولایتفقیه شکل گرفته است.»
رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمةاللهعلیه قم در دیدار با جمعی از روحانیان با اشاره به مسائل فرهنگی در دو بخش رفتاری و نظری گفت: «دشمن در هر دو زمینه به شدت فعالیت میکند و متأسفانه در برخی زمینهها نیز به جایی رسیده که شدیدا نگران کننده است.»
آیتالله محمد تقی مصباح یزدی با اشاره به القای شبهاتی چون نقدپذیری قرآن و تعدد قرائات گفت: «با القای این شبهات، قرآن را که منبع اصلی همه مسلمانان است، به حدی پایینتر از کتاب تاریخ تنزل میدهند.»
وی با اشاره به برخی دیگر از تلاشهای دشمنان که مستقیما مذهب تشیع را زیرسوال میبرد، ادامه داد: «امروزه انبوهی از عوامل شیطانی برای مبارزه با اسلام و تشیع دست به دست هم دادهاند.»
عضو خبرگان رهبری با اشاره به کوتاهی ما به عنوانام القرای جهان اسلام گفت: «مسئله ولایتفقیه یکی از مسائل فرهنگی نظری است که شیعه بر اساس اعتقاداتش خود را ملزم به تبعیت از ولایتفقیه میداند و این با حکومت در دیگر کشورها بسیار متفاوت است چون در دیگر کشورها حداکثر مسئولی با آرای مردم انتخاب شده و مردم از باب وفای به عهد فرامین او را اجرا میکنند.»
وی با اشاره به اینکه ولایتفقیه رکن معنوی نظام است گفت: «اعتبار مشروعیت ولیفقیه به انتساب آن به خدای متعال است که در درجه اول پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله و بعد از او ائمه معصومین علیهمالسلام و در زمان غیبت معصوم اقرب و اشبه افراد به معصوم در رأس نظام قرار میگیرد و در حقیقت وجوب پیروی از ولایتفقیه از جانب خداست.»
علامه مصباح یزدی ادامه داد: «با این توضیح قوانین و مصوبههایی که سایر قوا تحت امر ولایتفقیه وضع میکنند نیز مشروعیت مییابد و عمل به آنها واجب میشود.»
وی با اشاره به سخن امام خمینی رحمةاللهعلیه مبنی بر اینکه اطاعت از دولت اسلامی شرعا واجب است گفت: «امام نفرمودند عرفا و یا قانونا، اطاعت از دولت واجب است بلکه فرمودند شرعا؛ و وجوب شرعی تنها در صورتی است که انتساب به خدا داشته باشد.»
آیتالله مصباح با تأکید براینکه اصلیترین مسئله نظری و فکری در فرهنگ ما ولایتفقیه است ادامه داد: «حیات جامعه اسلامی به ولایتفقیه است و حتی دشمنان سرسخت نظام، کشور ما را به ولایتفقیه میشناسند و پیشرفتهای امروز کشور در زمینههای مختلف در سایه همین ولایتفقیه شکل گرفته است.»
این استاد اخلاق حوزه علمیه با اشاره به کوتاهی حوزویان در این زمینه اظهار داشت: «وقتی ما طلاب این چنین کوتاهی کرده باشیم چگونه میتوان توقع داشت فارغالتحصیلان رشتههای دانشگاهی چون عمران و فیزیک و پزشکی و... از ولایتفقیه دفاع کنند.»
علامه مصباح یزدی ادامه داد: «علیرغم اهمیت فوقالعاده مسئله ولایتفقیه از لحاظ دینی و اعتقادی، حق مسئله ادا نشده است. کار در این زمینه فقط با یک فتوا در رساله عملیه حل نمیشود، بلکه این مسئله نیازمند حل علمی و آکادمیک است و جز با تبیین درست ریشههای آن قابل بیان برای جهانیان نیست.»
