عادت کردن به کتابخوانی با توصیههای امام خامنه ای
در طول این سالها رهبر معظم انقلاب همواره درمورد کتاب و کتابخوانی توصیههای فراوانی به همه مردم به ویژه جوانان داشتهاند و همگان را به استفاده از فرصت نمایشگاه کتاب فراخواندهاند؛ ایشان در این باره فرمودند: «این ایامى را که نمایشگاه کتاب در تهران برگزار مىشود، به نظر بنده باید «بهار کتاب» نامید. زیرا کتاب حقیقتاً مطرح مىشود و گروههاى زیادى از مردم- بهویژه جوانان- سراغ کتابفروشها مىروند.»
در این نوشتار نگاهی دوباره به توصیههای رهبر معظم انقلاب در مورد اینکه «چگونه به کتابخوانی عادت کنیم» انداختهایم.
نیمساعتها!
کتابخوانى را باید جزو عادات خودمان قرار دهیم. به فرزندانمان هم از کودکى عادت بدهیم کتاب بخوانند؛ مثلاً وقتى مىخواهند بخوابند، کتاب بخوانند. یا وقتى ایام فراغتى هست، روز جمعهاى هست که تفریح مىکنند، حتماً بخشى از آن روز را به کتاب خواندن اختصاص دهند. در تابستانها که نوجوانان و جوانان محصّل، تعطیلاند حتماً کتاب بخوانند. کتابهایى را معیّن کنند، بخوانند و تمام کنند. افرادى که کار روزانه دارند مثلاً کارمند ادارى، کارگر، کاسب و یا کشاورز هستند وقتى به خانه مىآیند، بخشى از زمان را گرچه نیمساعت براى کتاب خواندن بگذارند.
چقدر کتابها را در همین نیمساعتها مىشود خواند! بنده دورههاى بیست جلدى و بیست و چند جلدى کتاب را در همین فاصلههاى ده دقیقه، بیست دقیقه و یک ربع ساعته خواندهام. پشت این کتابها را هم یادداشت مىکنم که معلوم باشد. شاید صدها جلد کتاب را همینطور در این فاصلههاى کوتاه ده دقیقهاى خواندهام. بسیارى از افراد را هم مىشناسم که این گونهاند.
مصاحبه پس از بازدید از سومین نمایشگاه بینالمللی کتاب – ??/?/????
پیش از خواب!
در منزل خود من، همهى افراد، بدون استثنا، هرشب در حال مطالعه خوابشان مىبرد. خود من هم همینطورم. نه اینکه وسط مطالعه خوابم ببرد. مطالعه مىکنم، تا خوابم مىآید، کتاب را مىگذارم و مىخوابم. همهى افراد خانهى ما، وقتى مىخواهند بخوابند حتماً یک کتاب کنار دستشان است. من فکر مىکنم که همهى خانوادههاى ایرانى باید اینگونه باشند. توقع من، این است. باید پدرها و مادرها، بچهها را از اول با کتاب، محشور و مأنوس کنند. حتى بچههاى کوچک باید با کتاب انس پیدا کنند.
مصاحبه در جریان بازدید از نمایشگاه کتاب – ??/??/????
فرصتهای اندک
من مىخواهم خواهشى از مردم بکنم و آن این است: کسانى که وقتهاى ضایع شوندهاى دارند؛ مثلاً به اتوبوس یا تاکسى سوار مىشوند، یا سوار وسیلهى نقلیهى خودشان هستند و دیگرى ماشین را مىراند، یا در جاهایى مثل مطب پزشک در حال انتظار به سر مىبرند و به هرحال اوقاتى را در حال انتظار به بىکارى مىگذرانند، در تمام این ساعات، کتاب بخوانند. کتاب در کیف یا جیب خود داشته باشند و در اتوبوس که نشستند، کتاب را باز کنند و بخوانند. وقتى هم به مقصد رسیدند، نشانى لاى کتاب بگذارند و باز در فرصت یا فرصتهاى بعدى آن را باز کنند و از همانجا بخوانند.
