باید برای سعادت و خوش بختی در خانواده عوامل منطقی و درستی در دست داشته باشیم که بهترین عوامل، در آیات قرآن کریم و روایات معصومان(ع) بیان شده است.
نهاد خانواده، یکی از اساسی ترین ارکان جامعه ی بشری و بستر فرهنگ های گوناگون و زمینه-ساز خوش بختی و یا بدبختی انسان ها و ملت هاست. دین اسلام نیز - هدفش که برنامه ی سعادت و تکامل بشر است - عنایت ویژه ای به سلامت، رشد و پویایی این نهاد سرنوشت ساز دارد زیرا خانواده نهادی است که بر پایه ی ازدواج مرد و زن، شکل می گیرد و با تولید مثل، توسعه می یابد. این نهاد، اساس زندگی شخصیت انسان و مهم ترین عامل تکامل جامعه است، از این رو اسلام برای تاسیس و تحکیم این نهاد سرنوشت ساز و پیش گیری از فروپاشی آن، ره نمودهای بسیار مهمی عرضه کرده است. تامل در این ره نمودها و مقایسه ی آن ها با آن چه در سایر مکاتب درباره ی خانواده دیده می شود، به روشنی نشان می دهد که این مکتب ریشه در وحی الهی دارد و منطبق با فطرت انسانی است و برای صیانت خانواده و پیش گیری از فروپاشی آن، راهی جز عمل به ره نمودهای این آیین الهی نیست. ما در این مقاله به چند مورد از این عوامل از منظر قرآن و روایات می پردازیم.
خوش بختی در خانواده چیزی است که می توان با طرز کردار و گفتار، آن را تامین کرد زیرا خوش-بختی و سعادت خرید و فروش نمی شود وگرنه فقرا هرگز شیرینی زندگی را نمی چشیدند. این طور نیست که هرگاه ثروت وجود داشته باشد، خوش بختی خود به خود از راه برسد. البته اگر بقیه ی عوامل خوش بختی جمع باشد ثروت چیزی بسیار خوب خواهد بود. به اصطلاح، ثروت برای خوش بختی علت تامه نیست تا خوش بختی ملزوم آن باشد. "بدون تردید، کانون گرم خانواده و صفای آن، با پول، شهرت و ... ارتباط مستقیم ندارد با محبت کردن به یک دیگر و با خودیاری می توانند چنان صفا و ایمانی در دل ها به وجود آورند که خروارها پول و ثروت جای آن را نگیرد. "1(البته معنای این گفته ها تشویق به فقر نیست.)
وقتی رضایت از زندگی را خوش بختی بدانیم دیگر برای سعادتمند شدن به دنبال پول و ثروت نخواهیم بود. چه بسا خانواده های فقیری که در اوج رضایت و خوش بختی به سر می برند و با همه ی ناداری های شان احساس خوش بختی می کنند، همان گونه که گفته اند: "سعادت و خوش بختی، ممکن است به انسان روی آورد. در خانه ی محقر و کوچک هم سعادت را می توان به دست آورد، بدون آن که شریک زندگی انسان، شخصی کاملا بی عیب و زیبا باشد. "2
همه چیز به چگونه نگریستن برمی گردد. گاهی داشتن ثروت و مادیات باعث اختلاف و بدبختی می شود، چنان که ویلیام جیمز در این باره می گوید: "آه اگر همه ی بشر هم داستان شده، به این پشیز ناچیز آن قدرها اهمیت نمی دادند، چه هماهنگی لذت بخشی در دنیا حکم فرما می-شد. اگر علاقه به پول و افتخارات این دنیایی از روی زمین برانداخته می شد چه قدر مردم با هم دوستانه زندگی می کردند؛ به نظر من این امر، درمان همه ی دردهاست. "3
عوامل خوش بختی
"کسی که درصدد ساختن خانه ای است، قبل از ساختن، مقدمات آن را فراهم می سازد؛ زمین می-خرد، مصالح آماده می کند و طرح می ریزد تا خانه ی آینده اش کاملا مطلوب و بی عیب باشد. در زندگی نیز باید از قبل، در انتخاب اعضای خانواده و چگونه ساختن زندگی آینده بسیار دقت کرد؛ این ها از مهم ترین مسائلی است که سلامت و پای داری زندگی را تامین کرده و خوش-بختی را به ارمغان می آورد.