این فیلسوف بزرگ جهان اسلام با اشاره به اینکه باید همه زیربناهای مسئله ولایتفقیه حل و به سوالات ریشهای آن پاسخ داده شود گفت: «معتقدم اگر این مسائل به سادگی، انصاف و اندکی حسن سلیقه تنظیم شود، در بهترین شکل آکادمیک میتوان آن را مطرح کرد و حتی در تمام محافل علمی دنیا قابل ارائه است.»
علامه مصباح یزدی ادامه داد: «شاید بعد از گذشت 33 سال از انقلاب اسلامی در ردههای بالای کشور اعم از روحانی و غیرروحانی کسانی باشند که هنوز ولایتفقیه را به طور کامل قبول ندارند، در حالیکه ولایتفقیه عمود خیمه نظام است.»
وی ادامه داد: «بنده به عنوان طلبهای که حدود شصت سالی در حوزه بودهام، پرداختن عمیق و وسیع به مسئله ولایتفقیه را از واجبترین وظایف روحانیان میدانم.»
علامه مصباح یزدی با اشاره به کوتاهی در این زمینه اظهار داشت: «روشنی مسئله حاکم شرع و مجتهد جامع الشرائط به خاطر زحمات چندصدساله علما و فقهاست. مسئله ولایتفقیه نیز تبلور همین فکر ارتکازی است و باید به گونهای فعالیت کنیم که این مسئله نیز جایگاه خود را در فرهنگ عمومی جامعه بیابد.»
علامه مصباح یزدی ادامه داد: «امروزه پرسشی که در بیشتر کشورها درباره ایران مطرح است، مسئله ولایتفقیه است و حتی خبرنگاران از همان ابتدا در فرانسه از امام خمینی رحمةاللهعلیه درباره نوع حکومت میپرسیدند و امام رحمةاللهعلیه نیز در حد قابل فهم برای آنها جملاتی را مطرح مینمودند، با اینکه قبل از آن در نجف اشرف مسئله ولایتفقیه را به طور کامل تدریس کرده بودند.»
وی با اشاره به اینکه ما باید هم از لحاظ تئوری به تدوین مسئله بپردازیم و هم از لحاظ عملی، الگویی مناسب برای آن طراحی کنیم اظهار داشت: «یکی از ابهامها قید مطلقه در ولایتفقیه است که سبب شده افراد از آن برداشت دیکتاتوری کنند و هنوز برخی نمیدانند حوزه اختیارات ولیفقیه کدام است و مطلقه بودن ولایتفقیه در برابر کدام مقیده است و برخی از خودیها ولایت را به مسائل شخصی هم سرایت میدهند. وقتی این مسائل برای افراد خودی هنوز مشخص نیست، چگونه باید انتظار داشت برای کشورهای غربی مشخص باشد. بنابراین عدم درک صحیح از ولایتفقیه سبب ایجاد نوعی بدبینی نسبت به نظام و ولایتفقیه شده است.»
وی ادامه داد: «اینکه یک نفر هرچه به ذهنش رسید بگوید و همه ملزم به تبعیت باشند، تفکری عقبافتاده است، در حالیکه به فرمایش امام رحمةاللهعلیه اصل ولایتفقیه از مترقیترین اصول است.»
علامه مصباح یزدی خاطر نشان کرد: «بسیاری از کمبودها به خودمان برمیگردد که انشاءالله قصور بوده و نه تقصیر، چرا که در این صورت گناهی بزرگ مرتکب شدهایم.»
منبع : پایگاه اطلاع رسانی آثار حضرت آیتالله مصباح یزدی
چرا ما در انجام برخی کارها، با اینکه شیطان از آن کار خوشش نمی آید و دست به هر کاری زده تا ما را منصرف از آن کار کند، موفق نشده، و ما آن عمل را انجام می دهیم، اما برخی اوقات هم این شیطان و نفس اماره است که موفق شده و ما را از انجام آن کار نیک و خیر باز می دارد.