بنده خودم چند جلد قطور از یک عنوان کتاب را در اتوبوس خواندم! قضیه مربوط به قبل از انقلاب است که چند روزى براى انجام کارى از مشهد به تهران آمده بودم… وضعیت و فضاى اتوبوسهاى آن روزگار براى ما خیلى آزار دهنده بود و نمىتوانستیم تحمل کنیم. دلم مىخواست سرم پایین باشد و خواندن کتاب در چنین وضعیتى بهترین کار بود. ساعتى را که به این حالت مىگذراندم احساس نمىکردم ضایع مىشود. آن وقتها تقریباً یکساعت طول مىکشید تا آدم با اتوبوس از جایى به جاى دیگر مىرفت. بعضى وقتها این جابجایى کمتر یا بیشتر هم طول مىکشید. بههرحال چنین یکساعتهایى را احساس نمىکردم که ضایع مىشود؛ چون کتاب مىخواندم.
مصاحبه در پایان بازدید از نهمین نمایشگاه بینالمللى کتاب تهران – ??/??/????
منبع : سایت آوینی
نظر |
شیخ کلینی
محمد بن یعقوب کلینی، ملقب به ثقة الاسلام کلینی. ابن اثیر در جامع الاصول می نویسد: از خواص شیعه این است که در سر هر صد سال هجری (یک قرن) مجددی برای مذهب ایشان است، و در راس قرن دوم امام رضا(ع) و اول قرن سوم محمد بن یعقوب کلینی و اول قرن چهارم سید مرتضی علم الهدی بوده است.
و چقدر جالب است که در راس قرن پانزدهم هجری - که همین قرن معاصر است - نور رهبر عظیم الشان ما امام خمینی، عالم را فرا گرفته است و بدون شک او را می توان بهترین و کاملترین مصداق تجدید کننده مذهب دانست.
شرح حال کلینی متاسفانه از اینکه دانشمندان بزرگوار و افتخار عالم تشیع مرحوم کلینی در قرن سوم هجری می زیسته اطلاع مختصری از زندگی پرخیر و برکت وی در دست است و تاکنون نقاط مبهم و نامعلوم فراوانی در شرح حال زندگیش موجود است که علیرغم تلاشها و تحقیقات زیادی که امروزه بعمل آمده، بی نتیجه مانده و پرده از آن سالیان درازی که این وارث انبیاء در خدمت به اسلام و مسلمین سپری کرده همچنان برداشته نشده است.
آنچه از تاریخ می توان استفاده کرد اینکه کلینی، نواب خاص امام زمان (ع) را درک کرده و بسیاری از احادیث و اخبار را از مصدر اصلی و دست اولش اخذ کرده است.
سال ولادت مرحوم کلینی معلوم نیست، ولی سال وفاتش را 328 یا 329 هجری ذکر کرده اند. مکان ولادت او قریه ای است بنام کلین که لقب آن بزرگوار مشتق از اسم همین قریه است. کلین قریه ای است در 38 کیلومتری جنوب غربی شهرری و از این قریه فقها و محدثین زیادی برخاسته اند که از آنجمله محمد بن یعقوب کلینی ثقة الاسلام و دائی او مرحوم علان است.
مرحوم کلینی مدتی در کلین به امامت و رهبری تشیع پرداخت و سپس به بغداد هجرت کرد و در آنجا نیز به تدریس علوم اهل بیت اشتغال داشت.
نجاشی می گوید: او در زمان خود، شیخ و پیشوای شیعه بود در ری و حدیث را از همه بیشتر ضبط کرده و بیشتر از همه مورد اعتماد است.
ابن طاووس حلی می گوید: توثیق و امانت کلینی مورد اتفاق همگان است.
ابن اثیر صاحب کتاب الکامل فی التاریخ می گوید: او به فرقه امامیه در قرن سوم هجری زندگی تازه ای بخشید و پیشوا و عالم بزرگ و فاضل و مشهور در آن مذهب است.
ابن حجر عسقلانی می گوید: کلینی از رؤسا فضلاء شیعه است در ایام مقتدر عباسی.
ملا محمد تقی مجلسی می گوید: حق این است که در میان علماء شیعه مانند کلینی نیامده است، و هر که در اخبار و ترتیب کتاب او دقت کند درمی یابد که او از جانب خداوند تباک و تعالی مؤید بوده است.
محقق حلی در مقدمه معتبر می گوید: نظر به اینکه فقهاء ما رضوان الله علیهم زیادند و تالیفات فراوان دارند و نقل اقوال همه آنها غیر مقدور است. من به سخن مشهورین به فضل و تحقیق و حسن انتخاب اکتفا کرده ام و از کتب این فضلاء به آنچه اجتهاد آنها هویدا است و مورد اعتماد خودشان بوده است اکتفا کرده ام از جمله کسانی که نقل می کنم از قدمای زمان ائمه، حسن بن محبوب احمد بن ابی نصر بزنطی، حسین بن سعید اهوازی، فضل بن شاذان نیشابوری و یونس بن عبدالرحمن. و از متاخرین محمد بن بابویه قمی (شیخ طوسی) و محمد بن یعقوب کلینی. (1) کتاب کافی آنچه کلینی را به ما و امت اسلام در طول قرون و اعصار معرفی کرده، کتاب کافی است. و اینک که از شرح حال این بزرگ مرد تاریخ اطلاع زیادی در دست نیست، کتاب کافی، کافی است که عظمت و بزرگورای او را به ما بشناساند.
شیخ کلینی اولین کسی است که اخبار را مبوب (تقسیم بندی) کرده و الکافی وی اولین کتاب از کتب اربعه شیعه است و این کتاب که همچنان مؤلفش بسیار عظیم و افتخار آفرین است دارای 15176 حدیث می باشد.
تالیف این کتاب 20 سال طول کشید و هنگامی که کلینی در بغداد بوده است کتاب خاتمه یافته، ولی معلوم نیست شروع کتاب کی و در کجا بوده است.
شیخ مفید درباره کتاب کافی چنین می گوید: کافی در ردیف جلیل ترین کتب شیعه و سودمندترین آنها است.
محمد بن مکی عاملی - شهید اول - می گوید: کتاب کافی در علم حدیث است و شیعه مانندش را ننوشته است.
شیخ زین الدین - شهید ثانی - می گوید: بجان خودم هیچ نویسنده ای مانند کافی را برشته تالیف در نیاورده است. و قدر و منزلت کلینی و جلالت او از این کتاب نمایان است.
محقق کرکی می گوید: این کتاب از احادیث شرعی و اسرار دینی مقداری جمع آوری نموده که در کتاب دیگری یافت نمی شود.
ملا محسن فیض کاشانی می گوید: کافی شریفترین و کاملترین و جامعترین کتاب است زیرا که در میان آنها شامل اصول و خالی از عیب و فضول است.
مولی محمد امین استرآبادی در کتاب فوائد المدینه می گوید: ما از اساتید و علمای خود شنیده ایم که در اسلام کتابی تالیف نشده که برابر یا نزدیک کتاب کافی است. (2) امتیازات کافی 1- از اینکه شیخ کلینی در زمان نواب اربعه یا نمایندگان و نائبان خاص امام زمان(ع) می زیسته است. لذا قطعا از آنها استفاده شایانی در مورد احادیث کرده است. و از اینرو بیشتر می توان به کتاب وی اعتماد کرد. و البته این بدان معنی نیست که تمام احادیث را بدون تحقیق بپذیریم. بلکه باید اهل فن آنها را مورد بررسی قرار دهند و اسناد و رواة حدیث را با دقت مطالعه کرده صحیح را از ضعیف تشخیص داده سپس در دسترس عموم قرار دهند و این تحقیق می بایست در مورد تمام کتب و مراجع حدیث انجام پذیرد و البته قبل از همه آنها کتب اربعه شیعه که مآخذ و منابع اصلی حدیث بشمار می روند. باید زیر نظر متخصصین و دانشمندانی که در علم حدیث و رجال تخصص وافر دارند، مراجعه و تنقیح شوند.
2- یکی از بزرگان محققین گفته است: روش کلینی در ترتیب احادیث هر باب این است که حدیث درست تر و صحیح تر را در اول باب قرار داده و سپس به احادیث مجمل و مبهم می پردازد از این جهت احادیث آخر هر باب غالبا خالی از ابهام نیست.
3- یکی از امتیازات کافی این است که کلینی سلسله سند را تا به امام، در هر حدیث نقل می کند، و آنجا که صدر سند را حذف کرده است، جایی است که از کتاب دیگر نقل کرده و سلسله سند را به آن کتاب حواله می دهد.