نظر |
امنیت اخلاقی و اجتماعی در جامعه، یکی از اصلیترین مطالبات و انتظارات مردم است. در همین راستا دغدغههای اقشار مختلف مردم نسبت به پایداری امنیت در سطح جامعه و نگرانی خانوادهها از معضلات اجتماعی و ناهنجاریها باعث شده است تا نیروی خدوم انتظامی اخیراً طرح امنیت اخلاقی را در سه استان تهران، گیلان و مازندران به مرحله اجرا درآورد؛ طرحی که برخورد قانونی با مزاحمین نوامیس، هنجارشکنان، عفاف ستیزان، زنان خیابانی، مانکنها و بدحجابها را در افق مبارزه با تهاجم فرهنگی پیگیری میکند و البته این «پیگیری» خود به مثابه «پیشگیری» است چه اینکه اجرای صحیح و قانونمند این طرح از شکل گیری بسیاری از ناهنجاریهای حاد و مزمن و جرایم اجتماعی ویرانگر جلوگیری مینماید.
نکته جالب و قابل تأمل آن که به موازات آغاز این طرح از سوی نیروی انتظامی، محافل و رسانههای ضدانقلاب در اقدامی هماهنگ تمام پتانسیل خود را به صحنه آورده و از اجرایی شدن این طرح ابراز نگرانی نموده و مانند همیشه با تحریف و شانتاژ رسانهای و قلب واقعیت علیه ماهیت و هدف طرح امنیت اخلاقی، فریاد دروغین حقوق شهروندی سر میدهند!
این نوشته در پی آن نیست که به ادعاهای واهی و مضحک رسانههای ضدانقلاب و معاند که طرح امنیت اخلاقی را طرحی «سرکوبگرانه»، «خشونت بار»، «علیه جوانان»، «در جهت محدودیت بیشتر» و... القاء مینمایند پاسخ دهد؛ چرا که میزان عداوت و عناد و در عین حال پوچی ادعاهای دشمنان نشان دار نظام جمهوری اسلامی اظهر من الشمس است. اما یادداشت پیش روی میکوشد از یکسو هیاهو و بعضاً جنجال برخی رسانههای داخلی که از قضا دراین باره همسو با رسانههای ضدانقلاب هستند و به عمد یا ناخواسته در زمین دشمن بازی میکنند را مورد واکاوی قرار داده و از سوی دیگر، نکات قابل اعتنایی را پیرامون مقوله حساس و خطیر امنیت اجتماعی قلمی نماید:
1- شکی نیست که بخش قابل توجهی از تهدیدها، توطئهها و کارشکنیهای نظام سلطه و قلدرمآبان غربی علیه ایران اسلامی به سمت «الگوهای نرم» میل کرده است و دشمنان در گستره این جنگ نرم، باورها و ارزشها و فضایل دینی و اسلامی را نشانه رفتهاند. مقارن با این فضا و در حالی که سازمان ناتوی فرهنگی دشمن با پمپاژ رسانهای خود به ترویج لائیسیته و بیدینی و ذبح اخلاق دینی روی آورده است؛ آیا رسالت حداقلی رسانههای داخلی چیزی جز مقابله منطقی و از سرعقلانیت با آتش توپخانه تهاجم فرهنگی دشمن است؟ متأسفانه برخی از رسانههای داخلی- هر چند اندک- دچار این خطای استراتژیک شدهاند که در جهت مقابل احکام مسلم اسلامی در حرکتند و به گونهای به انعکاس اخبار و گزارشها در این باره میپردازند که گویا ثمره مترتب بر آن آموزهها و احکام «محدودیت»! و یا «خشونت»! است. تأسف بیشتر آنجایی است که حتی برخی از رسانهها و آقایان مدعی به اصطلاح روشنفکری با استنباطهای غیرفنی و اجتهادهای سرگردان و با استفاده ابزاری از متون و قواعد فقهی دریافتهای مغلوط و نامربوط خودشان را درباره آموزهها و احکام مسلم اسلامی بیان میکنند تا جایی که رسانههای ضدانقلاب سر ذوق آمده و به بازتاب گسترده آن میپردازند!