از دوران کودکی در برنامه های سیما می دیدیم که؛ وقتی فردی مردد است که کاری را انجام دهد، چه خوب چه بد، دو موجود سفید و قرمز بر دوش شخص ظاهر می شدند، که یکی او را دعوت به خیر و دیگری او را دعوت به شر می کنند.
انسان و شیطان مبارزه مچ اندازی
این در عالم واقع به این شکل است که؛ همیشه در تصمیماتی که انسان می خواهد بگیرد، جنگی بین نیروی خوبی و شیطان درون و بیرون رخ می دهد، که گاهی شیطان پیروز میدان است و گاهی نیروی خوبی.
سوالی که اینجا مطرح می شود این است که چرا ما در انجام برخی کارها، با اینکه شیطان از آن کار خوشش نمی آید و دست به هر کاری زده تا ما را منصرف از آن کار کند، موفق نشده، و ما آن عمل را انجام می دهیم، اما برخی اوقات هم این شیطان و نفس اماره است که موفق شده و ما را از انجام آن کار نیک و خیر باز می دارد.
در پاسخ به این سوال باید بدانیم که در هر عملی که انجام می گیرد، نیرویی کمکی وجود دارد، که این نیروی کمکی است که به انسان قدرت تصمیم گیری دقیق و سریع را می دهد، به این بیان که کسی که بخواهد عملی را که شایسته است انجام دهد، مسلما با مقابله شیطان و نفس اماره خود مواجهه می شود، چون آنها با کار نیک و صالح موافق نبوده و به دنبال این هستند که انسان را به راهی غیر راه درست بکشاننند. همانگونه که شیطان قسم یاد کرد که ما انسانها را از صراط مستقیم منحرفمان کند. "لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقِیم. "؛ من بر سر راه مستقیم تو براى آنها کمین مىکنم. (سوره الأعراف آیه 16)
آنچه به ما این نیرو را می دهد که بتوانیم در برابر شیطان و جنودش تصمیمات صحیح و دقیقی بگیریم، خالص کردن آن عمل برای ذات اقدس ربوبی است، چون زمانی که انسان خالصانه کاری را برای خدا انجام دهد، شیطان را توان مقابله نبوده و انسان می تواند بر او غلبه کند، و اگر کار خالص برای خدا نباشد، این شیطان است که در درگیری خیر و شر پیروز شده و ما را از انجام آن کار منصرف میکند.
قبولى همه اعمال کلیدش اخلاص است. هر کس خدا عملش را قبول کند، اگر چه حدش کم باشد، مخلص است؛ و آن کس که عملش زیاد باشد و خدا قبول نکند مخلص نیست.مراحل نیت و علم و عمل، به تزکیه و تصفیه وابستگى دارد، اگر مخلص مراعات باطن را نمود به توحید رسیده است. کمترین حد اخلاص آنست که؛ عبد آنچه در توان دارد بذل کند، و براى کارش اجر و ارزشى نبیند
بنابراین برای موفق شدن در انجام کارها چه خوب است که؛ اخلاص را به آنها اضافه نموده تا قوای خیر بر شر پیروز بگردند.
قال الله الحکیم :فاعبدالله مخلصا له الدین خداى را پرستش کن و دین را براى او خالص گردان. (سوره زمر، آیه 2).
قال على علیه السلام: اخلص یجز منه القلیل؛ عمل را با اخلاص بجا بیاور که اندک آن تو را کفایت مى کند. (جامع السعادات، 2/4 40)
باید دانست که؛ قبولى همه اعمال کلیدش اخلاص است. هر کس خدا عملش را قبول کند، اگر چه حدش کم باشد، مخلص است؛ و آن کس که عملش زیاد باشد و خدا قبول نکند مخلص نیست. مراحل نیت و علم و عمل، به تزکیه و تصفیه وابستگى دارد، اگر مخلص مراعات باطن را نمود به توحید رسیده است. کمترین حد اخلاص آنست که؛ عبد آنچه در توان دارد بذل کند، و براى کارش اجر و ارزشى نبیند.( ذکرة الحقایق، ص 73)
به این داستان توجه کنید:
درخت شیطان
در بنى اسرائیل عابدى بود به او گفتند: در فلان مکان درختى است که قومى آن را مى پرستند. خشمناک شد و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را قطع کند. ابلیس (ابلیس یعنى نفس اماره و عابد کنایه از فطرت و نفس پاک است) به صورت پیرمردى در راه وى آمد و گفت: کجا مى روى؟ عابد گفت: مى روم تا درخت مورد پرستش مردم را قطع کنم، تا مردم خداى را نه درخت را بپرستند.
