روزنامه "ایلانه دیان" رژیم صهیونیستی پرده از نحوه فعالیت و جنایات یگان 504 ارتش این رژیم پرده برداشت و نوشت که این یگان دارای عملیات مخفیانه قتل و آدم ربایی است.
روزنامه صهیونیستی "ایلانه دیان" تاکید کرد: «یگان 504 ارتش رژیم صهیونیستی به کار سربازگیری و تربیت سربازها به عنوان یک جاسوس مشغول است. این سربازها در طول دوران آموزشی خود، بارها از سطح یادگیری متعارف عمل جاسوسی فراتر رفته و به تعلیم سطوح آموزش قتل نیر رسیده اند.»
بر اساس این گزارش، این یگان تاکنون رسوایی های امنیتی زیادی را مرتکب شده و مقامات ارشد این یگان نیز به دزدی، خیانت و فضایح اخلاقی دست زده اند.
"دورن عمیر"، سرهنگ بازنشسته ارتش در یگان مذکور نیز ضمن تأکید بر گسترش رسوایی و فضاحت در این یگان گفته که این یگان افراد زیادی را ربوده است.
روزنامه صهیونیستی در ادامه تحقیق خود آورده است: «یکی دیگر از این رسواییها، نحوه فعالیت "جان الراز" در این یگان است. جان الراز از منفی ترین چهره های رژیم صهیونیستی است که تاکنون در این رژیم شناخته شده است. وی در عملیات قاچاق اسلحه و عملیات قتل دست داشته و در این زمینه نیز با "جورج خلیل" جاسوس لبنانی همکاری میکرده است.»
بر اساس این گزارش، جورج خلیل از سوی جان الزار درسال 1988 میلادی (1367) به داخل سرزمین های اشغالی برده شد و تاکنون خبری از وی در دست نیست. جان الزار ادعا کرده است که جورج به لبنان بازگردانده شده، ولی همسر وی این ادعا را رد کرده است.
نظر |
مریم رجوی سرکرده گروهک تروریستی منافقین، به دنبال خروج نامشان از لیست گروههای تروریستی از سوی دولت فرانسه طی سخنرانی در جمع تعدادی از نمایندگان مجلس فرانسه، ضمن "اپوزیسیون" نامیدن خود اذعان کرد که در اغتشاشات ایران "دست موثری" بوده است.
باشگاه خبرنگاران، رجوی اقدام اخیر دولت فرانسه در حذف نام آنها از گروهک تروریستی را حمایت از مقاومت و جریان مخالف نظام در ایران دانست و منافقین و سایر ضد انقلاب ها را مبارزین راه آزادی و دموکراسی در ایران نامید.
وی این اقدام نمایندگان فرانسه را شرافتمندانه (!) و بجا دانست و از آنان تشکر کرد و خواستار نجات جان ???? تن از ساکنان کمپ اشرف شد.
رجوی حذف نام گروهکشان از لیست تروریست های فرانسه را نشان مشروعیت دادن دولت فرانسه به اقدامات ضد بشری شان دانست.
وی "اشرف" را الهام بخش و امید جوانان ایرانی اعلام کرد که ایران و دولت عراق کمر به نابودی آن بسته اند.
وی خواستار تغییر نظام در ایران شد و در این راه حمایت و دفاع دوستان غربی اش از اشرف را ضروری عنوان کرد.
رجوی در سخنان مضحک خود، دو سارق مسلح اعدام شده در ایران را "شهید راه سیاسی" نامید و با سیاه نمایی تلاش کرد دو برادر سارق مسلح اعدام شده در زندان دستگرد اصفهان را مبارز سیاسی بنمایاند.
دولت های غربی در تلاش روزافزون خود برای سرپوش نهادن بر اعتراضات فراگیر مردمی نسبت به دیکتاتور منشی سیاسی و مالی دولت های خود، به حرکات کمونیست مآبانه و سانسور روی آورده و در همین حال، با نشان دادن مثالی روشن از دورویی، دولت های دیگر جهان را به اعطای آزادی های اینترنتی به شهروندان خود فرا می خواند.
دولت های آمریکا و انگلیس در حالی که دیگر کشورها نظیر چین را متهم به فیلترینگ و نقض آزادی بیان می کنند، خود با اعمال فشار بر سایت های اینترنتی و شبکه های اجتماعی نظیر یوتیوب،گوگل و فیس بوک، فیلم ها و محتویات اعتراضی مردم کشور خود را سانسور و حذف می کنند.
پایگاه تحلیلی "اینفو وار" به قلم "پائول ژوزف واتسون" آورده است: بار دیگر شاهد مثالی ترسناک از تلاش دولت ها در جهت محدود کردن کاربران اینترنتی هستیم. به تازگی شواهدی به دست آمده است که نشان می دهد سایت یوتیوب با سر نهادن به درخواست دولت های مختلف، تصاویر ویدئویی آپلود شده از تظاهرت مردمی و دیگر تحرکات حق طلبانه سطح جوامع را سانسور و یا حذف می کند.
راجر هیز در تلاش بود تا با استناد به قانون، غیرقانونی بودن دریافت مالیات شهرداری را ثابت کند. بنا به ادعای راجر هیز، هیچ گونه موافقتنامه ای میان شهروندان و دولت برای پرداخت این مالیات امضا نشده است. مبنای ادعای راجر هیز اصول قضایی ای بودند که قاضی را ملزم می کردند، راجر هیز را نیز همانند شهرداری به عنوان یک شخص ثالث در دادگاه بپذیرد و هیچ گونه تفاوتی میان وی و شهرداری قائل نشود.
در فاصله زمانی اول جولای تا 31 دسامبر سال 2009، شرکت گوگل بیش از 3 هزار و 500 درخواست افشای هویت اطلاعات کاربر از دولت آمریکا دریافت کرد. کم توقع ترین دولت ها در این لیست، دولت های انگلیس و هند بودند که تنها 1000 بار خواستار افشای هویت کاربران شده بودند.
رفتار یوتیوب حتی از رفتار سانسورچی های چین نیز تنفر برانگیزتر است. دولت چین حداقل عمل سانسور را بی هیچ ابایی و در برابر دیدگان عموم انجام می دهد در حالی که یوتیوب با درج عبارتی مبنی بر "امکان نمایش محتوای خواسته شده وجود ندارد" در پشت این ابراز تأسف به ظاهر محترم آمیز مخفی می شود. اگر فردی بگوید که این تصاویر مشمول قانون منع تصویربرداری از محیط داخلی دادگاه بوده و عدم نمایش آن امری توجیه پذیر است، باید به دنبال علتی برای ساده بودن بیش از حد خود بگردد. در دادگاه مربوط به اعتراض هیوز، تصاویر مربوط به زمانی بود که حتی قاضی درون محوطه دادگاه نبود و اصلاً جلسه حالت رسمی نداشت.
در سالهاى اخیر، حکومتها و سازمانهاى بینالمللى با امنیت سایبر و لزوم توجه بسیار زیاد به این مقوله روبرو شدهاند، لذا چالشهاى امنیتى در فضاى سایبر را مىتوان حد نهایت مشکلات کنونى دولتهاى مدرن دانست.