منافق یک پردهای برروی کفر خودش کشیده است. بنابراین نفاق یعنی کفر در زیر پرده. منافق یعنی کافری که کفر خودش را در پشت پرده مخفی کرده است.
بصیرت ضروریترین شرط برای دعوت به حق است. و داعیان الی الله باید خود را به آن بیارایند.
«قُلْ هَذه سَبیلی اَدعوا اِلی اللهَ علی بصیرةٍ أنا و مَنْ ایتعنی»
«بگو این راه من است که من و پیروانم با بصیرت کامل همة مردم را بسوی خدا دعوت میکنیم».
بصیرت ابعاد گستردهای دارد. خداشناسی، پیامبر و امام شناسی، معاد شناسی، وظیفه شناسی و.....
دشمن شناسی از ابعاد برجستة بصیرت میباشد. زیرا در بسیاری از موارد در قرآن ، بلافاصله بعد یا قبل از دعوت به توحید و عبادت خداوند، سخن از کفر به طاغوت و کناره گیری از عبادت شیطانی آمده است. گاهی دشمن شناخته شده است. و علناً پرچم برافراشته که در این صورت گرچه برخورد و مبارزه همراه با رنج و مشکلات و سختیهاست ولی مشکل اغواگری و فریب وجود ندارد.
اما گاهی خود را درهالهای از آنچه جامعه آن را مقدس میداند میپوشاند که علاوه بر سختیها دشواری دیگری دارد و آن عوامفریبی و تاثیرگذاری به جبهة خودی است.
بنابراین بنده در این نوشتار، ویژگیهای منافقین و روشهای مبارزه با آنان را بازگو مینمایم، باشد که جامعه و نظام نوین اسلامی ما بتواند دشمنان پیدا و پنهان خود را بخوبی بشناسد و با ترفندهای آن آشنا شود.
اگر ضعف و کاستی نیز مشاهده شد از وسمعو قلم و ضعف بنده است. امیدوارم که به دیدة اغماض بنگرید.
در پایان از همه کسانیکه در این سیاهه قلم بنده را یاری نمودند. سپاسگزاری مینمایم. بویژه از استاد راهنما آقای رجبی.
معنای لغوی و اصطلاحی نفاق
ریشه واژة «نفاق»
واژه نفاق به معنای مخفی کردن کفر و تظاهر به ایمان است. استعمال نفاق به این معنا برای اولین بار در قرآن آمده و عرب قبل از اسلام آنرا به این معنا بکار نبرده است. ابن اثیر مینویسد:
و هو اسم لم یعرفه العرب بالمعنی المخصوص و هو الذی یستر کفره و یظهر ایمانه.
برای این معنای خاص نفاق، چهار ریشه لغوی احتمال داده میشود:
یک احتمال آن است که از «نَفَق» به معنای اذهاب و اهلاک گرفته شده باشد، «نفقت الدابة» به معنای از بین رفتن و هلاک شدن حیوان است. مناسبت این معنا با نفاق آن است که منافق به خاطر نفاقش به منزلة میّتی است که از بین میرود.
احتمال دوم آن است که از ریشه « نفقت السعلة اذا راجت و کثرت طلابها» گرفته شده باشد. برای کالایی که رواج پیدا کند و خواهان زیاد داشته باشد، واژة نَفَقَ بکار میرود. بر این اساس، ارتباط ریشة لغوی بامفهوم اصطلاحی نفاق آن است که منافق در ظاهر اسلام را رواج میدهد.
احتمال بعدی آنکه از واژه «نَفَق» به معنای تونل زیرزمینی گرفته شده باشد، «المنفق سرب فی الارض له مخلص الی مکان»، طبق این ریشه، منافق همانند کسی است که داخل این تونل حرکت و در پوشش اسلام، خود را حفظ میکند، ولی در حقیقت مسلمان نیست.
چهارمین احتمال آن است که از ریشة «نافقاء» گرفته شده باشد. موش صحرایی برای لانة خود دوراه قرار میدهد: یک در آشکار که نامش «قاصعاء» است و در دیگر که مخفی بوده و نامش «نافقاء» است. هنگام احساس خطر از طریق قاصعاء وارد و از درِ نافقاء فرار میکند؛ بر اساس این احتمال در ریشة واژه نفاق، منافق پیوسته دو راه خروج دارد و ثابت قدم و استوار در ایمان نیست. گرچه راه حقیقیاش کفر است، اما با اظهار اسلام، خود را از خطر میرهاند.
دو احتمال اول یعنی اشتقاق نفاق از نفق به معنای هلاک شدن یا رواج یافتن مورد تایید لغویین نیست؛ لذا باید از آنها صرف نظر کرد. اما اینکه بین احتمال سوم و چهارم کدامیک ریشه اصلی است، نیازمند بحث بیشتری خواهد بود.
از جمعبندی احتمالات این نکته روشن میشود که در معنای «نفاق» دو عنصر قطعاً وجود دارد: عنصر دورویی و عنصر مخفی کاری.
از این رو در ترجمه نفاق به فارسی باید در کنار دورویی، پنهان کاری را نیز اضافه کرد. منافق کسی است که دورو بوده و این صفت خویش را پنهان میکند.
جنبة لغوی نفاق: نظر استاد مطهری
کلمه نفاق در قرآن آمده است:
«فان استعطت ان تبتغی نفقاً فی الارض اوسلماً فی السماء»
«انعام35»
از اینجا ریشه لغت را ما میتوانیم پیدا بکنیم.
لغویین میگویند نفق یعنی راه، البته راههای مخفی و راههای پنهانی. دربارة لغت «نافقاء» در کتب لغت چنین آمده است که: موش صحرائی وقتی سوراخ خودش را در صحرا میکند، برای نجات از دشمن، دست به یک عمل احتیاطی میزند. یک در برای سوراخش باز میگذارد که همان درب معمولی رفت و آمد اوست، بعد از زیرزمین راه دیگری میسازد که منتهی به یک نقطه دور دست میشود، آنگاه این راه از زیرزمین بالا میآید تا به کف زمین نزدیک میشود اما آنقدر ادامه نمیدهد تا سوراخ در سطح زمین ظاهر بشود بلکه یک قشر نازکی باقی میگذارد ولی نه آنقدر که خود قشر خراب بشود، بلکه در این حد باشد که اگر یک روزی خطری از در ورودی پیدا شد، یک حیوان درندة خورندهای وارد لانه موش شد و خطر ایجاد کرد این حیوان بتواند از آنجا فرار کند و با ضربه محکمی که با سرش میزند آن قشر نازک خراب بشود و باین ترتیب وقتی دشمن از این در وارد میشود او از آن در دیگر خارج میشود.
عرب به این راه نافقاء میگوید، یعنی یک راه مخفی درونی سرپوشیدهای که تقریباً جزء اسرار نظامی برای دنیای آن موش صحرائی است. یک چنین راهی که دشمن از آن با خبر نیست، ولی موش این احتیار را نموده و راهی برای فرار خودش بازگذاشته است. کتابهای لغت هم در وجه تسمیه منافق میگویند، منافق کسی است که برای خودش دو در قرار داده است، یک در ورودی که از آن در به اسلام وارد میشود و یک در خروجی پنهانی که از آن خارج میشود. ضمناً از همین جا تعریف منافق معلوم میشود.
مؤمنی داریم، کافری داریم، منافقی داریم.
مؤمن کسی است که واقعاً از عمق دل خویش به حقیقت و به اسلام ایمان دارد، و به آن اقرار و اعتراف هم مینماید. در دل مؤمن است، در زبان و عمل هم مؤمن است. در تظاهرات ظاهری هم مؤمن است. در عمل هم مؤمن است، در قول هم مؤمن است. و اما کافر: کسی است که مخالف است، در باطن مخالف است خدا را قبول ندارد و میگوید من خدا را قبول ندارم. پیغمبر را قبول ندارد و میگوید که پیغمبر را قبول ندارم.
قرآن را قبول ندارد و میگویید قرآن راقبول ندارم. کافر است و صریح است، یعنی یک رو بیشتر ندارد، ظاهرش همانرا میگوید که باطنش میگوید، و باطنش همان را میگوید که ظاهرش میگوید.
و اما منافق: کسی است که فکر و اندیشهاش یک جور میگوید، زبانش درست بر ضد او، جور دیگری میگوید، احساسات و عواطفش در یک جهت است ولی تظاهرات ظاهریش در جهت دیگری است.
در دل خدا را قبول ندارد، اما متظاهر به خداپرستی است. پیغمبر را قبول ندارد، متظاهر به احترام پیغمبر است. قرآن را قبول ندارد، متظاهر به احترام قرآن است. علی را قبول ندارد، متظاهر به احترام علی است. و همینجور همه مقدسات دیگر.
منافق یک پردهای برروی کفر خودش کشیده است. بنابراین نفاق یعنی کفر در زیر پرده. منافق یعنی کافری که کفر خودش را در پشت پرده مخفی کرده است.
منبع: پایگاه شهدای ترور
طبیعت اسلام ناب، طبیعتى پُرجاذبه است و دلهایى را که آلودهى غرضورزى و کینهتوزى نباشد، به خود جلب مىکند و این همان است که انقلاب ما و امام ما، دوباره در جهان مطرح کردند و بر دلها و چشمهاى نیازمند و جستجوگر عرضه داشتند.
در انقلاب اسلامى ایران، چند خصوصیت مهم وجود داشت که همه منطبق بر حرکت اسلامى صدر اول بود:
نخست، هدفگیرى سیاسى؛ یعنى ارادهى قاطع بر حاکمیت دین خدا و اینکه قدرت از دست شیطانهاى ظالم و فاسد گرفته شود و حاکمیت و قدرت سیاسى جامعه بر اساس ارزشهاى اسلامى شکل گیرد.
دوم آنکه براى تحقق این هدف، از تودههاى مؤمن و آگاه و دردمند و فداکار - و نه از احزاب و گروهها و سازمانهاى سیاسى - نیروى انسانىِ لازم گرفته شد و رهبر حکیم، نصرت را پس از توکل به خدا، از نیروى لایزال مردم جستجو کرد و در سایهى مجاهدت پانزده ساله، جنود رحمان را از بندگان خدا به وجود آورد و در راه خدا به حرکت درآورد: «هوالّذى ایّدک بنصره وبالمؤمنین».
سوم آنکه خطوط اصلى جامعهى مطلوب، یعنى استقرار شریعت اسلامى که متضمن عدل اجتماعى و استقلال سیاسى و استغناى اقتصادى و رشد علمى و اخلاقى است، در منظر همگان قرار گرفت و شعار «نه شرقى، نه غربى، جمهورى اسلامى» که به معناى تبدیل واقعى و همهجانبهى بنیانهاى زندگى جاهلى به بنیانهاى اسلامى است، مطرح گردید.
چهار نکته امنیتی برای حفاظت از اطلاعات کاری در سال 2011
نکته شماره یک: موبایل ها و ابزارهای همراه کارمندان را امن کنید
تلفن های همراه و ابزارهای الکترونیک پرتابل کارمندان باعث افزایش خلاقیت و بهره وری آنها می شوند. اما همین ابزارها می توانند باعث بروز خطرات امنیتی گردند. تنها کافی است که ایمیل کاری بر روی این وسایل تنظیم شود، اجازه اتصال به شبکه وای فای شرکت را بیابند، یا اینکه اطلاعات مهمی روی آنها کپی شود. حالا دیگر گم شدن یا سرقت آنها، شما را با یک حفره امنیتی بزرگ روبرو خواهد کرد.
مدیران انفورماتیک در هر شرکت باید همواره اطلاع و اطمینان داشته باشند که همه کارمندان از تمامی امکانات امنیتی ممکن برای سیستم عامل وسایل پرتابل شان، به طور کامل بهره می برند. سه قابلیت امنیتی اصلی که حتما باید استفاده شوند، عبارتند از: حفاظت با رمزعبور یا PIN، رمزنگاری اطلاعات و امکان پاک کردن اطلاعات از راه دور.
اکثر تلفن های همراه هوشمند جدید این قابلیت ها را دارند و یا به آسانی با هزینه کمی می توان آنها را به موبایل کارمندان اضافه کرد
نکته شماره دو: لپ تاپ ها و کول دیسک های کارمندان را رمزگذاری کنید
تمامی کارمندان صرف نظر از موقعیت شغلی یا نوع اطلاعاتی که روی لپ تاپ های شان نگهداری می کنند، باید این اطلاعات را به صورت رمزنگاری شده ذخیره کنند. در صورتی که همه اطلاعات روی لپ تاپ ها به صورت رمزنگاری نگهداری شوند، هرگاه کارمندی لپ تاپ اش گم شده یا به سرقت رود، کلیه فایل ها، اطلاعات کاری، رمزهای عبور و تاریخچه اینترنت گردی وی دور از دسترس افراد غیر مجاز خواهند بود.
اغلب کارمندان معمولا برای جابجایی و نگهداری فایل از کول دیسک استفاده می کنند. با توجه به اینکه این فایل ها معمولا حاوی اطلاعات حساس شرکتی هستند، باید همیشه اطلاعات به صورت رمزنگاری شده روی آنها ذخیره شود تا از دسترس دیگران دور نگه داشته شود.
نکته شماره 3: امنیت شبکه های وای فای را به دقت کنترل کرده و از شبکه های مطمئن استفاده کنید
بسیاری از شرکت ها شبکه های بیسیم در اختیار کارمندان راه دورشان می گذارند. باید مواظب بود که شبکه و روتر مورد استفاده کارمندان در خانه و دفاتر اداری حتما با استانداردهای WPA و WPA2 رمزنگاری شده باشد.
مدیران شبکه ادارات هم باید دقت کنند که تنظیمات WPA و WPA2 همیشه به صورت Enterprise یا سازمانی پیکربندی شده باشند و از تنظیمات ساده کاربر خانگی یا PSK استفاده نکنند. استفاده از حالت سازمانی، به مدیر اجازه می دهد تا تنظیمات لازم برای نام های کاربر و رمزهای عبور اختصاصی برای هر کارمند را انجام دهد.
کارمندانی هم که به صورت سیار کار می کنند یا مرتبا در سفر هستند، معمولا به شبکه های عمومی و رایگان اینترنت برای ارسال ایمیل های شان متصل می شوند. باید به آنها آموزش داد که از برنامه ها یا سرویس هایی همچون اوت لوک و جی میل استفاده کنند که امکان ارتباط امن را با رمزگذاری SSL فراهم می کنند.
نکته شماره ?: از فایل ها و فولدرهای حاوی اطلاعات شرکتی مرتبا پشتیبان بگیرید
می خواهید شما هم مانند بسیاری از تشکیلات اداری و اقتصادی بزرگ، 2011را سال بدون اطلاعات مفقود شده بنامید؟ پس حواس تان باشد که درایو ها یا کامپیوترها می توانند بمیرند، دزدیده شوند، به راحتی گم شوند و حتی در آتش بسوزند. اطلاعات هم ممکن است دزدیده شوند، گم شوند یا اینکه خراب شوند.
برای اینکه اطلاعات ارزشمندتان را تحت هیچ شرایطی از دست ندهید، باید همیشه نسخه پشتیبان مناسبی از آنها در اختیار داشته باشید.
در بسیاری از شرکت ها، بیشترین اطلاعات مهم در برنامه های مدیریت ایمیلی چون اوت لوک قرار دارد که بین کارمندان رد و بدل می شود. همیشه از اطلاعات رد و بدل شده در ایمیل های اداری کارمندان که روی سرور شرکت قرار دارند، نسخه پشتیبان به روزی داشته باشید. در صورت امکان، پشتیبان گیری از فولدرهای اوت لوک کامپیوترهای کارمندان هم گزینه مناسبی در افزایش امنیت اطلاعات است.
بهتر است که مدیران شبکه همیشه به دنبال برنامه ریزی روش های پشتیبان گیری باشند که هیچ نیازی به دخالت کاربران در روند کار نباشد. اگر بتوانید نقشه ای برای پشتیبان گیری طراحی و اجرا کنید که به صورت خودکار و بر روی یک سیستم مرکزی انجام گیرد، تا حد بسیار زیادی در زمان خود و دیگر کارمندان صرفه جویی کرده اید.
تاکید همیشگی نگهبان را هم از یاد نبرید، نگهداری امن و مطمئن نسخه های پشتیبان، همیشه مهم تر و سخت تر از تهیه آنها است.