تالیفات کلینی آنچه در کتب تراجم نقل شده پنج کتاب دیگر از شیخ کلینی نقل کرده اند:
1- کتاب تفسیر الرؤیا 2- کتاب الرجال 3- کتاب الرد علی القرامطة 4- کتاب الرسائل (رسائل ائمه علیهم السلام) 5- کتاب ما قیل فی الائمه من الشعر وفات کلینی کلینی در سال 328 یا 329 هجری در بغداد وفات کرد و در مقبره خود در باب الکوفه بغداد بخاک سپرده شد. مقبره او در سمت شرقی دجله نزد باب جسر عتیق واقع شده است و قرنها است که شیعیان به زیارت آن بزرگوار می روند. و برادران اهل تسنن هم بر احترام آن مقبره و تعظیم کلینی اتفاق دارند.
علامه مجلسی می گوید: مقبره کلینی در مولوی خانه بغداد است به شیخ المشایخ معروف است و عامه و خاصه آنرا زیارت می کنند. من از جماعتی از شیعیان شنیدم که آن مقبره محمد بن یعقوب کلینی است و خودم او را در همانجا زیارت کردم.
پی نوشت ها:
1) خدمات متقابل اسلام و ایران شهید مطهری ص 480
2) مقدمه اصول کافی، سید جواد مصطفوی.
منبع : پایگاه حوزه
خبرنگار مستعفی صدای آمریکا، با تاکید بر اینکه "در صدای آمریکا به هیچ وجه حرف حق نباید بزنی"، علت استعفای خود را عدم وجود دموکراسی و آزادی بیان در این شبکه عنوان کرد.
جام نیوز، سیاوش آذری، خبرنگار مستعفی صدای آمریکا در مصاحبه ای با رادیو کوچه، پیرامون این رسانه آمریکایی گفت: «صدای آمریکا مانند کارخانه آدمخوردکنی است که افراد باتجربه را به آنجا بیاورند و بر سر او بزنند. اینجا دهنها باید دوخته، چشمها کور و گوشها کَر باشد. اینجا صدای آمریکا نیست و نمیدانم چه نامی میتوان روی آن گذاشت.
اگر تریبون بینالمللی است باید همه بتوانیم حرف بزنیم. چرا دموکراسی را در صدای آمریکا نباید داشت تا بتوان حداقل درد دل کرد؟ سی نفر با مراجعه به رئیس کل، "دن استین"، از شرایط موجود شکایت کردند اما به جای اینکه به این شکایت رسیدگی کنند، هر سی نفر را تار و مار و یا ممنوعالتصویر کردند.»
این خبرنگار دوران شاهنشاهی افزود: «زمانی که ایرکنترلها در برجهای راهنمای هواپیماها کار میکردند، یازده هزار نفر اعتصاب کردند و آقای ریگان دستور داد همه را از ارتش بیرون بریزند.
صدای آمریکا چگونه است؟ اینجا نباید تظلم کرد و تظلم معنا و مفهوم ندارد و مخصوصاً در صدای آمریکا به هیچوجه حرف حق نباید بزنی. شکسپیر میگوید: «هر انسانی یک حیوان سیاسی است» بنده هم دارای عقیده و مشرب سیاسی هستم اما وقتی در اینجا مشغول به کار شدم عقیده سیاسی خود را بیرون گذاشتم و وارد شدم تا فقط اطلاعرسانی کنم. آیا اطلاعرسانی این است؟»
آذری که بار اول به بهانه کمبود بودجه از کار اخراج شده بود ولی با تغییر مدیریت این رسانه مجدداً بهکار برگشته بود، ادامه داد: «صدای آمریکا بگوید بودجه کم است و افرادی که پختهتر هستند را نگه دارند و کار حرفهای کنند نه اینکه اگر کسی با این سیاست آنها مخالفت دارد با نظرات شخصی او را بیرون کنند. باید صریحاً بگویم همه کسانی که در مقابل دوربین هستند با سردبیر خبر همسو هستند. غیر از رفقا و گزینههای خود به هیچکس دیگر میدان نمیدهد و این جو صدای آمریکا است.»
