سال نو مبارک...........
نظر |
با آغاز رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری دهم و حتی قبل از آن، فضای سیاسی و تبلیغاتی کشور بهطور بیسابقهای شور و حرارت گرفت. متأسفانه در این بین، بیاخلاقی و بیانصافیهایی نیز از سوی گروهها و شخصیتهای مختلف صورت پذیرفت؛ مسئلهای که رهبر انقلاب از ابتدای سال 88 تاکنون بارها درباره آن هشدار داده اند.
«موجودى که نامش آدمى است، با تمییز خوب از بد و شایست از ناشایست آدمى شده است.» ضرورت اخلاقمداری در جوامع انسانی و بهخصوص از نوع اسلامی آن، امری خدشهناپذیر است. اما اینکه چرا رعایت این امر بدیهی یکی از موضوعات اصلی و خبرساز در فضای سیاسی ایران شده است- تا حدی که رهبر انقلاب نیز دراینباره موضعگیری کنند- جای بحث دارد.
با آغاز رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری دهم و حتی قبل از آن، فضای سیاسی و تبلیغاتی کشور بهطور بیسابقهای شور و حرارت گرفت. متأسفانه در این بین، بیاخلاقی و بیانصافیهایی نیز از سوی گروهها و شخصیتهای مختلف صورت پذیرفت؛ مسئلهای که رهبر انقلاب از ابتدای سال 88 و در سخنان خود در مشهد مقدس، به کاندیداها و طرفداران آنها هشدار داده بودند. اما هرچه که فضای سیاسی کشور به برگزاری انتخابات نزدیکتر شد، این نگرانی بیشتر ظهور و بروز پیدا کرد. بیانصافی و سیاهنمایی نسبت به عملکرد دولت، دستاوردهای انقلاب اسلامی، افراد و گروههای مختلف سیاسی از جمله آنهاست.
اما حوادث و فتنه پس از انتخابات 88 به این مسئله دامن زد بهطوریکه رفتارها و گفتارهای غیر اخلاقی و غیر منصفانه همراه با هتاکی، هتک حرمت، افترا، نسبتهای ناروا و... در فضای سیاسی کشور، رشد چشمگیری داشت. رهبر انقلاب نیز به غیر از تذکرات خصوصی، بارها و به مناسبتهای مختلف، صریحاً این برخوردها را رد کردند. همچنین ایشان در آخرین رهنمودهای خود در دیدار با نمایندگان مجلس خبرگان، بار دیگر به این بیاخلاقیها اشاره کرده و خطاب به گروههای مختلف، درباره ادامه این رفتارها هشدار دادند.
به دلیل اهمیت موضوع و تکرار هشدارهای حضرت آیتالله خامنهای نسبت به این مسائل، در گزارشی به بررسی مواضع ایشان درباره رعایت موازین اخلاقی و خارج نشدن از جاده انصاف، در سال 89 میپردازیم:
هنوز از شگفتی و یا به عبارت بهتر تأسف جذب مخاطب شبکه ی «فارسی وان» درنیامده بودیم که چشممان به جمال طفلی نوظهور از دامان استعمار پیر روشن شد. شبکهای به نام «من و تو» و به کام همان که روز و شبش و تمام و دل مشغولیش استحاله ی فکر من و توست...
شبکه ی تلویزیونی «من و تو »، از 28 اکتبر مقارن با 6 آبان 1389 برنامه های خود را بر روی ماهواره ی هاتبرد شروع و با ارایه برنامه های تفریحی و سرگرمی با جهتگیری خلاف شئونات اخلاقی و بومی مردم ایران عملاً مکمل شبکه هایی همچون «فارسی وان» است. این شبکه متعلق به شرکت تلویزیونی مرجان است و از بریتانیا پخش میشود.
نکته ی ابتدایی انتخاب اسم برای این شبکه است ، دست اندرکاران آن با انتخاب اسم «من و تو» عملاً خواستار تعامل و ارتباط با مردم ایران هستند و سیاست خود را پخش فیلم، سریال، اخبار و گزارشهای متنوع قرار دادهاند.
باید دقت داشت که مخاطب هدف این شبکه، «مادران و زنان» جامعهی ایران است و در این راستا سعی شده با چاشنی هایی از جمله آشپزی، طنز و حتی رقص به جذب مخاطب هدف خود بپردازند. استفاده از خوانندگان خارجنشین و کپی برداری از برنامه های شبکه های انگلستان دیگر استراتژی این شبکه است.
بماند که آمریکا چه روابطی با حاکمان مصر، لیبی و یمن داشت اما وقتی خیزشهای مردمی به اوج خود رسید؛ خیلیها تصور کردند عکس رؤسای مجلس و رییسجمهور ایران با دولتمردان این کشورها به منزلهی مهر تأیید ایران بر رفتارشان بوده و امروز ناگهان تغییر موضع داده است.
وقایع اخیر در خاورمیانه را میتوان از دو منظر مورد بررسی قرار داد؛
نخست دیدگاه استقلالطلبانه که بر اساس ادبیات ضدامپریالیستی و ضدصهیونیستی پایهریزی شده و هدف آن مقابله با نفوذ آمریکا در منطقه است. این دیدگاه معتقد است بعضی از کشورهای غربی با هدف تسلط سیاسی و اقتصادی بر منطقهی خاورمیانه و جهان اسلام سعی دارند سیاستهایی در راستای منافع خود، در این بخش از جهان اعمال کنند.
دیدگاه دوم، ادبیاتی بر پایهی دفاع از آزادی دارد یعنی اگر گروه اول بر استقلال تأکید میکند گروه دوم خواهان آزادیهای فردی هستند که در غرب بسیار رواج دارد مثل برهنگی و استفاده از محصولاتی که در شرع اسلام استفاده از آنها جایز نیست و هدفشان از طرح آزادی بیان، همین است.
نظرات رهبران انقلاب اسلامی ایران از ابتدای پیروزی انقلاب و حتی قبل از آن بیشتر به گروه اول نزدیک بوده؛ یعنی مباحث استقلالطلبانه بیشتر مورد توجه بوده است. دلیل مخالفت دولت آمریکا، رژیم صهیونیستی و دولتهای مرتجع منطقه با جمهوری اسلامی نیز همین امر به نظر میرسد زیرا یک سیاست استقلالطلبانه از مبادین اسلام برداشته شده است.
پس از پایان یافتن جنگ تحمیلی عراق علیه ایران- که با تحریک همین کشورها صورت گرفت- ادبیات و اصلاحات خشن علیه ایران، از زبان مقامهای رسمی این کشورها در دیدارهای دیپلماتیک وجود داشته است ولی اصالت مخالفت مجموعهی دولتهای دیکتاتوری با جمهوری اسلامی یکی از شفافترین مسایل در سیاست بینالملل و خاورمیانه بوده و هست.
در نتیجه این ادعا که روابط جمهوری اسلامی ایران با دیکتاتورهای منطقه خوب بوده، ادعایی نادرست است چرا که روابط این دولتها بیش از ایران، با دولت آمریکا و حتی رژیم صهیونیستی، حسنه بوده است. حتی برخی از این دولتها همپیمان و شریک آمریکا بودهاند در حالیکه از نخستین روز پیروزی انقلاب تا امروز، نظام جمهوری اسلامی سیاست کلانش مخالفت با سیاستهای آمریکا در منطقهی خاورمیانه بوده است.
نکته ی دوم، در رابطه با مسایل حقوق بشر است. جمهوری اسلامی بر اساس خواستههای اسلامطلبانه پایهریزی و ایجاد شده است؛ به عبارت دیگر یکی از مبانی استقلال، استقلال در حوزهی فرهنگی و مخالفت با فرهنگ بیبندوباری غرب است که همواره آن را به مردم منطقه تحمیل کردهاند.
جمهوری اسلامی بیشک، با بیبند و باری یعنی همان چیزیکه غرب آن را آزادی میداند، مخالف است. جمهوری اسلامی مردم را مستحق آزادی از یوغ استعمارگران میداند تا از نظر سیاسی بتوانند دولتهای مردمی خود را انتخاب کنند؛ این امر دقیقاً خلاف دیکتاتوریهای موجود در منطقه است که ژست آزادی فردی میگیرند و آن را در حوزهی مشروبخواری و بیحجابی به مردم ارایه میدهند؛ در عین حال در حوزهی آزادیهای سیاسی کاملاً مستبدانه عمل میکنند. به عبارت دیگر؛ در حوزهی آزادی نیز، جمهوری اسلامی نه تنها در منطقهی خاورمیانه اول است بلکه مفتخر است که این آزادی در ایران به معنی بیبندباری فردی القا نشده است.
از طرف دیگر در حال حاضر سه نوع جریان در حکومتهای خاورمیانه وجو دارد: نخست جریان استقلالطلبانه همانند ایران؛ دوم جریان دستنشانده بودن و وادادگی؛ و سوم جریان مقاومت که در برخی از کشورها دیده میشود که در دولتها و مقامهای مسؤول نیست مانند حرکتهای مردمی که امروز در خاورمیانه شکل گرفته است. از طرف دیگر، حرکتهایی وجود دارد که نگاهشان به سوی غرب است یا غربزده و علاقهمند به غرب هستند اما در دولت و مقامهای مسؤول وجود ندارند؛ مانند این که در ایران گروههایی است که متمایل به غرباند ولی نتوانستهاند دولت را به دست بگیرند.
این تنوع جریانها در خاورمیانه موجب شده تا آمریکا طی برنامهریزیهای بلند مدت، سکولارها و غربزدهها را در خاورمیانه، ـ چه مانند مصر در دولت باشند و یا کسانی که مانند ایران در قدرت نیستند، را ـ حمایت و تقویت کند تا دولتها را مطیع خود کرده و بر همپیمانانش در منطقه بیفزاید. بنابراین طبیعی است که جمهوری اسلامی با نفوذ غرب و آمریکا مبارزه کند؛ و این مبارزه هم در حوزهی سیاست خارجی و هم سیاست داخلی وجود دارد؛ یعنی نظام وظیفه و رسالت خود میداند که با هر نوع حرکتی که دولت ایران را به مطیع غرب تبدیل کند، مبارزه نماید. ممکن است برخیها از این اقدام به عنوان سرکوب یاد کنند ولی اصالت این امر کاملاً درست است و باید هم همینطور باشد؛ یعنی جمهوری اسلامی نباید اجازه دهد غرب بتواند مصر و تونس دیگری را در ایران پیاده کند و در عین حال کاملاً طبیعی است که همپیمان و شرکای آمریکا در منطقه بخواهند، ایران نیز راهی همانند آنان را بپیماید و شریک ایشان شود؛ و وظیفهی هر دولتی است که با این روش برخورد کند و اجازه ندهد دیکتاتورهای منطقه چنین طرحی را پیاده کنند؛ این تقابلی است که اکنون در خاورمیانه وجود دارد و در آینده نیز وجود خواهد داشت.