راهنمای والدین: تامین امنیت کار با کامپیوتر برای همه سنین
تامین امنیت کودکان هنگام استفاده از کامپیوتر و اینترنت، مطمئنا در سنین مختلف، ابزارها و شیوه های متفاوتی را نیاز دارد و روش برخورد از یک کودک ? ساله تا یک نوجوان کاملا فرق می کند. در اینجا یک راهنمای ساده و کاربردی تهیه کرده ایم که چگونه کامپیوتر خانه را به ابزاری امن و محلی برای پرورش خلاقیت کودکان پیش دبستانی تا نوجوانان تبدیل کنیم.
برای تمام سنین
سیستم عامل های ویندوز شرکت مایکروسافت امکانات کنترلی رایگانی را بر روی خود دارند که به والدین اجازه می دهد تا سایت های با محتوای ویژه بزرگسالان، دانلودها و سایت های مشخصی را بر روی کامپیوتر مسدود کنند. حتی در خصوص بازی ها هم می توانید بازی های با رده بندی ویژه ای را که مناسب کودک شما نیست، ببندید. حتی محدودیت های تان را می توانید به ساعات و روزهای خاصی از هفته محدود کنید. تنظیمات ویژه والدین را می توانید در آدرس زیر بیابید:
Start > Control Panel > User Accounts >Set up Parental Controls
یک امکان دیگر، استفاده از تنظیمات موتور جستجوهای مختلف برای محدود کردن و کنترل نتایج جستجو است. مثلا موتورهای جستجو بینگ یا گوگل این قابلیت را دارند که در نتایج جستجوی شان محتوای ویژه بزرگسالان را به نمایش نگذارند.
نظر |
یکی از راههای شناخت وظیفه و مسئولیت انسان در برابر دین، بررسی اهداف و فلسفه رسالت پیامبر(ص) است؛ زیرا از این راه می توان ضمن شناخت فلسفه رسالت و نقش دین در زندگی انسان و جایگاه و کارکرد آن، وظیفه و مسئولیت خود را به عنوان مؤمن به رسالت شناخت.
یکی از راههای شناخت وظیفه و مسئولیت انسان در برابر دین، بررسی اهداف و فلسفه رسالت پیامبر(ص) است؛ زیرا از این راه می توان ضمن شناخت فلسفه رسالت و نقش دین در زندگی انسان و جایگاه و کارکرد آن، وظیفه و مسئولیت خود را به عنوان مؤمن به رسالت شناخت.
نویسنده در این مطلب با مراجعه به آیات قرآنی، مجموعه ای از موضوعات را به عنوان فلسفه و حکمت رسالت پیامبر گرامی(ص) معرفی کرده است. با بهره گیری از این مجموعه می توان جایگاه و کارکرد دین را در زندگی بشر نیز به دست آورد و وظیفه و مسئولیت خود را شناخت. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
نقش دین در زندگی انسان
یکی از پرسش های اساسی درباره دین، نقش و کارکردهای آن در زندگی بشر است. هر کسی با توجه به فهم و درک خود به این پرسش پاسخ می دهد. علوم بشری مانند روان شناسی و جامعه شناسی در پاسخ به این پرسش ها، از روش تحلیل انسان و جامعه بهره می برند و با توجه به کارکردهای دین، به تبیین آن می پردازند و جایگاه و نقش آن را تعریف می کنند.
اما اگر بخواهیم پاسخی مناسب به این پرسش بدهیم، بهترین و درست ترین کار این است که به مطالعه دین بپردازیم و رسالتی که دین برای خود تعریف کرده را بیان کنیم. در این روش ما به جای این که از نگرش و رویکرد بیرون دینی علومی چون فلسفه دین و جامعه شناسی دین استفاده کنیم و به عنوان ناظر بیرونی به تحلیل و تبیین نقش و کارکردهای دین بپردازیم، به سراغ خود دین می رویم و از یک نگاه شبه کلامی، از دین می خواهیم تا تفسیر خود را از نقش و کارکرد دین ارائه دهد.