مقدمه
در سالهاى اخیر، حکومتها و سازمانهاى بینالمللى با امنیت سایبر و لزوم توجه بسیار زیاد به این مقوله روبرو شدهاند، لذا چالشهاى امنیتى در فضاى سایبر را مىتوان حد نهایت مشکلات کنونى دولتهاى مدرن دانست. البته این چالشهاى نوین مجازى در دوران معاصر، علاوهبر دولتها، بازیگران غیردولتى را نیز درگیر خود ساخته است. همانگونه که در جنگهاى نظامى، سلاحهاى سختافزارى موجودیت دولت هدف را مورد حمله قرار مىدادند، در جنگ سایبر نیز تکنولوژىهاى نوین رایانهاى، ماشین دولت، نهادهاى مالى، زیر ساختهاى حیاتى در بخش انرژى، حملونقل، و در نهایت، روحیه و عزم ملى را هدف حملات خود قرار مىدهند.(کار، 2003)
اگرچه در فضاى سایبر، حملاتى که با انگیزه سیاسى علیه دولتى رخ مىدهد، در مقوله جنگهاى سایبر قرار مىگیرد، اما توجه به این نکته مهم ضرورى است که در فضاى مجازى، همه این حملات، با هدف سیاسى سازماندهى نمىشود و چنین حملاتى که معمولا با انگیزههاى اقتصادى، یا شخصى صورت مىپذیرند، در تحلیل نهایى جزء جنگ سایبر به حساب نمىآیند. برهمین اساس، درک تمایز بین اقدامات جنگى و غیرجنگى در فضاى سایبر از اهمیت بسیار زیادى براى تدوین استراتژىهاى مناسب به منظور مقابله با این حملات برخوردار مىباشد.(مارکف، 2003)
نکته مهم دیگر در مورد جنگهاى سایبرى این است که نوع ابزار جنگى به کار گرفته شده در فضاى مجازى - بسته به بازیگرى که آن را به کار مىبرد - از درجه اهمیت متفاوتى برخوردار است. براى مثال، ممکن است حملات سایبرى گروههاى تروریستى، جاسوسان و مجرمان سازمانیافته بسیار خطرناک باشد، اما لزوما به جنگ سایبر ختم نمىشود؛ زیرا تنها اقداماتى در مقوله جنگ سایبر مىگنجند که با انگیزه سیاسى و با هدف وارد آوردن ضربه جدى به زیرساختهاى حیاتى یک بازیگر دولتى یا غیردولتى طراحى شده باشد. (ردریگوس و شانز، 2001)
نکته دیگرى که مىتوان در مورد جنگ سایبر گفت این است که امکان دارد یک دشمن در به کار بردن وسایل متعارف جنگ سخت ناتوان باشد، اما از چابکى و توانمندى بسیار زیادى براى ایجاد حملات سایبرى برخوردار باشد. علاوه براین، آنچه امروزه توانسته چهره جنگ سایبر را از جنگهاى متعارف متمایز نماید، سرعت و پیچیدگى ماهیت تهدیدات در فضاى مجازى مىباشد؛ به گونهاى که بازیگر مورد حمله قرار گرفته شده از سرعت بسیار زیاد و نیز ماهیت پیچیده تهدیدات، دچار غافلگیرى شده و نمىتواند به صورت مناسب واکنش نشان دهد و همین مساله سبب گردیده تا مفهوم پیروزى و شکست در جنگ سایبر از جنگهاى متعارف متفاوت باشد. (کرف، 2001)
مسأله دیگرى که بر شدت پیچیدگى فضاى سایبر مىافزاید، این است که در این فضا نمىتوان هیچ چارچوب اخلاقى، ارزشى یا هنجارى مشخصى براى مبارزه و درگیرى تعریف نمود. بنابراین، به نسبت ابهام و نامشخص بودن فضاى سایبر، درجه آسیبپذیرى بازیگران نیز افزایش مىیابد.
آزادی زن در خودآرایی و به نمایش گذاشتن جلوه های زنانه باعث افراط در تجمّل و توجّه به زیباییهای ظاهری می شود و این توجه افراطی، می تواند بروز اختلالهای روانی را در زن در پی داشته باشد.
پوشش و حجاب به دلیل اینکه نقش اساسی در متعادل کردن غریزه ی خود نمایی و تبرّج زن دارد، عامل مهمی برای جلوگیری از بخش بزرگی از پریشانی ها و دغدغه های فکری زن به شمار می آید؛ زیرا آزادی زن در خودآرایی و به نمایش گذاشتن جلوه های زنانه در بین جامعه، باعث افراط در تجمّل و توجّه به زیبایی های ظاهری می شود که این توجه افراطی، می تواند بروز اختلالهای روانی را در زن در پی داشته باشد.
محققان علوم رفتار در تحلیل خودنمایی بیمارگونه و برخی ناهنجاریهای پوششی برخی افراد معتقدند وقتی زن، بی حجاب و با ظاهری پر اطوار در بین مردان ظاهر می شود، ممکن است عده ای او را مورد تحسین و تکریم (ظاهری) قرار دهند. به همین دلیل وی همواره سعی می کند وضع ظاهری خود را طوری قرار دهد که بیشتر مورد پسند آنها قرار گیرد.
