در این نوشتار مختصر سعى شده، اصولىترین معیارها و ملاکهاى انتخاب همسر شایسته، به جوانان عزیز معرفى شود تا به گونهاى همسر برگزینند که با یکدیگر «همتا» و «متناسب» باشند، و زندگى مشترکشان بهتر، سالمتر، پرجاذبهتر، شیرینتر و باصفاتر گردد.
یکی از مسائل بسیار مهم و اساسی قبل از ازدواج، در نظر گرفتن معیارهایی برای انتخاب همسر است. به جرأت میتوان گفت بیشترین مشکلاتی که در زندگی مشترک بهوجود میآید، ناشی از این است که زن و مرد، همسر مناسب خود را انتخاب نکردهاند و پس از چند سال زندگی متوجه میشوند این دو مناسب یکدیگر نبودهاند.
تحقیقات نشان میدهد عوامل اصلی طلاق عبارتند از: اعتیاد، دخالت اطرافیان، ناسازگاری، مسائل مالی، فقر فرهنگی و شیوههای سنتی انتخاب همسر (که بیشتر متکی بر شانس و تصادف است).
انتخاب همسر، سنگ زیربنای یک زندگی موفق است و اکثر شکستها در زندگی مشترک، از بناگذاری نامناسب این سنگ زیرین ناشی میشود. این که یک زندگی شیرین پس از مدتی به تلخی و سردی میگراید، این دریافت ویرانگر هر یک از زوجین را در متن خود دارد که «ما اصلاً برای هم مناسب نبودیم»، یعنی به این نتیجه میرسند که در مرحلهی «گزینش» اشتباه کردهاند.
روانشناسان و متخصصان خانواده معتقدند که هر اندازه زن و مرد قبل از ازدواج، اطلاعات صحیحتر و دقیقترى نسبت به یکدیگر داشته باشند، بهتر میتوانند موفقیت و یا شکست زناشویى خود را پیشبینى نمایند. در این راستا روانشناسان و متخصصان خانواده، - ناصحان خیراندیشی که راهنمایی نسل جوان را وظیفهی خود میدانند و برای رهایی دختران و پسران جوان از یک زندگی سرد و بیروح و یا یک جدایی اجتنابناپذیر، دل میسوزانند - آنان را به ریشههای مشکلات احتمالی توجه دادهاند و از این طریق سعی کردهاند که اشتباهات را به حداقل ممکن کاهش دهند.
یکی از مهمترین این موارد «انتخاب مناسب همسر» است. قبل از هر چیزی لازم است همسری را که برای زندگی آینده انتخاب میکنیم بهخوبی بشناسیم. اگر این انتخاب درست و هشیارانه صورت بگیرد، مشکلات بعدی که خواهناخواه در هر زندگی بهوجود خواهد آمد، با درایت و گذشت برطرف میشود؛ زیرا در صورت انتخاب صحیح، زندگی مشترک بر این باور عمیق تکیه خواهد داشت که «اصل تصمیم در مورد شروع زندگی مشترک و انتخاب همسر، درست بوده است» یعنی پشتوانهی زندگی، یک تصمیم درست و منطقی و یک انتخاب آگاهانه بوده است و ستون محکم این زندگی هرگز فرو نخواهد ریخت.
به هر حال، باید توجه داشت که انتخاب همسر، غیر از انتخاب لباس و یا گزینش نوکر و کلفت است. شخص با انتخاب همسر میخواهد یک شریک در زندگی خانوادگی برای خود برگزیند؛ شریکی که تا پایان عمر همراه و همراز او باشد و از مصاحبت با او لذت ببرد. میخواهد او را شریک مال و زندگی خود و مهمتر از همه، محرم اسرار خویش نماید. از اینرو، عقل سلیم حکم میکند که انسان دربارهی همسر آیندهاش تحقیق کند و از هرگونه عجلهکاری و اغماض در جوانب قضیه بپرهیزد. باید ویژگیهای اخلاقی و روحی همسر مورد انتخاب را بشناسد و بنگرد که چه کسی را برای همسری برمیگزیند. ازاینرو، مرحلهی بررسی و شناخت جهت گزینش همسر، اهمیت بهسزایی در زندگی انسان دارد؛ زیرا تجربه نشان داده که منشأ بیشتر اختلافات خانوادهها و طلاقها، شتابزدگی در انتخاب همسر بوده است.