تفاوت دو روش و رویکرد در این است که در رویکرد بیرون دینی، ناظر، به تبیین کارکردهای واقعی دین توجه دارد و به ادعا و اهداف آرمانی دین و نقش آن در زندگی توجهی ندارد. این روش کمک می کند تا انسان بتواند کارکردهای مثبت و منفی دین را به دست آورد و تحلیل و تبیین نماید که دین تا چه اندازه نقش مثبت و منفی در زندگی بشر داشته است. با چنین رویکردی است که جامعه شناسان دینی، به نتایج متفاوت و متضاد درباره کارکرد و نقش دین می رسند و برخی آن را عامل همگرایی و انسجام اجتماعی و برخی دیگر آن را افیون توده ها می شمارند و یا کارکردهای منفی یا مثبتی را با توجه به جامعه آماری و تحلیل و تبیین های آن ارایه می دهند. بسیاری از کتب جامعه شناسی دین با این رویکرد نگاشته و تدوین می شود.
اما در روش و رویکرد درون دینی، بی توجه به کارکردهای واقعی آن در ابعاد روان شناسی، جامعه شناسی و مانند آن، تحلیل گر به کارکردهای حقیقی و آرمانی دین توجه دارد. البته می توان با بهره گیری از هر دو روش درون و برون دینی، به ارزیابی دقیق تری درباره دین و نقش آن رسید؛ چرا که از طریق جامعه شناسی دین مثلا می توان، تأثیرات و بازخوردها را به دست آورد و دانست که آیا آن حقیقت به واقعیت پیوسته است یا خیر؟ یا چه علل و عواملی موجب شده است تا دین نتواند کارکردهای حقیقی خود را داشته باشد و به آن اهداف و نقش مثبت خود جامه عمل بخشد.
به عنوان نمونه اگر دین برای خود نقشی چون آرامش روانی و یا انسجام اجتماعی تعریف کرده، با رویکرد روان شناسانه و یا جامعه شناسانه می توان دریافت که آیا دین توانسته است به این اهداف دست یابد یا آن که خلاف فلسفه وجودی اش موجب اضطراب یا واگرایی شده است؟ در این صورت است که می توان به تحلیل حقیقت و واقعیت و ارزیابی آن پرداخت و علل و موانع رسیدن به این اهداف و فلسفه وجودی را تبیین کرد و توصیه های مناسب ارایه داد.
آن چه در این مطلب مورد توجه است، تبیین فلسفه رسالت دین و اهداف آن از زبان دین است تا بتوان براساس آن دریافت که آیا این هدف و فلسفه از دین و رسالت، تحقق یافته یا نیافته است؟ و اگر تحقق نیافته علل و عوامل بازدارنده چیست؟
ما به دنیا نیامدهایم تا خواستههای دیگران را برآورده کنیم.این "دیگران " پدر و مادر ما نیستند. "دیگران " در خیابانها هستند. گاهی در مدرسه، گاهی حتی در مهمانیهای خانوادگی و... آنها پچپچ میکنند، تعارف یکنند. "دیگران " وسوسهمان میکنند. میترسم!اگر قوی و با اعتماد به نفس باشم میتوانم با یک "نه " دیگران را دور کنم؛ اما...
ما به دنیا نیامدهایم تا خواستههای دیگران را برآورده کنیم.
این "دیگران " پدر و مادر ما نیستند.
"دیگران " در خیابانها هستند. گاهی در مدرسه، گاهی حتی در مهمانیهای خانوادگی و... آنها پچپچ میکنند، تعارف میکنند. "دیگران " وسوسهمان میکنند. میترسم!
اگر قوی و با اعتماد به نفس باشم میتوانم با یک "نه " دیگران را دور کنم؛ اما اگر ترسو باشم...
دیگران چهطور دور میشوند؟ دکتر سعید بهزادی، روانشناس و مشاور خانواده، نه گفتن را اینطورتعریف میکند:
"نهگفتن، یعنی وقتی ما نمیخواهیم مطلبی را بپذیریم با استفاده از این مهارت، بدون آن که به خود و دیگران آسیبی برسانیم، نهمان را به صورت فعال ابراز کنیم.
برای مقابله با یک درخواست، سه گزینه وجود دارد.
یکی رفتار انفعالی است. یعنی در مقابل یک پیشنهاد، میخواهم نه بگویم، اما نمیگویم. تن به کاری میدهم که دوست ندارم و اعصابم خرد میشود. مثلاً به درخواست سینما رفتن بله میگویم و از فیلم و سینما هم هیچ لذتی نمیبرم.