ابلیس گفت: دست بدار تا سخنى باز گویم. گفت :بگو، گفت: خداى را رسولانى است، اگر قطع این درخت لازم بود، خداى آنان را مى فرستاد. عابد گفت: ناچار باید این کار انجام دهم.
ابلیس گفت: نگذارم و با وى گلاویز شد، عابد وى را بر زمین زد. ابلیس گفت: مرا رها کن تا سخن دیگرى برایت گویم، و آن این است که تو مردى مستمند هستى، اگر ترا مالى باشد که بکار گیرى و بر عابدان انفاق کنى بهتر از قطع آن درخت است. دست از این درخت بردار تا هر روز دو دینار در زیر بالش تو گذارم.
عابد گفت: راست مى گویى، یک دینار صدقه مى دهم و یک دینار بکار برم، بهتر از این است که قطع درخت کنم؛ مرا به این کار امر نکرده اند، و من پیامبر نیستم، که غم بیهوده خورم؛ و دست از شیطان برداشت.
دو روز در زیر بستر خود دو دینار دید و خرج مى نمود، ولى روز سوم چیزى ندید و ناراحت شد و تبر برگرفت که قطع درخت کند. شیطان در راهش آمد و گفت: به کجا مى روى؟ گفت: مى روم قطع درخت کنم، گفت: هرگز نتوانى و با عابد گلاویز شد و عابد را روى زمین انداخت و گفت: بازگرد وگرنه سرت را از تن جدا کنم .
گفت: مرا رها کن تا بروم؛ لکن بگو چرا آن دفعه من نیرومندتر بودم؟
ابلیس گفت: تو براى خدا و با اخلاص قصد قطع درخت را داشتى، لذا خدا مرا مسخر تو کرد و این بار براى خود و دینار خشمگین شدى، و من بر تو مسلط شدم. (ریاض الحکایات، ص 140)
این داستان نمونه کوچکی است در تمامی عرصه های زندگی، که ما دائما با شیطان گلاویز بوده و این میزان اخلاص ماست که پیروز را مشخص می کند.
منبع : راسخون
استفاده از ماهواره و برنامههای آزاد آن در میان ملتهایی که به دلیل برخورداری از اصالت فرهنگی و عقاید مذهبی، دغدغه دور شدن از فرهنگ بومی و باورهای دینی و تن سپردن جوانان به فرهنگهای بیگانه را دارند موجب نگرانیهای عمیقی شده است.ماهواره را به صراحت و سادگی نمیتوان شبکهای از صدا و سیمای داخلی در نظر گرفت چرا که ناخواسته و به صورت میهمانی ناخوانده وارد شبکههای تلویزیونی ما شده است. ماهواره، حد و مرز فرهنگ و اهداف نهفته در برنامههای داخلی را شکسته و هیچ گونه رعایت اخلاقی و فرهنگی را جایز نمیشمارد و به علت جذابیت بالقوه برنامههایش نخست و قبل از همه نوجوانان و نسل جوان جامعه را به خود جذب میکند. بر خلاف تلویزیون که در چارچوب فرهنگی و اجتماعی هر کشوری برنامههایش را ویراست میکند، ماهواره اغلب در چارچوب کشور میزبان نبوده و کنترل و برنامهریزیهای آن در دست کشور سازندهاش میباشد و چون فرهنگ و الگوهای تربیتی آنها با کشورهای دیگر فرق میکند لزوماً برنامههایشان هم تفاوت فاحش و عمیقی با فرهنگ کشورهایی مانند ما دارد و همین تفاوتها باعث بروز مشکلات عدیده در استفاده از این فناوری میشود. با استفاده از ماهواره و تماشای برنامههای مغایر فرهنگ و اخلاق حاکم بر جوامع، مسائل فرهنگی و تضاد و تعارضات بسیاری پیش میآید و کشورهای صاحب تکنولوژی با تخصصی که در طراحی و القای پیامهای خود دارند، میکوشند تا بر باورهای مخاطبان خود تسلط پیدا کنند. از طرف دیگر برخورد منفعلانه صدا و سیما و عدم بهبود پخش برنامه بخصوص در جهت پر کردن اوقات فراغت جوانان باعث گرایش بیش از پیش آنها به ماهواره در سالهای اخیر شده است و در نتیجه پیامهای آن بهتر و راحتتر مورد قبول واقع میشود.
لازم به ذکر است که ماهواره در فروردین 1373 وارد ایران شد و از همان زمان به یکی از کانونیترین موضوعات مورد توجه جامعه تبدیل گردید. از آغاز شکل گیری و توسعه ماهواره در ایران، مسأله آثار اجتماعی و فرهنگی آن به طور جدی جزیی از دلمشغولیهای مسوولان امر شد که آیا این فناوری جدید و بیگانه و در عین حال جذاب سطح کیفی زندگی افراد را تغیر داده و خطری را متوجه آن میکند یا نه؟
در اساس ورود ماهواره به کشورهای اسلامی مانند ایران با اهداف سازمان یافتهای صورت میگیرد، جنب و جوش و تحرک مسلمانان فعال در گذشتههای نه چندان دور دشمنان دین را از ترس نفوذ افکار، عقاید و آرمانهای اسلام مبین به میان ملت و سرزمینشان همیشه در حالتی تدافعی قرار داده بود و آنها را وادار کرده بود تا دروازه شهرهایشان را ببندند و بر تعداد سنگرها و پناهگاههای خود بیفزایند تا مبادا اسلام و آیینهای آن از روزنهای به خانه و کاشانهشان وارد شود. اما با فراموش کردن دستورات دینی از طرف بسیاری از مسلمانان، چنان جوشش و تحرک دینی و شادابی و نشاط مذهبی فروکش کرد که همان دشمنان آسیب پذیر از سنگرها بیرون جستند و دروازهها را گشودند و با خیالی آسوده از موضعی تدافعی به حالت تهاجمی تغییر جهت دادند و هر نوع سلاحی را بر علیه دین و در راه تغییر سنتهای پایدار اخلاقی و کم رنگ سازی فرهنگهای اصیل مذهبی به کار گرفتند و با آغاز عصر تحول در دنیای ارتباطات و اطلاعات، ماهواره را به عنوان پیشقدم در انتشار فرهنگ ضد دین و اخلاق و با استفاده از راههای تأثیرگذاری آن بر روی مخاطبان وارد معرکه کردند و همین سلاح فرهنگی جای هزاران هزار سلاح و نیروهای نظامی را در غارت و چپاول فرهنگ و اخلاق جوامع پر کرد، و تا جایی به تاخت و تاز پرداخت که فرهنگهای بومی را به کناری زده و عقاید فرهنگی و اخلاقی جدیدی را که نامأنوس است در جامعه تزریق نمود.
اگرچه این عقاید جدید و بیگانه و در عین حال جذاب برای بسیاری از افراد اعم از پیر و جوان یا مرد و زن تغییرات فاحشی در حوزههای اخلاقی به دنبال نداشت اما در روح و جان بسیاری از جوانان و نوجوانان رخنه کرده و آنان را مجذوب خود کرد و اثر پذیری خود را بر ابعاد مختلف زندگی آنها از همین نقطه آغاز نمود. صاحبان و سازندگان ماهواره متأسفانه با شناخت نقطه ضعفهای فرهنگی کشور میزبان، راه ورود خود را به خوبی هموار نموده و تا جایی به پیشروی ادامه دادند که علایق، عقاید و سلایق خود را در طرز تلقی و تفکر مخاطبانشان نهادینه کردند.