نظر |
بر اساس نتایج یک بررسی جهانی انجام شده از سوی موسسه "سیسکو" بر روی 2 هزار و 800 پاسخدهنده، از هر سه دانشآموز دبیرستانی یک تن معتقد است که اینترنت یک نیاز بنیادین برای انسانهاست و اهمیت آن به اندازه غذا، آب، هوا و پناهگاه است.در ادامه این گزارش آمده است، 49 درصد از دانشآموزان دبیرستانی و 47 درصد از کارمندان میگویند که بدون اینترنت قادر به ادامه زندگی نیستند و اینترنت به بخش جداییناپذیر زندگی آنها تبدیل شده است.این بررسیها نشان داد که 40 درصد از پاسخدهندگان میگویند اینترنت مهمتر از ملاقاتهای اجتماعی با دوستانشان است. شبکههای اجتماعی هم یکی از موارد مورد علاقه پاسخدهندگان بود.27 درصد از شرکتکنندگان در این نظرسنجی اظهار کردند که بهروزرسانی صفحه فیسبوک خود برای آنها مهمتر از مهمانی رفتن، ملاقات با دوستان، گوش کردن به موسیقی و گردش با دوستان است.
سیسکو همچنین اعلام کرد: تعاملات اجتماعی آنلاین مرزهای بین زندگی شغلی و زندگی اجتماعی را مبهم کرده است.
بر اساس بررسیهای جدید سیسکو از هر 10 کارمند، هفت کارمند رئیس یا همکاران خود را در لیست دوستانش در فیسبوک قرار داده و 68 درصد از کارمندانی که در توئیتر عضو هستند، همکاران و رئیس خود را در توئیتر دنبال میکنند.
تصرف غیر مجاز در اموال دیگران که از آن به خوردن مال حرام یا همان لقمه حرام یاد می شود؛ خواه ناخواه آثاری را در پی دارد که می توان آنها را با وضوح و تاکید قابل توجه ای در منابع دینی و کلام بزرگان آیین مشاهده کرد.
آنچه در ادامه می آید آثاری است که اثرات لقمه حرام است و فراری از آن نیست. به این امید که این نکات هشداری باشد برای همگان تا بیش از پیش در نوع و راه آنچه به دست می آوریم دقت کنیم. نکته آخر اینکه فراموش نکنیم که، پیشگیری همیشه به خصوص در این مورد بهتر و آسان تر از درمان است.
نماز بی ارزش و دعایی که شنیده نمی شود
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: مَنْ أَکَلَ لُقْمَةَ حَرَامٍ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلَاةٌ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً؛ نماز کسی که لقمهاش حرام است تا چهل روز از ارزش چندانی برخوردار نیستوَ لَمْ تُسْتَجَبْ لَهُ دَعْوَةٌ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً و تا چهل روز دعای او مستجاب نمی گردد وَ کُلُّ لَحْمٍ یُنْبِتُهُ الْحَرَامُ فَالنَّارُ أَوْلَى بِهِ و هر مقدار از بدن که پرورش یافته لقمه حرام باشد سزاوار آتش و سوختن است.(1)
در حدیثی قدسی آمده است که خداوند متعال می فرماید: فَمِنْکَ الدُّعَاءُ وَ عَلَیَّ الْإِجَابَةُ فَلَا تَحْجُبْ عَنِّی دَعْوَةً إِلَّا دَعْوَةَ آکِلِ الْحَرَامِ؛ بنده من! تو دعا کن؛ من اجابت می کنم. بدان که تمام دعاها به پیشگاه اجابت من می رسد؛ مگر دعای کسی که مال حرام می خورد.(2)
شخصی به محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله شرفیاب شد. به آن حضرت عرض کرد که دوست دارم دعایم مستجاب شود؛ چه کنم؟ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: طَهِّرْ مَأْکَلَکَ وَ لَا تُدْخِلْ بَطْنَکَ الْحَرَامَ؛ لقمهات را پاک کن [تا مبادا به حرامی آلوده باشد] و مراقب باش هیچ نوع حرامی را مصرف نکنی.(3)
امام صادق علیه السلام فرمود: اگر کسی با مالی که از راه حرام بدست آورده است عازم حج شود هنگامی که لبیک می گوید جواب رد به او می دهند که لَا لَبَّیْکَ وَ لَا سَعْدَیْکَ که این نشان از مردودی عمل اوست اما اگر مال او از راه حلال کسب شده باشد پاسخ مثبت به او داده می شود که لَبَّیْکَ وَ سَعْدَیْکَ و این نشان از قبولی عمل(9) او خواهد بود.
یکی از شبهات رایج در مورد قانون اساسی و نظام جمهوری که هموراه از سوی مخالفان نظام مطرح میشود این است که چرا باید نسلهای فعلی و آینده، تن به پذیرش نظامی دهند که پدران آنها تأسیس کرده و یا به آن رأی دادهاند، درحالی که خواستهها و نیازهای هر نسلی متفاوت از نسل قبلی است؟
مقام معظم رهبری در دیدار اخیرشان با اعضای مجلس خبرگان مباحثی بدیع و قابل توجه را دربارهی نظام سازی، ولایت مطلقهی فقیه، انعطاف پذیری و ... مطرح نمودند، که بی تردید ریشه در فلسفه سیاسی ایشان دارد. در همین راستا «حجت الاسلام دکتر محسن مهاجرنیا» به درخواست برهان و طی یادداشت شفاهی زیر، به تبیین این بخش از فرمایشات معظمله پرداخت. گفتنی است دکتر مهاجرنیا در گذشته تحقیق و پژوهش گستردهای دربارهی فلسفهی سیاسی حضرت آیتالله خامنهای انجام دادهاند و برهان نیز در این زمینه با ایشان مصاحبهای اختصاصی ترتیب داد که با عنوان «آیا در فلسفهی سیاسی آیتالله خامنهای حقوق شهروندی جایگاهی دارد؟» منتشر شد.
در صحبتهای مقام معظم رهبری حدود پنج نکته مهم به نظر میرسید؛ از جمله تأکید بر اصول و مبانی نظام، معنای ولایت مطلقه، ارگانیک بودن ولایت و در نهایت بحث مردمسالاری دینی. قبل از این پنج نکته لازم است مقدمهای را بیان کنم. توجه به شأن نزول این صحبت مهم است که در حضور اعضای مجلس خبرگان رهبری بیان شده است. خبرگان مهمترین نهادی است که در چارچوب ولایت فقیه شکل گرفته و به نوعی نقش تقدمی حتی بر خود ولی فقیه دارد، یعنی خبرگان رهبری در چارچوب نظام ولایت فقیه نسبت به ولی فقیه و رأس هرم، به نوعی تقدم زمانی دارد.
مقام معظم رهبری در حضور چنین جمعی روی این پنج نکته به عنوان مهمترین دغدغهای که امروز برای ایشان مطرح است، تأکید میکنند و بعد از سی و چند سال پس از انقلاب این بحث را مطرح میکنند. مهمترین نکات را باید در این چند موضوع دید:
اول؛ بحث ناظر به بسترها، زمینهها، مسایل مختلف و ضرورتهایی است که ایشان احساس کردهاند. در واقع متأخر به بسترها و زمینههای سیاسی اجتماعی، تاریخی و فرهنگی است که اکنون در جامعه و جهان وجود دارد. بنابراین وقتی میگویند که ما روی اصول باید تأکید بکنیم بعد تأکید میکنند نباید تحت تأثیر عقلانیت مدرن غربی واقع بشویم و انعطاف پذیری به این معنا را رد میکنند. این مباحث ناظر به این است که مقام معظم رهبری در دورهای بحث مینمایند که چالشهای تفکر دینی با تفکر غربی به صورت جدی مطرح است.
دوم؛ ایشان به نیازها و مقتضیاتی که امروز در ایران و کشورهای اسلامی در حال تحول و انقلاب و همین طور در کل جهان وجود دارد، پاسخ میدهند، یعنی در خلاء صحبت نمیکنند و بحث صرفاً نظری نیست بلکه یک مقولهی عینی و واقعی و در جامعهی امروزی مطرح است و پاسخی را به آن میدهند.
سوم؛ وقتی وارد بحث نظام سازی و مردم سالاری دینی میشوند در واقع آن الگوی مطلوبی را که در گذشته تحت عنوان «مردم سالاری دینی» مطرح کرده بودند و نیز الگوی جمهوری اسلامی امام راحل را تبیین میکنند. موضوع ولایت فقیهای که ایشان در این دیدار طرح کردند نگاهی تبیینی است به آن نظریهی مردم سالاری دینی که در گذشته مطرح شده و هنوز پروندهی آن باز است؛ یعنی یک نظریه را طرح کردهاند مرتب به آن تکمله میزنند و در هر بحثی، گوشهای از آن بحث را تکمیل میکنند. بنابراین صحبتهای مقام معظم رهبری را باید با توجه به این سه نکته تبیین کرد که اول، ناظر به شرایط است. دوم، ناظر به نیازها است و سوم، ناظر به تبیین آن الگویی است که در ذهن ایشان وجود دارد.
اما پنج نکتهی اصلی:
1- در آغاز بحث، ایشان در مقولهی نظام سازی ورود پیدا کردند در تأکیدی که بر اصول و مبانی داشتهاند فرمودند که پیشرفت باید مبتنی بر این اصول باشد. تأکید بر اصول و مبانی به نوعی ناظر به چالش سنت و مدرنیته است، چالش آموزههای دینی با آموزههای غربی و به تعبیر امروزی، آموزههای تجربی به صورت جدی مطرح است. افرادی هستند که اصرار بر این دارند که ما باید از تجربهی مدرن دنیا استفاده کنیم، باید در سیستم اقتصادی، بانکداری، مسایل سیاسی، اصل نظام و ... از تجربهی بشری استفاده کنیم. از عقلانیت وجود بشر که عمدتاً غربی است و از دستآوردهای دنیای امروز استفاده کنیم و بسیاری به این سمت میروند که اگر حتی این دستآوردها و عقلانیت بشری امروز با اصول و مبانی هم اصطکاک پیدا کرد و تعارض داشت ما از اصول و مبانی دست برداریم.
2- راجع به نظامسازی،ایشان به دو مسأله اشاره کردند؛ یکی را تصریحاً و دیگری را تلویحاً، ایشان فرمودند نظامسازی، دفعی نیست، مداوم و جاری است. ممکن است تصور شود که وقتی نظامی را میسازیم و انقلابی را میکنیم بعد از این، تکلیف ما تمام شده است چرا که نظام به وجود آمد، قانون اساسی برایش نوشته شد و تکلیف از ما ساقط گردید. ایشان فرمودند این تفکر یک بارهای و دفعی در نظامسازی اسلامی مردود است. نظام اسلامی یک چیز استدامهای است یعنی مرتب باید ترمیم، اصلاح، تصحیح و رفع نواقص بشود و رو به تکامل و رو به جلو پیش برود؛ انعطاف پذیری داشته باشد. این مبانی که نظامِ نظامسازی نیاز مداوم به ترمیم دارد، نکتهی بسیار دقیق و اساسی و پاسخی است به بسیاری از شبهاتی که در این مدت مطرح شده است. نظامسازی یک مسألهی دفعی نیست که مثلاً اگر تشکیل دادند بگوییم تمام شد و 20 سال ،30 سال و 40سال بعد بگوییم این نظام آن موقع تثبیت شده است.
اینجا پاسخ یکی از اشکالهای رایج را هم میبینیم. همواره از سوی مخالفان نظام این شبهه مطرح میشود که نظامی توسط پدران ما مثلاً بیست، سی سال پیش تأسیس شده ما میخواهیم یک فکر دیگری را تولید کنیم و نظام دیگری تأسیس کنیم. تأکید ایشان بر این است که ما این نظام را به طور دایم پرورش دهیم. تأسیس نظام یک باره نیست که بعدها دیگران بگویند ما که آن موقع نبودهایم. این دقیقاً پاسخی است به این شبهه، یعنی یک نظام اسلامی، نظامی است که مرتب با توجه به نیاز نسلهای نو، افکار جدید و نظریات جدید خودش را بازسازی میکند و به طور دایم در درون این نظام بازشناسی، بازنگری و بازسازی اتفاق میافتد. این نظام به طور دایم به روز میشود تا تمامی نیازها، خواستهها و مطالباتی که مردم این زمان میخواهند در درون این نظام خودش را نشان بدهد و به طور دایم بازسازی بشود.
3- این انعطاف پذیری، تکمیل، و رفع نواقص رو به جلو است. یک وقتی است که کسی انعطاف به خرج میدهد که نوعی قهقرایی است. از بعضی از دیدگاهها و خواستهها عدول میکند تا خودش را منعطف نشان دهد. ایشان تأکید کردند ما نباید در مقابل فشارهای بیرونی انعطاف پذیری به این معنا داشته باشیم که از اصول و مبانی دست برداریم، این یک سیر قهقرایی است. به عنوان مثال در بحث قصاص، دیه و ... فشارهای بیرونی باعث میشوند که گفته شود که بالاخره در عقلانیت غربی قصاص چیز بدی است، دیه چیز بدی است و ما بیاییم خودمان را منطبق به همانها کنیم. ایشان فرمودند که تحول رو به جلو و تکاملی مد نظر است، نه تحول به سمت غرب.
معظمله در نهایت فرمودند معنای ولایت مطلقه هم همین است یعنی ولایت مطلقه را به این معنا گرفتهاند که ولایت فقیه دائماً دنبال تحول و تکمیل و اصلاح و انعطاف و رفع نواقص از نظام اسلامی است یا به تعبیر من دائماً دنبال بازشناسی، بازنگری و بازسازی است. این برخلاف آن دیدگاه در باب ولایت مطلقه است که مطلقه را به معنای چیزی در نظر میگیرند که سر از استبداد و دیکتاتوری در میآورد یعنی در تمامی حوزهها و کارهای تصمیمگیری و تصمیم سازی به یک نفر برمیگردد و آن یک نفر براساس خواستههای شخصی خود اقدام میکند. هر طوری که دلش میخواهد، تصمیم میگیرد، این میشود ولایت استبدادی که در کارهای شخصی و فردی تا کارهای نظامی نظام و اجتماعی، تمامی حوزهها ممکن است این ولایت وجود داشته باشد. ایشان تأکید فرمودند که مطلقهای که ما داریم، ولایتی است که مبتنی براصول است یعنی دقیقاً ولایت دینی و اسلامی است. تخطی از اصول مساوی با انهدام و نابود شدن اصل ولایت است و تخصصاً از ولایت فقیه خارج میشود. بنابراین اولاً متکی بر اصول است. ثانیاً یک ولایتی مبتنی بر اسلام اصولگرایانه است و ثالثاً اصلاحگرایانه است و دائماً به دنبال احیا و تکامل خودش است. از این رو تعبیر ولایت مطلقه را ایشان به معنای انعطاف پذیری در اصل نظام و تحول بیان کردند.
بعد تحول را باز به دو معنا توضیح دادند که گاهی تحول تکاملی است و گاهی قهقرایی. فرمودند که اگر ما خودمان را به صورت ارادی و داوطلبانه با برنامه، با تکنولوژی متحول نکنیم، تحول بر ما تحمیل خواهد شد و آن تحول دیگر تکاملی نیست و ممکن است قهقرایی باشد. آن تحولی که در آن ارادهی بیگانگان ما را متحول بکند، کنترلش دست ما نیست.
4- نکتهی مهم دیگری که در بحث ایشان مطرح بود، این است که فرمودند ولایت فقیه یک دستگاه است. این پاسخی است به افرادی که میگویند یا فکر میکنند که ولایت فقیه یک نفر است. فکر میکنند ولی فقیه شخصی است که خواستههای او در همه جا اعمال و تصمیم میسازد و نیز تصمیم میگیرد و اجرا میکند و داوری و فصل الخطابی در همهی امور دارد، از این رو آنها شائبهی استبداد را پیش میکشند. ایشان فرمودند ولایت فقیه یک دستگاه است، وقتی نگاه دستگاهوارگی داشتید و تعبیر به نظامسازی کردید، یعنی نظام اسلامی یک سیستمی است که اجزای آن به صورت ارگانیک مکمل هم هستند. بعد فرمودند که در رأس آن ولی فقیه عادل، متقی و واجد شرایط خاص هست. در سیستم سنتی ما از همان آغاز عصر غیبت وقتی بحث ولایت فقیه را به صورت گسترده مطرح کردند، هیچ وقت ولایت فقیه محقق نشد از این رو بحثهای ما جنبهی نظری پیدا کرده است.
بحثهایی که ناظر به واقعیت خارجی نیست، بیشتر بحث روی مشروعیت ولی فقیه است، مشروعیتی که نیابت دارد از امام عصر و در جامعه حکومت میکند از این رو تمامی بحثهای ما روی خود ولی فقیه متمرکز شده است و این شائبه هست که ولی فقیه یک شخص است، یک فرد است و نظام حکومتی، دستگاه حکومتی، دستگاه اجرایی و تقنینی و قضایی و آییننامه ندارد. دستگاه داخلی و خارجی و بخشهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ... ندارد. در حالی که با انقلاب اسلامی و با تفکر امام راحل و بحث مردم سالاری دینی که مقام معظم رهبری به صورت جدی تعقیب میکنند، دیگر ولایت فقیه را در قالب فرد نمی بینند. وقتی میگوییم مشروعیت ولایت فقیه، فقط مشروعیت ولی فقیه مطرح نیست، مشروعیت دولت هم مطرح است، دولتی که در این نظام کار میکند باید مشروع باشد، زیر مجموعهی ولی فقیه هم باید مشروع باشد، خود ولی فقیه مشروعیت را از راه روایات و مبانی میگیرد و این دستگاهی که با او کار میکنند و نقش مشاور و بازوی اجرایی و تقنینیی دارند، باید مشروعیت داشته باشند.