دوم رفتار پرخاشگرانه است که در آن فرد، تهاجمی برخورد میکند. مثلاً میگوید: "تو هم که همهاش تو این سینماها پلاسی و... " این هم رفتار سالمی نیست.
بین این دو برخورد، رفتار دیگری وجود دارد که به بیانِ خود فرد میپردازد، دعوا نمیکند و آرام و قاطعانه میگوید: " نه، وقت ندارم / این فیلم را دوست ندارم/ امکانش را ندارم. "
این رفتاری است بین رفتار انفعالی و پرخاشگرانه. "
البته گاهی خودمان "دیگران " میشویم، پس باید بعضی وقتها به خودمان هم نه بگوییم.
دکتر بهزادی ادامه میدهد: " ویلیام گومز میگوید انسانِ سالم راهش را انتخاب میکند و وقتی یکی از این چهار حالت اتفاق بیفتد فرد ناسالم است:
وقتی کسی شما را مجبور کند/ وقتی شما کسی را مجبور کنید/ وقتی هردو همدیگر را مجبور کنید / وقتی خودتان، خودتان را وادار کنید.
فرد میخواهد عادتی را کنار بگذارد. اگر بگوید: "میخواهم کنار بگذارم، اما نمیتوانم. " منفعل است. اگر به خودش بد و بیراه بگوید و بعد تصمیم بگیرد هم پرخاشگری است و رفتار سالمی نیست. انتظار میرود بگوید: "بر اساس حسابی که کردهام نفع نهایی من در این است که این عادت را کنار بگذارم. " این نوع نهگفتن به خود، درست است.
حالا میخواهیم 10 مرحله نهگفتن را یاد بگیریم؛ مراحلی که دکتر بهزادی برای ما شرح میدهد.
1- فردی که میخواهد این مهارت را یاد بگیرد اول باید دقیقاً بداند از دنیا چه میخواهد و اهداف خیلی روشنی را برای خودش تصویر کند. مثلاً : هدف من کسب رتبه سه رقمی در کنکور است یا وزن کم کردن یا میخواهم در یک رشته ورزشی مهارت پیدا کنم و....
2- گام دوم این است که اهداف را بررسی کند و بخشهایی را که با هم در تعارضاند حذف کند . مثلاً وقتی نوجوانی بگوید: "یکی از برنامههای زندگیام این است که هفتهای دو بار بیرون بروم و در کنکور هم رتبه خوبی بیاورم. " این دو هدف متعارضاند که پرداختن به یکی، آن یکی را کور میکند. اگر هفتهای دوبار از خانه بیرون باشد که وقتی برای درسخواندن نمیماند. پس باید یکی از آنها را انتخاب کند.
3-وقتی برنامه زندگیام معلوم شد، به هر پیشنهاد متعارضی نه بگویم. البته اول خودم را قانع کنم که چرا میخواهم بگویم نه. مثلاً من میخواهم آدم سالمی باشم، پس نگاه میکنم ببینم چه چیزهایی با رفتار سالم من در زندگی در تعارض است و مثلاً به سیگار و قلیان نه میگویم. یا هدفم این است که رابطه سالمی با والدینم داشته باشم. پس آن رفتاری که آنها را اذیت میکند کنار میگذارم؛ مثلاً تا دیروقت بیرون از خانه نمیمانم.
4- وقتی تصمیم و برنامه ما روشن شد، از تکنیک "پیام من " استفاده میکنیم. در این تکنیک فرد راجع به خودش حرف میزند. مثلاً اگر شما از من درخواست مصاحبه دارید، من نگویم: "بهتر نیست یک روز دیگر این کار را انجام دهیم؟ "
به جای آن میتوانم راجع به خودم حرف بزنم و بگویم: " امروز وقت ندارم. "
در این حالت، "نه " باید قاطعانه گفته شود. اگر کسی به من گفت: "سیگار میکشی؟ " جواب بدهم: " نه، من اهل دود نیستم. " در این حالت " نه " همان کلام قاطعانه و جمله بعد از آن "پیام من " است.
اما اگر آدم منفعلی باشم، سیگار نمیخواهم، اما برمیدارم.
و اگر پرخاشگر برخورد کنم هم رفتارم ناسالم است و طرفِ مقابلم را وادار به واکنش میکنم.
5- وقتی "نه " را گفتید، احتمال دارد که فرد اصرار کند. در این صورت با استفاده از تکنیک "سوزنگیرکرده " یا در اصطلاح امروز "سیدیخشدار "، "نه " میگوییم.
در این حالت کلمه و عبارت را با همان تنِ صدا مدام تکرار میکنیم بدون آنکه عصبانی شویم.
پس نباید ما را از حالت آرامش خارج کنند و ما هم با آرامش و قاطع بگوییم: نه نمیتوانم/ نه نمیخواهم/....
6- ممکن است آنها سعی کنند کودک درون ما را به قلاب بیندازند مثلاً: بچه ننهای یا هنوز کودکی و... ما باید بیتوجهی کنیم و در مقابل تیرهایی که آنها می اندازند جاخالی دهیم تا آنها دست روی حساسیتهای ما نگذارند.
7- وقتی داریم از تکنیک سوزنگیرکرده استفاده میکنیم، از همان ابتدا باید زبانِ بدن ما با زبانِ کلامیمان هماهنگ باشد و زبانِ بدن ما پیام دیگری نرساند. مثلاً وقتی به مکان نامناسبی دعوت میشویم، کف دست را نشان دهیم، محکم بایستیم و بگوییم: نه جزو قواعد زندگی من است که اینجا نروم.
اگر خودم را لوس کنم و بگویم: "نه، نمیشه نریم؟ " زبان بدنم جواب مثبت داده است.
8- در صورتی که فرد باز بر خواستهاش اصرار کرد "سکوت " کنیم. این برخورد در تلفن بیشتر جواب میدهد و وقتی به مدت طولانی سکوت کردیم و او گفت: "چرا ساکتی؟ " بگوییم: " من هرچه توضیح میدهم تو حرف خودت را میزنی " و باز سکوت کنیم تا خسته شود.
9- در این قسمت وقتی فرد مقابل، اصرار را ادامه داد، ما موقعیت را ترک میکنیم و به جایی میرویم که آن فرد نباشد.
10-در صورتی که در هر بار ملاقات فرد مورد نظر یا دوست ما اصرار به کارهایی داشت که در برنامه زندگی سالم ما نمیگنجید، در رابطهمان با آن فرد تجدید نظر میکنیم. وقتی فردی مدام میگوید: بیخیال درس/ مهمانی برویم/ سیگار / قلیان و...و من هر بار باید تکنیکی به کار ببرم تا نه بگویم، پس بهتر است از این رابطه بیرون بیایم.
آنان حزب شیطانند
بندگان خدا، شما را به تقواى الهى سفارش مى کنم، و از اهل نفاق مى ترسانم، چرا که آنان گمراه و گمراه کننده اند، و دچار لغزش و لغزاننده اند. رنگ به رنگ مى شوند، و به حالات گوناگون ظاهر مى گردند، به هر وسیله کوبنده اى براى گمراه کردن شما متوسل مى شوند، و در هر کمین گاهى کمین مى گیرند.
امیر مؤمنان علی (ع) در خطبه 185 نهج البلاغه در توصیف منافقان و نشانه های آنها می فرمایند:
«خداوند را بر توفیقى که در بندگى عنایت کرده، و از معصیت بازداشته سپاس مى گوییم و اتمام نعمت و چنگ زدن به ریسمانش را از او درخواست مى نماییم. و شهادت مى دهیم که محمد بنده و فرستاده اوست، آن وجود مبارکى که در راه خشنودى او در هر بلا و سختى فرو رفت، و از هر شربت بلایى جامى نوشید، در حالى که نزدیکانش از او روى گرداندند، و بیگانگان بر دشمنی اش اتفاق داشتند، عرب براى جنگ با او عنان گسیخته بود، و مرکب ها را براى کارزار با او به تازیانه رانده بود، تا دشمنى خود را به ساحت مقدسش وارد کند، از دورترین خانه، و بعیدترین جـایـگاه .
بندگان خدا، شما را به تقواى الهى سفارش مى کنم، و از اهل نفاق مى ترسانم، چرا که آنان گمراه و گمراه کننده اند، و دچار لغزش و لغزاننده اند. رنگ به رنگ مى شوند، و به حالات گوناگون ظاهر مى گردند، به هر وسیله کوبنده اى براى گمراه کردن شما متوسل مى شوند، و در هر کمین گاهى کمین مى گیرند. قلوبشان فاسد، و ظاهرشان پاک مى نماید.