پیش از پرداختن به تأثیرها برنامههای ماهوارهای لازم به یادآوری است که فرهنگها هیچ گاه تحت تأثیر عاملهای درونی و داخلی خود تغییر نمیکنند بلکه عاملهای خارجی هستند که در این تغییر پذیری نقش اصلی را بازی میکنند، رابطه فرهنگها با یکدیگر، اثر گذاری شرایط سیاسی و اجتماعی و نقش فناوریهای جدید در تحول فرهنگها در این میان اهمیت ویژهای دارند. از این رو پدیده ماهواره به طور جدی و همه جانبه در جهت تحت تأثیر قرار دادن سیاست، اقتصاد، فرهنگ، ایدئولوژی، علایق و روحیات و رفتار آدمیان وارد صحنه شد. ویژگیهای عمده اطلاعاتی که توسط ماهواره ارائه میشود عبارتند از:
- غیر ارادی بودن دریافت آن از طرف مخاطبین و گیرندهها، زیرا به طور اجباری مطرح شده و رشد کرده است.
- فراگیری و به آسانی در دسترس بودن آن، امروزه با نصب یک آنتن مخصوص و فشردن دکمه تلویزیون میتوان به بیش از هزاران شبکه تلویزیونی سراسر جهان دسترسی پیدا کرد که هیچگونه فیلتری برای پخش برنامههایشان وجود ندارد.
- جالب و پر کشش بودن محتوای برنامههایشان بخصوص برای نسل جوان که به دنبال تنوع و زیبایی است دیدن چهرههای مشهورترین هنرمندان جهانی، استفاده بهینه از رنگها و دکوراسیونها در ساخت برنامههای مختلف، در حالی که برنامههای تلویزیونهای داخلی بیشتر از کلیشهها بهره میگیرند، کانالهای ماهوارهای سعی در ارضای حس زیبای شناختی افراد و مخاطبانشان دارند.
دعوت برنامههای ماهوارهای به طرز فکر جدید و یکسانی فرهنگی و رفتاری و برداشتن حد و مرزهای درونی و اخلاقی.
طراحان و اشاعه دهندگان فناوری ماهواره در پاسخ به این سوال آیا برنامههای ماهوارهای باعث آسیب پذیری فرهنگهای ملی و بومی میشوند؟ اشاره میکنند به این نکته که اگر فرهنگهای بومی و داخلی آنقدر ضعیف هستند که توان مقابله و حضور در برابر کانالهای خارجی و ماهوارهای و مبادلات فرهنگی را ندارند همان بهتر است که بمیرند. این پاسخ مسألهای قابل توجه را مطرح میکند و آن این است که اگر برنامه شبکههای داخلی کمی انعطاف پذیری از خود نشان دهند و توان مقابله با کششهای دروغین برنامههای ماهواره را در خود تقویت کنند و افراد و به خصوص جوانان بتوانند آنچه را که میخواهند در چارچوب قوانین و موازین شرعی بدانند، در کانالهای داخلی پیدا کنند دیگر کششی به سمت ماهواره و برنامههای آن پیدا نمیکنند. اما حضور غیر ارادی و غیر داوطلبانه ماهواره نوعی تأخر فرهنگی و ناسازگاری در نظام ارزشی جوامع را در پی داشته و از طرف دیگر باعث تغییر در سازمان کلی زندگی افراد شده و تبلیغات وسیع ماهواره در جهت خرید تولیدات و کالاهای جدید آنها را به شدت دچار مصرف زدگی و تجمل گرایی کرده است.
منبع:نسل فردا
امام سجاد علاوه بر دعاهایى که درباره حضرت مهدى ـ علیه السلام ـ دارد، کلمات و سخنان نغز و زیبایى نیز درباره مسائل مربوط به آن حضرت بیان نموده است که به نمونه هایى اشاره مى شود.
با قامت عصمت و حیا مى آید میلاد عبادت است یعنى سجاد از سوى خدا به سوى ما مى آید
با بانک مناجات و دعا مى آید از سوى خدا به سوى ما مى آید از سوى خدا به سوى ما مى آید
على بن الحسین ـ علیهما السلام ـ؛ مشهورترین لقبش «زین العابدین» و «سجاد» است. در پنجم شعبان سال 38 هـ ق در مدینه منوره دیده به جهان گشود. پدر بزرگوارش حسین بن على ـ علیهما السلام ـ مىباشد. و مادرش به نامهاى «شهر بانو»، «شاه زنان»، «شهر ناز»، «جهان بانویه» «خوله» و... خوانده شده است. آن حضرت دوران کودکى را در مدینه سپرى کرد. حدود دو سال از خلافت جدّش میرالمؤمنین على ـ علیه السلام ـ و ده سال دوران امامت عموى خویش امام حسن مجتبى ـ علیه السلام ـ را شاهد بود. بعد از شهادت امام مجتبى ـ علیه السلام ـ ده سال دوران امامت پدر را درک نمود. بعد از قیام عاشورا در سال 61 هـ ق که امامت به او رسید، با زمامداران زیر معاصر بود: یزید بن معاویه (سال 61 - 64)، عبدالله بن زبیر (61 - 73)، معاویة بن یزید، مروان بن حکم (نه ماه از سال 65)، عبدالملک بن مروان (65 - 86) و ولید بن عبدالملک (86 - 96) و سرانجام در سال 94 یا 95 هجرى به شهادت رسید.
معصومان ـ علیهم السلام ـ هر یک الگوى تامّى براى بشریت بودند. با این حال فرصتهاى زمانى و شرایط محیطى و مکانى، زمینه بروز برخى شیوهها و روشها را به آنها داد. پیامبر اکرم ـ صلى الله علیه و آله ـ در روش حکومت و اخلاق مردمى الگو قرار گرفت، و على ـ علیه السلام ـ شیوه اجراى عدالت و جهاد و صبر و بردبارى را به مردم آموخت و حسین بن على ـ علیهما السلام ـ مکتب جهاد و شهادت و تحمل اسارت را زینت بخشید و حسن بن على ـ علیهما السلام ـ روش صلح با دشمن و تحمل زخم زبانهاى دوستان را به مردم ارائه کرد. و حضرت سجاد ـ علیه السلام ـ نیز روش دعا و سخن گفتن با خدا و خواستن حاجت از او را به مردم تعلیم نمود. و همین طور آموخت که چگونه با دعا مىتوان مسائل مهم اعتقادى، سیاسى، عاطفى، و روحى را بیان نمود.
آنچه پیش رو دارید، نگاهى است گذرا به برخى کلمات حضرت سجاد ـ علیه السلام ـ درباره حضرت مهدى ـ علیه السلام ـ و اهّم دعاهایى که آن حضرت درباره امام زمان ـ علیه السلام ـ ، انتظار آن حضرت، فرج او، دعا براى سلامتى و نصرت او و....فرموده است.
اى آن که عزیز خاطر مایى تو
اى چشم و چراغ عارفان اى سجاد
بیمار نه اى طبیب دلهایى تو
ما خسته عشقیم و مسیحایى تو
بیمار نهاى طبیب دلهایى تو
بیمار نه اى طبیب دلهایى تو
امام سجاد علاوه بر دعاهایى که درباره حضرت مهدى ـ علیه السلام ـ دارد، کلمات و سخنان نغز و زیبایى نیز درباره مسائل مربوط به آن حضرت بیان نموده است که به نمونه هایى اشاره مى شود: