احادیثی در رابطه با شرک
یَقولُ إِبلیسُ لِجُنودِهِ: أَلقوا بَینَهُمُ الحَسَدَ وَالبَغىَ، فَإِنَّهُما یَعدِ لانِ عِندَ اللّه الشِّرکَ؛
شیطان به سپاهیانش مى گوید: میان مردم حسد و تجاوزگرى بیاندازید چون این دو، نزد خدا برابر با شرک است.
کافى، ج2، ص327، ح2
اَلطِّیَرَةُ شِرکُ وَمامِنّا إِلاّ وَلکِنَّ اللّه یُذهِبُهُ بِالتَّوَکُّلِ؛
فال بد زدن شرک است و هیچ کس ازما نیست مگر این که به نحوى دستخوش فال بد زدن مى شود، اما خداوند با توکل به او آن را از بین مى برد.
سنن ابن ماجه، ج2، ص1170، ح3538
اَلظُّلْمُ ثَلاثَةٌ: فَظُلْمٌ لایَغْفِرُهُ اللّه وَ ظُلْمٌ یَغْفِرُهُ وَ ظُلْمٌ لایَتْرُکُهُ، فَأَمَّا الظُّلْمَ الَّذى لایَغْفِرُ اللّه فَالشِّرْکُ قالَ اللّه : «إنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظیمٌ» وَ أَمَّا الظُّلْمَ الَّذى یَغْفِرُهُ اللّه فَظُلْمُ الْعِبادِ أَنْفُسَهُمْ فیما بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الظُّلْمَ الَّذى لا یَتْرُکُهُ اللّه فَظُلْمُ الْعِبادِ بَعْضُهُمْ بَعْضا؛
ظلم سه قسم است: ظلمى که خدا نمى آمرزد، ظلمى که مى آمرزد و ظلمى که از آن نمى گذرد، اما ظلمى که خدا نمى آمرزد شرک است. خداوند مى فرماید: «حقا که شرک ظلمى بزرگ است» و اما ظلمى که خدا مى آمرزد، ظلم بندگان به خودشان میان خود و پروردگارشان است اما ظلمى که خدا از آن نمى گذرد ظلم بندگان به یکدیگر است.
نهج الفصاحه، ح 1924
فَجَعلَ اللهُ الایمانَ تَطهیراً لَکم مِنَ الشِّرکِ ، وَ الصَّلاةَ تَنزیهاً لَکم عَن الکِبرِ؛ خدای تعالی ایمان را برای پاکیزگی از شرک قرار داد ، و نماز را برای دوری از تکبر و خودخواهی. احتجاج طبرسی، ج1، ص258حدیث(4) حضرت زهرا (س):
نظر |
چند حدیث در رابطه با حق و باطل
یا اَیُّهَا النّاسُ اِنَّما هُوَ اللّه وَ الشَّیطانُ وَ الحَقُّ وَ الباطِلُ وَالهُدى وَ الضَّلالَةُ وَ الرُّشدُ وَ الغَىُّ وَ العاجِلَةُ وَ الآجِلَةُ وَ العاقِبَةُ وَ الحَسَناتُ وَ السَّیِّئاتُ فَما کانَ مِن حَسَناتٍ فَلِلّهِ وَ ما کانَ مِن سَیِّئاتٍ فَلِلشَّیطانِ لَعَنَهُ اللّه ؛
اى مردم! جز این نیست که خداست و شیطان، حق است و باطل، هدایت است و ضلالت، رشد است و گمراهى، دنیاست و آخرت، خوبى هاست و بدى ها. هر چه خوبى است از آنِ خداست و هر چه بدى است از آنِ شیطان ملعون است.
کافى، ج 2، ص 16، ح 2
اَلحَقُّ طَریقُ الجَنَّةِ وَ الباطِلُ طَریقُ النّارِ وَ عَلى کُلِّ طَریقٍ داعٍ؛
حق، راه بهشت است و باطل، راه جهنم و بر سر هر راهى دعوت کننده اى است.