براى فریب مردم به دور از دیده حرکت مى کنند، و چون روباه در میان جنگل انبوه از درخت مى جهند. وصفشان به ظاهر دواى درد، و گفتارشان شفاست، امّا عملشان دردى است بى دوا. بر راحت مردمان حسد مى برند، بر گرفتارى دیگران مى افزایند، و امیدواران را نومید مى کنند. اینان را به هر راهى افتاده اى، و در هر دلى شفیعى، و در هر غم و اندوهى اشکى است. مدح و ثناى یکدیگر را به هم وام دهند، و پاداش آن را متوقعند.
در سؤال اصرار ورزند، و به وقت سرزنش پرده درى کنند، و اگر در قضیه اى حَکَم قرار گیرند اسراف در ستم نمایند. برابر هر حقّى باطلى، و براى هر راستى کژى اى، و براى هر زنده اى قاتلى، و براى هر درى کلیدى، و براى هر شبى چراغى آماده کرده اند.
با اظهار بى رغبتى زمینه ساز طمع خود هستند تا بازارشان را به پا دارند، و متاع هاى فاسد به ظاهر نفیس خود را رواج دهند.باطل مى گویند ولى حق جلوه مى دهند، و بد وصف مى کنند و زیبا مى نمایانند. راه سخت و تنگ باطل را آسان جلوه مى دهند، و از راه حق بر این پایه که راهى سخت و تنگ است مى ترسانند. اینان یاران شیطان، و زبانه هاى آتشند.
«آنان حزب شیطانند، و بدانید حزب شیطان زیانکارانند.»
منبع: خطبه 185 نهج البلاغه
امروز منافقین و جبهه ملى و حزب دمکرات و تمامى ضدانقلابیون دست در دست یکدیگر گذاشتهاند تا شما و انقلاب پاک ملت را نابود کنند ... مگر نمىبینید که هر روز در گوشهاى جمع مىشوند و دست به خرابکارى مىزنند؟ مگر نبود که اگر حضور شما نبود، آبروى انقلاب شما را در جهان ریخته بودند؟
12 فروردین 60 : فرمان هفت مادهای
-----------------------------------------
اکنون به حکم اداى وظیفه خدمتگزارى به ملت شریف، لازم است تذکراتى گرچه تکرارى است، بدهم:
1- به تمام گروهها و سازمانها و احزاب و دستجات در سراسر ایران اعلام مىشود که اگر سلاح خود را تحویل دهند و اظهار ندامت کنند، به آنان تأمین داده مىشود و مىتوانند برادروار در کشورشان زندگى نمایند و آنچه گذشته است، مورد عفو است؛ و اگر به جنایات خود ادامه دهند، روزى که پشیمان شوند، به حکم اسلام، از آنان پذیرفته نخواهد شد...
2- ... لازم است کسانى که به کشور و اسلام و ملت علاقه مند هستند، این راه نجات را که راه حق و مرضىّ خداوند متعال است، ادامه دهند و از کوچکترین اختلافات یا دامن زدن به آن، که راه شیطان و مخالف رضاى حق تعالى است احتراز نمایند تا در دنیا و آخرت سعادتمند شوند و کشور راه سازندگى را پیش گیرد .
3- بر جمیع سخنرانان، چه در محیطهاى باز و چه بسته و تمام نویسندگان، تکلیف حتمى شرعى است که حتى بهطور اشاره و کنایه، از گفتار و نوشتههاى اختلافانگیز اجتناب نمایند که امروز اختلاف براى امت اسلامى، سم کشنده است.
7- از عموم ملت عزیز مىخواهم که از شایعهها که از طرف گروههاى وابسته به رژیم سابق و یا ابرقدرتها پخش مىشود، بى اعتنا بگذرند و به اکاذیب آنان گوش نکنند. اکنون که مخالفین انقلاب از توطئههاى گذشته مأیوس شدهاند، به شایعه سازى و دروغ پردازى کمر بسته و مىخواهند مردم را از این راه مأیوس کنند و کشور را به دامان چپ و یا راست بکشانند...1