مختار، شخصیت معصوم و غیر قابل ایرادی نیست؛ مردی سیاسی مانند بسیاری از سیاستمداران دیگر اما جانبدار اهل بیت است. طبیعی است که خطا هم داشته باشد؛ اما در مجموع نگاه علمای شیعه به وی مثبت است و آنچه در منابع تاریخی مخالف آمده معمولاً از روی غرضورزی است.
*درباره مختار اختلاف نظرهایی وجود دارد و به نظر میرسد در بسیاری جاها از او چهره مثبتی ترسیم نشده است. اما در سریال «مختارنامه» با نگاه مثبتی به مختار روبهروییم. وقتی نام شما به عنوان یک فرد عالم به تاریخ اسلام پای این کار هست، این سؤال پیش میآید که نظر شخص شما درباره مختار واقعاً چیست؟
مختار چهره مقبولی در جامعه شیعه امامی داشته و از قدیم الایام تاکنون، نگاه منابع شیعی به وی مثبت بوده است. این به خاطر روایاتی بوده که از امامان درباره وی نقل شده است. در مقابل، منابع تاریخی مخالف شیعه که انعکاس دهنده دیدگاه اشراف کوفه و گرایشهای اموی و زبیریاند، از همان عصر نخست به این سوی، از مختار یک چهره منفی ساخته اند و اتهاماتی مانند این که ادعای نبوت و مانند آن داشته به او وارد کرده اند که نه با عقل آدمی سازگار است و نه با منطق تاریخی در جامعه صدر اسلام. البته مختار، شخصیت معصوم و غیر قابل ایرادی نیست؛ مردی سیاسی مانند بسیاری از سیاستمداران دیگر اما جانبدار اهل بیت است. طبیعی است که خطا هم داشته باشد؛ اما در مجموع نگاه علمای شیعه به وی مثبت است و آنچه در منابع تاریخی مخالف آمده معمولاً از روی غرضورزی است. اهمیت مختار در جامعه شیعه به حدی است که تبدیل به یک شخصیت حماسی شده و در تعزیه و نقاشیهای قهوه خانهای و جز اینها، اقدام وی برای گرفتن انتقام از قاتلین امام حسین علیه السّلام همواره با نگاه مثبت مورد توجه بوده است. تصور کنید، هرچه جایگاه امام حسین مقدس است، کار مختار برای مواجهه با قاتلان حسین علیه السّلام هم مقدس جلوهگر شده بود.
* نظر شما چقدر بر نوع نگاه این سریال تأثیر داشته و آیا استفاده از نگاه و نظر شما در حد چند جلسه کوتاه مشورت بوده و یا نه، این موضوع در کل کار جاری است؟
داستان قیام مختار داستان مبهمی در تاریخ اسلام نیست. منابع به ویژه آنچه از طریق ابومخنف و برخی از مورخان عراقی نقل شده، درباره وی و ماهیت قیام وی گویاست. به علاوه، در منابع شیعه هم کما بیش به این ماجرا پرداخته شده است؛ گاه تاریخی و گاه داستانی و عامیانه.
نظر |
این شرکت که یک فروشنده بزرگ بینالمللی لباس است، این تیشرتها را در مغازههای خود و به صورت آنلاین به فروش میرساند.
یک شرکت آمریکایی عرضه پوشاک، در راستای مخالفت با ایران یک سری لباسهای منقوش به "ایران آزاد" تولید و روانه بازار کرد.
مأموریت، زدن پل العماره
از سوی فرماندهی به پایگاه ششم شکاری مأموریت داده می شود تا پل العماره را بزنند. خلعتبری و چند تن از خلبانان شجاع این پایگاه انتخاب می شوند. پل درست وسط شهر بود. خلعتبری وقتی روی پل می رسد، حملات ضد هوایی دشمن به اوج خود رسیده بود. اتومبیل هایی که مشخص بود شخصی است، روی پل در حال حرکت بودند. او با پذیرفتن خطر دور می زند و پس از عبور آنها، پل را سرنگون می کنند. وقتی از او سوال کردند، چرا چنین کردی، گفت: فرزندی یک سالهدارم، یک لحظه احساس کردم که ممکن است، توی ماشین بچه ای مثل «آرش» من باشد. چگونه قبول کنم که پدری بچه سوخته اش را در آغوش بگیرد؟
بچه سوخته دزفولی
یادم نمی رود در دزفول بودم. زن لری بچه سوخته اش را گذاشت بغل من و گفت: بی غیرت تو خلبان مایی؟ بگیر!
خواستم به او بگویم مادر! ما بی غیرت نیستیم، لکن دیدم زن خیلی عصبانی است.
هنگامی که خبر سقوط خرمشهر را شنیدم و دریافتتم که به پیرها و بچه ها رحم نکرده و به زن ها هم تجاوز کرده اند، به خدای لایزال و به شرفم قسم خوردم که این بار اگر وارد خاک عراق شدم، شهرک «صفوان» را در هم بکوبم. با این که بیش از هفتاد بار به خاک عراق حمله کرده ام، ولی قانع نیستم. من باید بجنگم و مرگ برای من افتخار است.
دولتمردان عراق با بودن او آرامش ندارند. با توجه به مهارت او در بیشتر عملیات به عنوان فرمانده دسته پروازی به دفاع از میهن می پردازد. تاسیسات نفتی، یگانهاى دریایی، پل الاماره و پالایشگاه کرکوک بارها به دست او مورد حمله و تخریب قرار گرفت که تنها بخشی از دلاوری های این مرد بزرگ است
آیا آرش کمانگیر ایران را می شناسیم؟(قسمت اول)
مروری بر زندگینامه شهید خلعتبری چه بسیارند دلیر مردانی که در هشت سال دفاع مقدس، جان پاک خود را فدای میهن کرده اند، ولی گذشت زمان، حتی یاد آنان را هم از یاد ما غافلان برده است! شهید سرلشکر خلبان حسین خلعتبری، معروف به حسین ماوریک، از مشهورترین و ورزیده ترین خلبان های ایرانی بوده که دشمن بارها بر درماندگی در برابر شهامت این فرزند پاک ایران زمین اعتراف نموده است؛ او شکارچى قهرمان ناوهاى اوزا و قهرمان جنگ های دریایی با عراق بود. خلعتبری، یکی از لیدرهای عملیات غرور آفرین کمان 99 و پرواز 140 عقاب ایرانی بر فراز عراق... یادآور اسطوره ملی ایران زمین، «آرش کمانگیر» در تعیین مرزهای دو کشور ایران و توران بود؛ افزون بر این که عدد 99 از طرح 99 صفحهای نبرد البرز برگرفته بود و بزرگترین حمله هوایی پس از جنگ جهانی دوم در جهان به شمار می آید. حمله به اچ 3، بی نظیرترین حمله هوایی و حضور پررنگ خلعتبری حماسه هفت آذر 59 و عملیات مروارید بر فراز خلیج فارس به هلاکت رساندن 48 افسر عالی رتبه و دو ژنرال عراقی، تنها در یک عملیات جملات آغازین وصیت نامه ایشان جالب توجه است: «اگر ذره ای از خاک وطنم به پوتین سرباز دشمن چسبیده باشد، آن را با خونم در خاک وطن می شویم و نمی گذارم حتی ذره ای از خاک پاک ایران را این وحشی های بی سر و پا (بعثی) با خود ببرند. مرگ در این راه را افتخار می دانم و اگر ارزشمندتر از جانم هدیه ای داشتم، حتما به این مردم خوب تقدیم می کردم.» و در بخشی دیگر از وصیت نامه نیز اینچنین آمده است: «در ولایت خودمان شیرود، کوهی است که می گویند در آنجا علیه روسیه می جنگیده اند. اگر افتخار شهادت پیدا کردم، آن چه از من باقی ماند، حتی اگر ذره ای از گوشت بدنم باشد، را در کنار قله آن کوه دفن کنید تا روح من هم پاسدار این مرز و بوم باشد». برای خواندن ادامه مطلب کلیک فرمایید...
شخصیت حضرت آیتالله بهجت درجامعه بهگونهای بود که اگر کسی علیه ایشان حرفی میزد، به ضرر شخص مقابل تمام میشد، لذا افرادی منافقگونه به ایشان ابراز لطف میکردند، ولی در عمل منتظر موقعیتی بودند که دشمنی خود را با ایشان عملی کنند.
اشاره:
پس از رحلت آیتالله بهجت، شایعات بسیاری پیرامون معظمله و ارتباط ایشان با بزرگان نظام به گوش رسید، همه آنهایی که در زمان حیات این مرجع بزرگ نتوانسته بودند، زیادهگویی کنند؛ رحلت این عالم ربانی را بهترین فرصت برای رسیدن به مقاصد سیاسی خود یافتند، با اینحال روش زندگی مرحوم بهجت و طرز فکر ایشان، نشان میداد که بسیاری از این خبرها، فقط شایعه است و به هیچ وجه صحت ندارد. حالا که بیش از دو سال از ضایعه تلخ از دست دادن ایشان میگذرد، فرصت مناسبی است که برخی از این شایعات را بررسی کنیم. گفتوگوی ما با حجتالاسلام علی بهجت بیشتر رنگ و بوی سیاسی دارد.
* بعد از فوت آیتالله بهجت، شایعاتی در اختلاف ایشان با مقام معظم رهبری از سوی برخی معاندان مطرح شد. موافقید در اینباره اظهارنظر کنید؟
برای پاسخ به این سئوال باید دو نکته را مطرح کنم؛ اول اینکه بعضیها به ظاهر نسبت به مقام معظم رهبری اظهار تواضع میکنند، ولی در باطن هیچ تبعیتی از ولی فقیه ندارند. دوم اینکه برخی افراد بودند که از آیتالله بهجت کینه داشتند، چراکه ایشان به آنها حتی یکبار هم وقت ملاقات نداده بود و به آنها اعتماد نکرد. علت آن را هم نمیدانم که آیا در ظاهر چیزی از آنها دیده بود و یا از باطن و نیات آنها خبردار بود. این افراد بهصورت ذاتی با ایشان مشکل داشتند. شخصیت حضرت آیتالله بهجت درجامعه بهگونهای بود که اگر کسی علیه ایشان حرفی میزد، به ضرر شخص مقابل تمام میشد، لذا این افراد منافقگونه به ایشان ابراز لطف میکردند، ولی در عمل منتظر موقعیتی بودند که دشمنی خود را با ایشان عملی کنند. لذا بعد از فوت ایشان کارشان بهجایی رسید که میخواستند در امور مرجعیت هم دخالت بکنند، به همین دلیل به شایعهسازی روی آوردند که بهحمدالله فقط عرض خود بردند.