شبکه صدای آمریکا که تحت نظارت مستقیم وزارت خارجه آمریکا مدیریت می شود، به بهانه تلاش برای برقرار دموکراسی و آزادی بیان در ایران، سال هاست علیه جمهوری اسلامی اقدام به تهیه و پخش برنامه های گوناگون می کند.
در خبرها آمده بود یک شبکه ماهواره ای به ظاهر شیعه، که توسط یک روحانی نمای افغانی راه اندازی شده است. به بهانه ترویج مذهب تشیع، بدترین و زشت ترین توهین ها را به برادران اهل سنت وارد می کند و نکته جالب هم اینجاست که مرکز پخش و سرویس دهی این شبکه نیز در آمریکا است.
در حالی که شرایط امروز جهان اسلام به لحاظ بیداری ملت های مسلمان، در بالاترین و درخشان ترین نقطه اوج خود قرار گرفته است، اما دست هایی مشکوک و وابسته به بیگانگان درصدند، با طرح مسائلی جزئی و بی ارزش، افکار عمومی جهان اسلام را از این موضوع مهم منحرف کرده و به مسائل حاشیه ای دیگر بکشانند، که بحث دامن زدن به اختلافات مذهبی، یکی از این مسائل حاشیه ای است که در عین حاشیه ای بودن، بسیار خطرناک و مهم است که بایستی از سوی تمامی علما و بزرگان دینی و مذهبی فرق اسلامی مورد توجه و دقت قرار گیرد. یکی از ابزار تفرقه افکن در بین مسلمانان، شبکه های ماهواره ای به ظاهر مذهبی هستند که غرض این نوشتار نیز واکاوی پشت پرده این شبکه هاست. در خبرها آمده بود یک شبکه ماهواره ای به ظاهر شیعه، که توسط یک روحانی نمای افغانی راه اندازی شده است. به بهانه ترویج مذهب تشیع، بدترین و زشت ترین توهین ها را به برادران اهل سنت وارد می کند و نکته جالب هم اینجاست که مرکز پخش و سرویس دهی این شبکه نیز در آمریکا است! این خبر را در کنار خبری از همین نوع که در سال گذشته بر روی سایت ها و خبرگزاری ها آمده بود، بگذاریم، که در آنجا هم، از شبکه ای به ظاهر شیعی با نام فدک نام برده شده بود که گرداننده آن یک روحانی نمای شیعه کویتی به نام «یاسر یحیی عبدالله حبیب» بود که از قضا مقر این شبکه نیز در انگلستان! قرار داشت و این شبکه نیز به مقدسات اهل سنت توهین می کرد. حال سوالاتی که مطرح می شود این است که، سر و راز استقرار و پخش این شبکه ها در کشورهای خوشنامی! چون آمریکا و انگلیس که دست شان تا مفرق در خون مردم مسلمان شیعه و سنی افغانستان و عراق و... فرو رفته است، در چیست؟! آیا واقعاً آمریکا و انگلیس قصدشان از کمک به راه اندازی و حمایت از این شبکه ها، ترویج و گسترش مذاهب اسلامی ای چون شیعه یا سنی است؟! آیا واقعاً هیچ مسلمان خردمندی باور می کند که این شبکه ها، جهت اطلاع رسانی و آگاهی بخشی به مخاطبان و ترویج باورها و اعتقادات یک مذهب راه اندازی شده اند؟!
اما تحلیل و واکاوی دقیق از راه اندازی این گونه شبکه ها؛
1- قطعاً ساده ترین افراد نیز راه اندازی این شبکه های تفرقه افکن را چه در بین شیعیان و چه اهل سنت به نفع اسلام و مسلمین ندانسته و نمی دانند و گردانندگان این شبکه ها را مزدوران مزدبگیر دشمنان اسلام می دانند که با هدف ضربه زدن به وحدت و اتحاد جوامع اسلامی راه اندازی شده اند.
2- آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی بدانند که اکثریت جهان اسلام، آنها را دشمن اصلی مسلمانان می دانند و دادن آدرس های غلط سبب نمی شود که شیعه و سنی یکدیگر را دشمن خود بدانند، مسلمانان جهان، آمریکا و غرب را قاتلان برادران و خواهران مسلمان خود در عراق، افغانستان، بحرین، لبنان و... می دانند. مسلمانان جهان فراموش نکرده و نمی کنند که غرب همواره به بهانه آزادی بیان، به پیامبر مکرم اسلام(ص) توهین کرده و می کنند، قرآن مجید را آتش می زنند، حجاب زنان مسلمان را در کشورهای شان ممنوع می کنند و ده ها مورد آزار و اذیت مسلمانان که در این مقال نمی گنجد.