این کارشناسان با اشاره به آثار آغاز این رویه اخلاقی افزودند: معمولاً این گونه زنان و دختران برای اینکه محبوبتر شوند، هر روز وقت زیادی را صرف آرایش و تقلید از مدهای جدید می کنند. این روند، می تواند ناراحتیهای روانی زیادی را برای آنان ایجاد کند. نگرانی از اینکه ممکن است همیشه کارها به دلخواه پیش نرود، باعث بروز مشکلاتی برای آنها می شود. برای مثال این تصوّر که آیا با صرف این همه وقت و هزینه ی مالی توانسته اند نظر دیگران را به طرف خود بکشند و مورد پسند آنان شوند یا به عکس، مورد تمسخر و تحقیر آنان هستند، می تواند همواره ذهن آنها را به خود مشغول کند و آنها را به انسان هایی نگران تبدیل سازد.
محققان به این نکته هم اشاره کردند که دلیل بعدی که می تواند بر نگرانی آنها بیفزاید، این تصور است که هر لحظه رقیبی زیباتر از راه برسد و همچنین دلیل دیگری که باعث ناراحتی برای آنها می شود، این است که می بینند به مرور زمان از زیباییشان کاسته می شود و زنان جوانتر و زیباتر جای آنها را می گیرند و نقش آنها را در ربودن دل ها کمتر می کنند. آنها برای اینکه در این رقابت، ضعف خود را جبران کنند، دست به کارهای مختلفی می زنند؛ یعنی تنوع طلبی بیشتر در لباس، آرایش، جلوه گری و خودآرایی که البته نتیجه ی چندانی برایشان ندارد و آنها در مانده تر می سازد زیرا از شخصیت محکم درونی برخوردار نبوده اند و همواره هدفشان جلب رضایت ظاهری بوده است.
محققان در ادامه به این نتیجه اشاره کردند که هنگامی که یک زن در اثر آزادی در خودآرایی و جلوه گری به چنین احساسی رسید، به زودی متوجه می شود که در این رقابت، دیگر توان مقابله با زنان زیبا و جوان را ندارد، با گذشت زمان و مسن شدن این احساس تلخ در او بیشتر می شود؛ زیرا می بیند همان افرادی که چندی پیش خریدار به جهت دسترسی آسان و جلوه گری های زنانه اغراق شده اطراف او بودند، دیگر حاضر نیستند با او رفت و آمد داشته باشند و بهای چندانی به او نمی دهند. این مرحله ایست که زن دچار افسردگی و اضطراب می شود و از تنظیم امور شخصی و اجتماعی خود درمانده می شود و اگر پذیرای واقعیت نباشد حتی گاه دیده شده که دست به خودکشی می زند.
در همین زمینه نویسنده ی کتاب چهره ی عریان زن می نویسد: زیبایی، به نمایش برجستگیهای بدن و آرایشی که اضطراب درونی و فقدان اعتماد به نفس را پنهان می کند، نیست؛ بلکه پیش از هر چیز مدیون قدرت تفکر، سلامت و کمال نفس است. چه بسیار دخترانی که به سبب شوق دستیابی به نشانه های مقبول زیبایی و زنانگی، به اختلالات روانی و اضطراب های گوناگون مبتلا شده اند. گمان و تصور یک دختر این است که زندگی و آینده اش به اندازه ی بینی و یا خمیدگی مژههایش بستگی دارد، تا آنجا که حتی یک میلیمتر کوتاهی طول مژه نیز می تواند به مسئله ای جدی و بحرانی واقعی در زندگی او تبدیل شود.
واقعیت این است که وقتی زن تمام زیباییهای خود را در معرض تماشای عموم قرار داد، دیگر چیزی برای جلب نظر ندارد و براساس قانون عرضه و تقاضا، ارزش خود را از دست خواهد داد. در حالی که به گواه روانشناسان و محققان علوم رفتاری بر اساس یک منطق تجربی و عقلانی رعایت پوشش مناسب سبب افزایش زیبایی زن می شود.
منبع : تبیان