5- نکتهی آخر این است که رهبر انقلاب از آن اصول و معنای ولایت، یک دفعه به بحث مردم سالاری دینی توجه کردند، معنایش این است که مجموعهی این اصول و این نظامسازی و ولایت مطلقه و ... باید یک الگو درست بکنند به اسم مردم سالاری. در واقع برآیند تمامی بحثها این است که ما یک الگوی مطلوب نظام دینی داریم که اسمش را مردم سالاری دینی گذاشتهایم. این مردم سالاری دینی را به عنوان یک هدیه، باید به جهان و کشورهای در حال تحول و انقلاب صادر کنیم. البته تعیبر ایشان صادر نبود، تعبیر ایشان این بود که ما این را به دنیا به عنوان بهترین هدیه و برآیند تفکر و نظامسازی دینی هدیه کنیم. تأکید کردند که وقتی ما به کشورهای اسلامی این را ارایه میدهیم، بخشی از این کشورهای اسلامی اهل سنت هستند آنها الگوی نظام ولایت فقیه ما را چه بسا به این شکل قبول نداشته باشند از این رو فرمودند که ما هدیه را میدهیم اما هیچ تحمیلی، هیچ توصیهی تحمیلی نمیکنیم. آنها بر این اساس، نظام خودشان را شکل بدهند نه اینکه نسخهی ما را بخواهند آنجا پیاده کنند.
لازم به یادآوری است تمام منابع فقهی اهل سنت، ولایت فقیه را دارند. نظرهای فقهی فقهای بزرگ اهل سنت مانند: «غزالی»، «ماوردی» و «خواجه نظام» همین را میگوید. بسیاری از فقهای معاصرشان هم وقتی به نظام حکومتیشان میرسند میگویند امر دایر است به این که یک حاکم جائر فاسق بیدین حاکم باشد یا یک فقیه. همه میگویند بهتر است فقیه باشد حتی بعضی از فقهای اهل سنت مانند ماوردی شرایط ولی فقیه را بسیار سختتر از دیدگاه تشیع گرفتهاند، برای ما مثلاً قریشی بودن شرط نیست یعنی کسی فقیه میشود حتماً بایستی سید باشد، ولی ماوردی میگوید که شرط است باید قریشی یعنی سید باشد.
بنابراین رهبری تاکید کردند این الگویی است که ما اگر این را به کشورهای اسلامی صادر بکنیم مطمئناً این را به عنوان یک هدیه و بدون اینکه هیچ زوری هم در آن باشد میپذیرند و در نظام آینده شان استفاده خواهند کرد.
ممکن است این سؤال پیش بیاید که امام(ره) تعبیر دیگری از ولایت مطلقه فقیه داشت و میفرمود عین ولایت رسولالله است حالا رهبری تعبیر انعطاف را به کار بردند آیا اینها با هم تعارض ندارند؟
در پاسخ باید گفت بین تعبیری که امام راحل فرمودند و مطلقهای که مقام معظم رهبری به عنوان انعطاف پذیری رو به کمال تعبیر کردند، هیچ تناقضی وجود ندارد زیرا خود امام راحل هم وقتی که ولایت مطلقهی فقیه را مطرح میکنند، تأکید دارند که نظام اسلامی وقتی با بنبستهایی مواجه میشود، نمیخواهد به سوی قهقرا برود، نمیخواهد عقب گرد کند، نمیخواهد منفعل و تابع غرب بشود.
نظام اسلامی بر اساس اصول و مبانی وقتی با بنبستهایی مواجه میشود، یک فقیه عادل میتواند گره گشا باشد یعنی نظام انعطاف پذیر باشد و هر جا با رکود با بن بست با تقلب با تحجر مواجه میشود، خودش را اصلاح بکند. انعطاف پذیری ولایت فقیه تعبیر بسیار زیبایی بود که نظام در مسیر خودش در فرآیند تکاملی خودش در جا نزند. هر جا با مشکل مواجه شد، هر جا بنبستی ایجاد شد، بتواند خودش را از این سطح و از این دیوارهایی که جلوش به وجود میآید، عبور بدهد.
************
نویسنده:حجت الاسلام و المسلمین دکتر محسن مهاجرنیا؛ رییس گروه سیاسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهی اسلامی و مسوول انجمنهای علمی حوزهی علمیه
تاثیر برنامه غذایی بر اخلاق
رژیم غذایی شما می تواند خوش اخلاق یا بداخلاق تان کند رابطه بین غذا و خلق وخو که برخی به آن «مود» می گویند موضوع مطالعات متعددی هم در سطح جانوری و هم انسانی بوده و ثابت شده است که بین این دو ارتباطی فراوان وجود دارد. می توان گفت تغذیه به چند شکل می تواند روی مود اثر بگذارد. یکی به وعده های غذایی و حجم آن مربوط می شود و دیگری از نظر ترکیب غذا . در ضمن، مطالعات نشان داده اند تأثیری که تغذیه بر مود می گذارد در واقع در اثر تأثیری است که بر میانجی های عصبی اعمال می کند. در بین میانجی های عصبی می توان به سروتونین، دوپامین و نوراپی نفرین اشاره کرد که سروتونین مهم ترین آن ها است. بنابراین عادات غذایی هستند که می توانند اثر مثبت و یا منفی بر خلق وخو داشته باشند که در ادامه می توانید با آن ها آشنا شوید.
1- مراقب نظم غذایی باشید! توصیه ای که ما متخصصان تغذیه به همه افراد چه سالم و چه بیمار داریم داشتن نظم در وعده های غذایی است. این مسئله بسیار اهمیت دارد و روی خلق وخوی افراد تأثیر می گذارد. در افرادی که نظم غذایی مناسبی ندارند، مثل کارمندان به ویژه کارمندان بانک که به لحاظ شرایط حرفه ای خود ممکن است صبحانه بخورند یا خیر یا خیلی سریع صبحانه ای جزیی میل کنند، این موضوع دقیقا روی مودشان تأثیر می گذارد. این افراد با دسته زیادی از افراد در ارتباط هستند و بار روانی سنگینی روی آن ها است و در نتیجه کم تحمل می شوند و حتی از کوره درمی روند. عین این مسئله را به شکل دیگر در راننده ها به ویژه رانندگان اتوبوس می بینیم. کار این افراد از صبح زود شروع می شود و اکثرا وعده های منظم غذایی ندارند و گرچه اکثرا افراد مهربانی در خانه هستند، سرکار به دلیل بار روانی که در کار وجود دارد و به بی نظمی غذا یی اضافه می شود، پرخاشگر می شوند و دست خودشان هم نیست. کمبود ریزمغذی ها مطمئنا روی خلق وخو تأثیر می گذارد. کمبود ریزمغذی ها به ویژه ویتامین های گروه b یعنی b2، b6 و نیاسین قطعا اثرهای خیلی بدی بر خلق وخو می گذارد و سبب بی خوابی می شود جالب است بدانید که به صورت تجربی هر انسانی در زندگی روزمره شاهد این مسئله بوده است. یک مثال بارز ارتباط وضعیت تغذیه و به ویژه عادات غذایی با خلق وخو در ماه مبارک رمضان است که به هر حال به نوعی افراد را تحت تأثیر قرار می دهد. همین که نظم غذایی افراد به هم می خورد دست کم در هفته اول تغییراتی در افراد نظیر خواب آلودگی و خستگی بروز می کند تا زمانی که فرد با وعده های جدید غذا یی سازش پیدا کند. البته راه حل این مسئله دست هر یک از ماست . به طوری که با میان وعده های کوچک مثل میوه ها که قابل حمل و صرف در زمان کوتاه هستند یا با مصرف یک ناهار سبک به شکل ساندویچ ساده می توان جلوی این مسایل را گرفت. منظور از ناهار ، مصرف غذاهای سرخ شده یا غوطه ور در روغن نیست. ناهار می تواند نان و پنیر یا یک تکه سینه مرغ باشد که در زمان کوتاه ظرف نیم ساعت با آرامش صرف شود.
2- وعده های حجیم نخورید! وعده های غذایی حجیم که بخشی از آن به نظم غذایی ارتباط دارد، می تواند تأثیر نامطلوبی بر خلق وخو بگذارد. کسانی که فاصله زمانی بین مصرف صبحانه و ناهار شان طولانی می شود و در نهایت یک وعده حجیم به عنوان ناهار دریافت می کنند، حالت پری، سنگینی و خواب آلودگی شدیدی پیدا می کنند و از محیط اجتماعی که فرد باید با آن تعامل داشته باشد، جدا می شوند. در ضمن، اگر بعد از صرف صبحانه فرد یک یا دو میان وعده داشته باشد، می تواند در وعده ناهار مقدار کمتری غذا بخورد و فعال و شاداب باقی بماند.
3- مراقب ترکیبات غذایی باشید! در این رابطه مطالعات بیشتری صورت گرفته است. مشخص شده ترکیب غذا روی 3 میانجی نام برده به ویژه سروتونین تأثیرگذار است. مثلا غذا هایی که سهم کربوهیدرات به ویژه کربوهیدرات ساده بالایی دارند، می توانند در کوتاه مدت هم اثر خوبی داشته باشند هم بد که البته توضیح آن کمی پیچیده است. اگر توجه کرده باشید مصرف شکلات شادی بخش است. در واقع مصرف شکلات سبب رها شدن اندروفین می شود که خواص شبه تریاکی دارد و حالت خوشایندی به فرد دست می دهد. اما این حالت گذراست و مصرف زیاد مواد کربوهیدراتی مثل انواع پاستاها که قند بالایی دارند سبب ایجاد تغییراتی در سطح میانجی های عصبی می شود که در نهایت حالت خستگی ، خمودگی و خواب آلودگی ایجاد می کند. مطالعاتی که روی افزایش دریافت پروتئین ، صورت گرفته نشان داده اند که مصرف زیاد پروتئین سبب پرانرژی بودن بعد از خوردن آن ها می شود. در مورد چربی باید گفت، چربی غذا اگر زیاد باشد حالت خمودگی و خستگی را القا می کند ولی حذف کامل روغن از غذا نیز کار درستی نیست. رژیم بی چربی - یعنی مصرف غذاهای آب پز - کار صحیحی نیست. چربی ها به چربی خوب و بد تقسیم می شوند. 25 تا 30 درصد از کل کالری دریافتی روزانه ما که البته با توجه به شرایط کم و زیاد می شود باید از چربی های خوب مانند روغن زیتون و روغن مغز دانه ها باشد. در مطالعات جانوری دیده شده اگر چربی غذا به شکل شدید محدود شود در سطح چربی های خون یا لیکوپروتئین ها و میانجی های عصبی تغییراتی ایجاد شده و حیوان رفتار تهاجمی و تخاصمی پیدا می کند. این که این یافته در مورد انسان نیز صحت دارد یا خیر جای بحث دارد اما معلوم است که عدم تعادل در رژیم غذایی پیامدهای مفیدی نخواهد داشت.
4- زیاد گوشت نخورید! این که رژیم پرپروتئین که سهم عمده آن می تواند از پروتئین جانوری تأمین شود آیا واقعا بر خلق وخو تأثیر می گذارد یا خیر هنوز ثابت نشده است ولی به نظر می رسد اثر مثبتی نداشته باشد. اگر بعد از صرف صبحانه فرد یک یا دو میان وعده داشته باشد، می تواند در وعده ناهار مقدار کمتری غذا بخورد و فعال و شاداب باقی بماند فراموش نکنیم می توانیم عکس این مسئله را هم نگاه کنیم یعنی کسانی که روحیه تخاصمی دارند، میل بیشتری به مصرف غذاهای گوشتی دارند. پس برای آنکه خوی خشن پیدا نکنید، در خوردن گوشت زیاده روی نکنید. 5- کمبودها را جدی بگیرید! کمبود ریزمغذی ها مطمئنا روی خلق وخو تأثیر می گذارد. کمبود ریزمغذی ها به ویژه ویتامین های گروه b یعنی b2، b6 و نیاسین قطعا اثرهای خیلی بدی بر خلق وخو می گذارد و سبب بی خوابی می شود. کمبودهای حاشیه ای یا تحت بالینی که ضرورتا علامت بالینی ندارند و به طور معمول با تست های روتین آزمایشگاهی قابل تشخیص نیستند، می توانند اثرات نامطلوبی بر خلق وخو داشته باشند و عمدتا به دو دلیل ایجاد می شوند؛ یکی داشتن رژیم غذایی نامناسب مانند مواردی که ذکر شد و عدم تعادل در برنامه غذایی و دوم بسته به وضعیت فیزیولوژیک بدن در دوران بارداری یا دوران رشد یا موارد بیماری مانند افزایش دفع که فرد نیاز به دریافت بیشتر این مواد دارد. کمبودهای حاشیه ای وقتی ایجاد شود روی مود تأثیر می گذارد و یک متخصص تغذیه با ارزیابی صحیح و ابزارهایی که می شناسد، می تواند این کمبود را تشخیص دهد و حمایت های تغذیه ای را شروع کند. البته فراموش نکنید که بخشی از خلق وخو به محیط فرهنگی و اجتماعی افراد بازمی گردد و صرفا ربط دادن خلق وخو به تغذیه ساده انگاری است. بنابراین در کنار تغذیه، داشتن شیوه صحیح زندگی و ورزش نیز اهمیت ویژه ای دارد.
منبع : تبیان