3- نکته جالب در تمامی برنامه های این شبکه های تفرقه افکن، حمله این شبکه ها به جمهوری اسلامی به ویژه مقام معظم رهبری است. چرا که معظم له منادی وحدت اسلامی در زمان حال است و چه خوب هم این مزدوران را در سفرشان در سال 88 به سنندج معرفی کردند که: «خدشه دار کردن وحدت به بهانه شیعه و سنی، مزدوری دشمن و دشمنی با اسلام است.»
و در انتها باید گفت که مسلمانان، امروز بهتر از گذشته، دوست و دشمن واقعی خود را می شناسند و دادن آدرس غلط از سوی این مزدوران و اربابان شان سبب نمی شود که برادران شیعه و سنی جای دوست و دشمن را عوض کنند.
نویسنده:على اسماعیلى
منبع: هفته نامه صبح صادق 1390/02/19
دیدم مختار، از اسبش پیاده شد و دو رکعت نماز خواند و سجدهاش را طولانی کرد، سپس برخاست و سوار شد و تا آن وقت جسد «حرمله»، به ذغال تبدیل شده بود
شیخ طوسی، در «امالی» مینویسد: منهال بن عمرو (از شیعیان و یاران امام سجاد(ع) است) گوید: پس از زیارت خانه کعبه، از مکه عازم مدینه شدم و خدمت امام سجاد(ع) رسیدم. امام، از من پرسید: منهال! از حرمله بن کاهل اسدی چه خبر؟ عرض کردم: هنگامی که از کوفه آمدم، زنده بود دیدم امام(ع)، هر دو دستش را به دعا بلند کرد و چنین فرمود:
«اللهم اذقه حر الحدید، اللهم اذقه حر الحدید، اللهم اذقه حر النار؛ خدایا، سوزش تیغ را به او بچشان، خدایا سوزش تیغ را به او بچشان، خدایا سوزش آتش را به او بچشان.»
آری، گرگصفتان کربلا، هرکدام جنایتی بزرگ و فراموشناشدنی مرتکب شده بودند، اما از نفرین امام سجاد(ع) معلوم میشود، هیچکس به اندازه حرمله، دل امام و اهلبیت(ع) را به درد نیاورده بود.
ابومخنف از امام باقر نقل میکند: «هنگامی که علیاصغر، در دامن پدر هدف تیر حرمله واقع شد، امام حسین(ع) دشمن را نفرین کرد و فرمود: «...و انتقم لنا من هولاء الظالمین؛ خدایا انتقام ما را از اینها بگیر.» (1)
«حرمله» دستگیر میشود
منهال گوید: «پس از زیارت، از مدینه عازم کوفه شدم، هنگامی که به کوفه رسیدم، مختار مشغول قلع و قمع قتله کربلا بود و من قبلاً با او رفاقت قدیمی داشتم؛ چند روزی در خانه، برای دید و بازدید مردم نشستم و پس از آن به قصد دیدار با مختار، سوار بر مرکبم شدم و به سوی او شتافتم. او را در خارج از خانهاش با گروهی دیدار نمودم، گویا به مأموریتی میرفتند، تا چشم مختار به من افتاد، گفت: ها، منهال، چطور تا حال به دیدن ما نیامدی؟ و برای تبریک و تهنیت به خاطر پیروزی و حکومت ما سری به ما نزدی؟ و ما را در قیاممان همراهی نکردی؟!
منهال، گوید: به او گفتم امیر! من به سفر حج رفته بودم و حال خدمت رسیدم. آنگاه همراه او به راه افتادم و از اوضاع صحبت میکردیم تا به محله «کناسه» رسیدیم مختار، در انجا ایستاد و گویی منتظر است و به نقطهای مینگریست و به او خبر داده بودند که اینجا مخفیگاه «حرمله» است، سپس تعدادی از افرادش را به جستجوی حرمله، گسیل داشت و خود همچنان آنجا ماند. دیری نپائید که مأموران با تاخت برگشتند و با خوشحالی فریاد زدند، بشارت ای امر بشارت، «حرمله» دستگیر شد. وعدهای، فردی را کشان کشان به نزد مختار آوردند. آری خودش بود، حرمله قاتل دلسنگ علیاصغر و جانی حادثه کربلا.»
مجازات «حرمله»
تا چشم مختار به قیافه وحشتزده حرمله افتاد، به او نگاه تندی کرد و گفت: «الحمدلله الذی مکننی منک؛ خدای را شکر که به چنگ افتادی!» و بلافاصله فریاد زد: «جلّاد! جلّاد! (2) جلاد که آماده و حاضر بود گفت: بفرمائید قربان.»
مختار دستور داد: اول دو دوستش را بزن.
جلاد بلافاصله با ضربتی سخت دو دست نحس او را افکند (آری این همان دو دستی که با یکی کمان را میگرفت و با دیگری تیر را و یکبار گلوی طفل بیگناه امام حسین(ع) و یک بار، چشم اباالفضل و یک بار، قلب امام حسین(ع) را هدف قرار داده بود. آری این دو دست پلید باید قطع میشد.) سپس فریاد زد: دو پایش را نیز قطع کن! و جلاد، فرمان را اجراء کرد. جسد بی دست و پای حرمله، در خون کثیفش غوطه میخورد که باز مختار صدا زد: آتش، آتش. و بلافاصله، چوبهای نازکی را روی جسد انداختند و آتش زدند و جسد آن جنایتکار همچنان میسوخت.
منهال گوید:
من همچنان با چشمان حیرتزده، در کنار مختار ایستاده و منظره را تماشا میکردم، هنگامی که بدن حرمله، میسوخت با صدا گفتم «سبحانالله!» مختار ناگهان رو به من کرد و گفت: ها! منهال! تسبیح خدا گفتی، خوب اما علتش چه بود؟! گفتم: ای امیر! گوش کن تا برایت بگویم، در همین سفر که از مکه برمیگشتم به خدمت علی بن الحسین امام سجاد(ع) رسیدم، او از من حال حرمله را پرسید، من جواب گفتم: که هنوز زنده است. دیدم، امام(ع) دستها را به سوی آسمان بلند کرد، و دوبار فرمود: «خدایا، سوزش شمشیر بر او بچشان و خدایای سوزش آتش را بر وی بچشان.»
مختار، با حالت تعجب پرسید: راستی تو خودت از امام این را شنیدی؟!
گفتم: آری، به خدا سوگند از خودش شنیدم.
منهال، میگوید: دیدم مختار، از اسبش پیاده شد و دو رکعت نماز خواند و سجدهاش را طولانی کرد، سپس برخاست و سوار شد و تا آن وقت جسد «حرمله»، به ذغال تبدیل شده بود، با هم به راه افتادیم تا به محله خودمان نزدیک خانهام رسیدیم، من در اینجا تعارف کردم و گفتم: ای امیر، اگر لطف کنید سرافرازم فرمائید و برای رفع خستگی چند لحظهای به منزل من تشریف بیاورید و تغیر ذائقهای بدهید و چیزی میل بفرمائید.
روزه شکر
مختار نگاهی کرد و گفت: منهال! تو چهار دعای امام سجاد را برایم گفتی و خداوند دعای حضرتش را بدست من به اجابت رساند، آنگاه مرا به غذا دعوت میکنی؟ خیر، امروز وقت روزه شکر است و به این توفیقی که خدا نصیبم کرد نیت روزه کردم (3) و «حرمله» هموست که سر بریده حسین(ع) را حمل میکرد. (4)
پی نوشت:
1- تاریخ طبری، ج 5، ص 448
2- در بعضی نسخهها: «جزار» دارد که به همان معناست.
3- از این روایت معلوم میشود که تا آن ساعت روز، مختار چیزی نخورده بود و میشود روزه مستحبی را نیت کرد.
4- امالی شیخ طوسی؛ بحارالانوار، ج 45، ص 232-233، چ بیروت؛ رجال کشی و مناقب ابن شهرآشوب؛ کشف الغمه؛ محجه البیضاء فی کاشانی، ج 4، ص
منبع: http://www.mashreghnews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=44835