نهج السعادة، ج 3، ص 291
لا یعابُ المَرءُ بِتَاخیرِ حَقهِ اِنمَا یعابُ مَن اَخَذَ ما لَیسَ لَهُ؛
برای انسان عیب نیست که حقش تاخیر افتد، عیب آن است که چیزی را که حقش نیست بگیرد.
الامالی، ج 1، ص 76
ظَـلَمَ الْحَقَّ مَنْ نَصَرَ الْباطِلَ؛
هر کس باطل را یارى کند، به حق ستم کرده است.
غررالحکم، ح 6041
لا یُؤنِسَنَّکَ اِلاَّ الْحَقُّ وَ لا یوحِشَنَّکَ اِلاَّ الْباطِلُ؛
مبادا جز حق، با تو اُنس بگیرد و جز باطل، از تو بهراسد. ادامه مطلب...
جند حدیث در رابطه با علم
خَیرُ الدُّنیا وَالآخِرَةِ مَعَ العِلمِ وَشَرُّ الدُّنیا وَالآخِرَةِ مَعَ الجَهلِ ؛
خیر دنیا و آخرت با دانش است و شرّ دنیا و آخرت با نادانى.
کنزالعمال، ج13، ص151، ح36472
طَلَبُ العِلمِ فَریضَةٌ عَلى کُلِّ مُسلِمٍ أَلا إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ بُغاةَ العِلمِ؛
طلب دانش بر هر مسلمانى واجب است. خداوند جویندگان دانش را دوست دارد.
الکافی(ط-الاسلامیه)ج1،ص30،و کافی(ط-دارالحدیث)ج1،ص72
کُلُّ وِعاءٍ یَضیقُ بِما جُعِلَ فیهِ إِلاّ وِعاءُ العِلمِ فَإِنَّهُ یَتَّسِعُ بِهِ؛
فضاى هر ظرفى در اثر محتواى خود تنگتر مىشود مگر ظرف دانش که با تحصیل علوم، فضاى آن بازتر مىگردد.
شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید،ج19،ص25
زَکاةُ العِلمِ بَذلُهُ لِمُستَحِقِّهِ وَإجهادُ النَّفسِ فِى العَمَلِ بِهِ؛
زکات دانش، آموزش به کسانى که شایسته آناند و کوشش در عمل به آن است.
غرر الحکم و درر الکلم،ص44،ح132
خَیرُ العِلمِ مانَفَعَ؛
بهترین علم آن است که مفید باشد. ادامه مطلب...
صهیونیسم بین الملل با ترویج خرافات و افسانه های دروغ از طریق سینما، به نوعی جهانی سازی اسطوره ای دست زده و قصد آن دارد تا باورهای خرافی خود در زمینه: «شیطان»، «پایان دنیا»، «ظهور منجی یهود»، «سفر به سرزمین موعود»، «تشکیل امپراتوری جهانی» و «اسطوره های بنیانگذار سیاست اسرائیل» را به سایر اقوام و ادیان و ملل نیز تسری دهد.
اعتقاد به منجی و آخرالزمان در همه ادیان بزرگ دنیا دیده می شود. این اعتقاد در دین های ابراهیمی از اهمیت و برجستگی بیشتری برخوردار است. از آنجا که موضوع فرجام جهان، موضوعی است که اذهان بسیاری از مردم جهان را به خود مشغول کرده است، همواره دستاویز خوبی برای سینماگران به شمار می رفته تا با پرداختن به آن، به شکل های گوناگون به کنجکاوی و مشغولیت اذهان پاسخ دهند. در این میان، هالیوود به عنوان مهم ترین و پرمخاطب ترین سینمای جهان بیش از هر نظام سینمایی دیگری به این موضوع پرداخته است. هالیوود گاه موضوع فرجام جهان را با مضامین ایدئولوژیک دینی و سیاسی، گاه با مضامین علمی و در ژانر علمی- تخیلی و در مواردی دیگر با ساختن فیلم هایی درباره حوادث طبیعی همچون زمین لرزه، توفان، بارش شهاب سنگ ها و تشعشعات کیهانی، موجودات خارق العاده طبیعی و ... به تصویر کشیده است. درباره چرایی رشد و گسترش این مباحث در رسانه های تصویری غربی، دیدگاه های مختلفی مطرح شده است، اما بر اساس ادله و مستندات موجود، می توان گفت دلیل این رشد و گسترش، توسعه دامنه نفوذ فرهنگی، سیاسی جریان مسیحیت صهیونیستی در طول سال های اخیر است. آنها از ابزار رسانه به بهترین شکل در جهت اهداف خود بهره برداری می کنند و صد البته یکی از اهداف این مجموعه در هالیوود، مقابله با آموزه های آخرالزمانی اسلام و بدنام کردن منجی موعود مسلمانان است. ترویج مفاهیمی همچون «آرماگدون» یکی از این ابزارهای جهت دهی به افکار مخاطبان در اقصا نقاط جهان است. جریان صهیونیسم مسیحی امروزه این گونه از افکار را به واسطه شیپور تبلیغاتی غرب یعنی هالیوود و مجموعه فیلم های موسوم به آپوکالیپتیک یا همان آخرالزمانی به اذهان جهانیان حقنه می کند.از آرماگدون، در قرآن و سنت، سخنی به میان نیامده است و از پیشوایان ما نیز مطلبی درباره آن نقل نشده است. این عقیده، بخشی از اعتقادات بنیادگرایان انجیلی آمریکاست که یک پنجم آمریکایی ها را تشکیل می دهند و مسیحیت را با صهیونیسم در آمیخته اند و اعتقاد دارند، برای بازگشت دوباره مسیح(ع) به زمین، باید جنگ بزرگی، در جایی به نام «آرماگدون» میان اردن و فلسطین، به وقوع بپیوندد و به نابودی و تخریب اکثر شهرهای جهان بینجامد.
حجاب به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است؛ بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن حرام بودن خودنمایی در مواجهه با نامحرم است و این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود.
اشاره: بیشک، مسئله حجاب و عفّت از اصلیترین و مهمترین مسائلی است که مورد توجه و عنایت ویژه دین مبین اسلام قرار گرفته است. از صدر اسلام تا به امروز، همواره شناختن ارزش و شخصیت زن مسلمان، به میزان پایبندی وی به حجاب و عفاف سنجیده میشود. هر چند عدهای غافل، بر این گمان بودهاند که حجاب امری جانبی و حاشیهای است و نمیتوان از آن به عنوان یک مسئلة اصلی و ضروری نام برد، اما واقعیت آن است که حجاب یک ضرورت دینی است. در این مقال کوشیدهایم تا با نگاهی دوباره به این ضرورت دینی، آن را از سه منظر: شریعت، فطرت و اجتماع مورد تبیین قرار دهیم تا در پایان به این نتیجه برسیم که حجاب یک ضرورت دینی است و نه مسئلهای حاشیهای. نگاهی به واژه و انواع حجاب کلمه حجاب از نظر لغت مترادف واژه عربی «سِتْر» است که به معنای پوشیدن، پوشش، حائل، پرده، حاجب و مانع است. معنای اصطلاحی حجاب نیز همان پوشش اسلامی است و معنای پوشش اسلامی براساس آنچه از متون اسلامی مثل قرآن و احادیث استفاده میگردد، این است که بانوان هنگام مواجهه و معاشرت با افراد نامحرم، بدن خود را بپوشانند و به جلوگیری و خودنمایی نیز نپردازند. .بنابراین، حجاب به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است؛ بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن حرام بودن خودنمایی در مواجهه با نامحرم است و این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود.حجاب و پوشش، به تناسب اوضاع و شرایط و انگیزهها و نیّتها و افکار و اندیشههای شخصی که از آن استفاده میکند، دارای انواع مختلفی است که برخی از آنها عبارتند از: